او نابغه ای جاودانه است که نام و موفقیت هایش برای همیشه طنین انداز می شود، اما آیا برخی از جنبه های دوران حرفه ای او نیز بیش از حد بولد شده است؟ با این مقاله همراه باشید.
مارادونا نماد فوتبال است
واقعیت( همراه با پله)
|
هیاهویی که خبر مرگ او در سراسر جهان ایجاد کرد، این واقعیت را تأیید می کند که دیگو آرماندو مارادونا یک فوتبالیست بسیار محبوب و مشهور است. یک نابغه نفرین شده، یک انقلابی در بازی ( نه در زمین مانند یوهان کرایف، بلکه در خارج از زمین) که عملکردهایش برای همیشه بازگو می شوند، خبر مرگ او در هر گوشه از کره زمین پخش شد. نام او در همه جا به یادگار مانده است، با هزاران عشق و محبت
چه فوتبالیست دیگری می تواند ادای احترام مشابهی دریافت کند یا به همان اندازه نماد فوتبال خارج از مستطیل سبز باشد؟ پله و بس.
مارادونا کاریزمای بی نظیری داشت
واقعیت
|
او توانایی تقریباً عرفانی داشت که می توانست همراهان خود را شیفته ی خودش کند، در واقع آنها همیشه او را حتی در سختی ها دوست داشته اند. دیگو همیشه به تیم فکر کرده است و یافتن همراهی که در مورد او بد صحبت کند بسیار دشوار است، رهبری فراگیر داشت.
کاریزمای دیگو واقعا چیزی بود که به هم تیمی هایش اجازه می داد از سطح معمول خود بالاتر بروند. به قدری تأثیرگذار است که تنها وارث شایسته او در پیراهن آرژانتین، لئو مسی، که تقریبا همان توانایی فنی را دارد، تا چند سال پیش زیر بار پیراهن شماره 10 در مسابقات ملی له شده بود. وزن بسیار زیاد، نتیجه کاریزمای برجسته..
عملکرد او در جام جهانی 1986 بهترین عملکرد تاریخ فوتبال است
واقعیت
|
دیگو در مکزیک به بالاترین نقطه دوران حرفه ای خود رسید. او در تمامی مسابقات خوب بود و جادو و جادو و شاهکارهایی که هرگز فراموش نمی شوند.. هیچ کس دیگری در تاریخ فوتبال به این سطح نرسیده است.
در جام جهانی 1986 آرژانتین با حریفان خارقالعاده ای روبرو شد
کذب
|
جام جهانی 1986 در سطح خوبی بود، با چند بازی برجسته مانند تقابل فرانسه و برزیل، اما جام جهانی بی نقصی نبود.
آرژانتین در مسیر خود با کشتی های جنگی بزرگی روبرو نشد، انها اروگوئه معمولی که از دانمارک 6 گل خورد را در مرحله یک هشتم نهایی حذف کردند، در مرحله یک چهارم نهایی انگلستان محتاط اما نه بیشتر، در نیمه نهایی یک بلژیک محکم و سرسخت، اما مطمئناً یک تیم برجسته نبود. سخت ترین حریف آلمان غربی در فینال بود: تیمی به خوبی سازماندهی شده در فلسفه آلمان، با نام های عالی، اما به اندازه کافی برای کسب عنوان پخته نشده و بکن باوئر کم تجربه بود (به حدی که برای رسیدن به فینال تلاش زیادی کردند. ، باخت به دانمارک و تساوی با اروگوئه در گروه؛ حذف مراکش در مرحله یک هشتم نهایی و حذف مکزیک تنها در ضربات پنالتی در مرحله یک چهارم نهایی).
ناگفته نماند که حتی در طرف مقابل، برزیل و ایتالیا در حال افول بودند و حتی فرانسه (شاید قوی ترین رقیب روی کاغذ) در مقایسه با نسخه های 1982 و 1984 رو به افول بود.
مارادونا در جام جهانی 1986 به تنهایی قهرمان شد
کذب
|
آرژانتین یک تیم برجسته نبود اما تیم باکیفیت و منظمی داشت، حقیقت این است که یک تیم ملی ضعیف جام جهانی را نمی برد. آرژانتین در سال 1986 بازیکنانی در سطح بینالمللی داشت: باتیستا قهرمان آمریکای جنوبی در آرژانتینوس جونیورز- بوروچاگا که اغلب دست کم گرفته می شود. والدانو از رئال مادرید گرفته تا زوج دفاعی براون-روگری، که شاید پاسارلا و پرفومو نبودند، اما دو عنصر ارزشمند بودند. در آرژانتین سال 1986، 5 نفر از 11 بازیکن شروع کننده بین سال های 1984 تا 1986 قهرمان لیبرتادورس و 6 از 11 قهرمان بین قاره ای شدند. در زمانی که فوتبال آمریکای جنوبی همچنان در سطح بالایی قرار داشت. بازیکنای سرسخت، با ذهنیت برنده. مربی کارلوس بیلاردو، با تکیه بر عقل سلیم و تجربه نتیجه گرایی، گروهی محکم، فشرده و سازمانیافته بر اساس دیگو ساخته بود.
واضح است که مارادونا تفاوت را ایجاد کرد و تیم را به قهرمانی رساند، اما برنده شدن به تنهایی مفهوم دیگری است. هیچ کس در یک ورزش تیمی به تنهایی برنده نمی شود. آرژانتین اگر توانست جلوتر برود، به لطف دیگو بود و ما هم موافقیم. اما از طرف مقابل اغراق نکنیم و فکر نکنیم که او با اکوادور قهرمان شد.. من معتقدم تعادل در قضاوت ها لازم است.
مارادونا در جام جهانی 1982 ضعیف عمل کرد
کذب
|
"افسانه های دروغین" هرگز تنها در یک طرف قرار نمی گیرند. من فکر می کنم برخی جنبه ها وجود دارد که دیگو در آنها بیش از حد بولد شده است، و برخی جنبه های او را دست کم گرفته اند. یکی از اینها جام جهانی 1982 است. او با بهترین آرژانتین دوران حرفه ای خود بازی کرد، تیمی که توسط قهرمانان 1978 با اضافه شدن دیگو و دیاز تشکیل شد. روی کاغذ، یک تیم مبرز.. اما برخلاف جام جهانی 1986، جام جهانی 1982 تیم های قدرتمندتری داشت و بنابراین آرژانتین قدرتمند مجبور شد در مقابل دو ناو جنگی تسلیم شود: برزیل و ایتالیا.
اما دیگو؟ او در بازی اول با بلژیک بد بازی کرد که آلبی سلسته از سازماندهی حریفان غافلگیر شد. او سپس با مجارستان یکی از بهترین بازی های تاریخ را انجام داد که تقریباً امروز فراموش شده است،دیگو را به خاطر بازی فوق العاده با انگلیس به خاطر آن گل مجلل به یاد می آورند، در حالی که در واقعیت - فراتر از آن اقدام سرگیجه آور - عملکرد او در زمین چندان هیجان انگیز نبود، او در واقع چند توپ را لمس کرد.
مارادونا در مقابل برزیل دوباره یکی از فعال ترین ها بود. مشخص است که او در دوئل با زیکو شکست خورد، زیرا دیگری گل زد، پاس گل داد و در عمل یک گل دیگر تاثیر گذاشت. اما دیگو پس از نیمه اول معمولی، در نیمه دوم با حرکات فوق العاده دفاع برزیل را به آتش کشید. حیف از اخراج بی دلیل، که نه تنها عملکرد خوب اورا تا آن لحظه خدشه دار کرد، بلکه این تصویر را نیز ترسیم کرد که جام جهانی او ناامیدکننده بود.
مارادونا در جام جهانی 1990 عالی بازی کرد
کذب |
اگر جام جهانی 1982 او دست کم گرفته شود، عملکرد او در جام جهانی 1990 بولد شده است
بسیار خب.. کاریزماتیک - اما از نظر عملکرد در زمین او سال نوری با بهترین مارادونا فاصله داشت. مرد لحظه ها مقابل برزیل، خوب مقابل شوروی و ایتالیا، بد مقابل کامرون و یوگسلاوی، فاجعه در فینال.
اینکه گفته می شود به دلیل مصدومیت مچ پا ندرخشید، توجیه است. اگر کسی هفت بازی از هفت بازی را انجام دهد و تک تک دقیقه های هر مسابقه بازی کرده باشد باید برای کارهایی که انجام داده است ارزیابی شود..
باجو در فینال 94 ایالات متحده در شرایط کاملاً بدی وارد زمین شد و احتمالاً بدتر از مارادونا در سال 90 بود، اما در زمین عملکرد او خوب بود( تا قبل از آن پنالتی..)
من معتقدم باید آن اتفاقاتی که افتاده اند را قبول کنیم نه اتفاقاتی که می توانستند بیوفتند..
گفتنی است ارژانتین بدون حضور مارادونا، قهرمان کوپا امریکا در سال های 1991 و 1993 شد.
مارادونا در کوپا آمریکا خوب بود، اما فوق العاده نبود
واقعیت
|
در سال 1979 در سن 19 سالگی دو بازی مقابل برزیل و بولیوی انجام داد و یک گل به ثمر رساند. آرژانتین آخر شد، برای دیگو یک رقابت معمولی، بدون بدنامی و بدون تمجید.
در سال 1987 آرژانتین مسابقات را در زمین خود برگزار کرد. بر خلاف جام قبلی، دیگو محبوب ترین بود،. او یک جام خوب داشت، بهترین آن مقابل پرو، ویرانگر با اکوادور (مخصوصاً در نیمه دوم)، اما او در نیمه نهایی مقابل اروگوئه متقاعد کننده نبود. او چند تا حرکت خوب از خود به نمایش گذاشت، اما تعیین کنندگی کافی نداشت تا تیم را در لحظه تعیینکننده سربلند کند.. آرژانتین، در خانه و قویتر از اروگوئه، به طرز شگفتانگیزی شکست خورد و حذف شد.
سرانجام کوپا آمریکا 1989 که او چندان درخشان نبود و آرژانتین در دور دوم حذف شد.
در اصل: در جام آمریکا، دیگو به طور کلی بد نبود، اما مطمئناً در سطح " مارادونا" نبود.
مارادونا در ناپل به تنهایی قهرمان شد
کذب
|
فصل اول دیگو، زمانی که عملکردش عالی بود( از نظر فردی بهترین در ایتالیا)، تیم عالی نبود. و همین باعث شد در سری آ هشتم بشند.. مارادونا به تنهایی هر چند فوقالعاده، کافی نبود.
فصل اول او در ناپل همیشه از نظر عموم و کارشناس ها به عنوان بهترین فصل او در ایتالیا تلقی می شود.، اما هیچکس به یاد نمی آورد که ناپولی با بهترین ورژن دیگو، 8 ام شد.
با گذشت فصول ناپولی با بازیکنان عالی بیشتر و بیشتر غنی شد. در فصل اولین قهرمانی، فصل 87-1986، ناپولی میتوانست بر بازیکن های اصلی تیم ملی ایتالیا مانند فرناندو دی ناپولی و سالواتوره باگنی، بر بازیکن با تجربه مثل برونو جووردانو، روی بازیکن های اینده دار مثل آندره آ کارنواله و چیرو فرارا حساب کند.همچنین بازیکنان عالی مانند فرانچسکو رومانو که برای اسکودتو تعیین کننده بود و الساندرو رنیکا. خط هافبک د ناپولی-رومانو-باگنی احتمالا بهترین هافبک لیگ بود.
در طول سالهای بعد، ناپولی به تقویتش ادامه داد. مهاجم برزیلی کارکا، یه قهرمان همهجانبه، در آن سال ها پس از مارکو فن باستن در نقش مهاجم مرکزی، دوم شد. آلمائو، یکی دیگر از بازیکنان بزرگ.سایر اتباع ایتالیایی مانند ماسیمو کریپا و جیووانی فرانسینی، بازیگران با ارزشی مانند لوکا فوسی، جیانکارلو کورادینی و مارکو بارونی.
بین تابستان 1986 و تابستان 1990، ناپولی تیم بزرگی داشت که در سری آ پس از میلان دست نیافتنی ساکی،دوم شد.
در فصل 1989-1990، فصل دوم قهرمانی، تیم بدون دیگو در چهار بازی اول سه برد و یک تساوی به دست آورد و به صدر جدول رده بندی صعود کرد.
در جام یوفا 1989، حتی با وجود اینکه مارادونا که در بهترین حالت خود نبود و فقط در بازی برگشت مقابل بایرن مونیخ در آلمان توانست یک عملکرد "مارادونایی" داشته باشد. ناپولی همچنان پیروز شد زیرا تیم قدرتمندی بود و بازیکنی مثل کارکا هم بسیار تعیین کننده بود..
حضور مارادونا محرکی بود که به آنها اجازه داد تا به قله برسند، اما ناپولی فقط مارادونا نبود.
مارادونا قبل از انتقال به ناپولی در سال 1984، بازیکن بزرگی نبود
کذب
|
اگر مارادونای ناپل بازیکنی است که فکر می کنم وقتی از عملکرد در زمین صحبت می شود تا حدودی بولد شده است، بازیکن قبلی، به خصوص در سال هایی که قبل از 1982 در آرژانتین بازی می کرد، بازیکنی دست کم گرفته شده است.
آن مارادونا بازیکنی واقعاً دست نیافتنی بود. گلزنی، دوندگی، دریبل زنی در هر منطقه از زمین، جادوی ثابت به طور گسترده در 90 دقیقه.
منوتی او را در آخرین لحظه از لیست جام جهانی 1978 خط زد. بعد از کمپس، دیگو در 18 سالگی بهترین بازیکن کشور بود. او نه تنها شایستگی دعوت شدن به جام جهانی را داشت، بلکه مستحق حضور در میدان بود. در سالهای 1979 و 1980 مارادونا با شکست دادن قهرمانانی به نام زیکو و فالکائو، دو توپ طلای آمریکای جنوبی را به دست آورد. در سال 1980 او در بازی دوستانه مقابل انگلیس در ومبلی، بازی علمی تخیلی انجام داد. در آن دو سال ( 1979 و 1980) او بهترین فوتبالیست جهان بود. سپس زیکو برای یک سال و نیم وارد شد. سپس دوره طلایی سه ساله پلاتینی (1983-1985) آغاز شد.
مارادونا در سخت ترین دوران برای بازیکنان تهاجمی بازی کرد
واقعیت
|
دهه 80. دهه ای که انقلاب فرهنگی هلند را به دنبال داشت و ایده یک فوتبال بسته، تاکتیکی، تدافعی و جمعی را به جهان آورد. در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80، تیمهای انگلیسی با تمرکز بر یک بازی محکم و قوی و تکیه بر نیازهای تیمی، بر صحنه بینالمللی اروپا مسلط شدند. ظهور ۲-۳-۵ که در کشورهایی که ماهیت دفاعی نداشتند مانند ایتالیا و اروگوئه نیز نهادینه شد. حتی برزیل و انگلیس، کشورهایی که به حالت تدافعی حساسیت و به بازی در حمله عادت دارند، سیستماتیک، خطوط هافبک پر از هافبک های دفاعی، استراتژیک، فرصت های گلزنی اندک. مارادونا در این دوره بازی کرد. این فوتبال دهه 60 نبود، زیباتر و کودکانه تر، که از دوئل های فردی ثابت تشکیل شده بود... این فوتبالی است که میشل با رهبری کرایف در دهه ی 70 پایه هایش را گذشت و رفته رفته در اوایل دهه ی 90 به اوج خودش رسید..
مارادونا عملکرد قابل قبولی در بازی های بین المللی باشگاهی نداشته است
واقعیت
|
لحظات کمی وجود دارد که او واقعاً پرفکت و مارادونایی بازی کرد: نیمه اول بازی برگشت مرحله یک هشتم نهایی مقابل لوکوموتیو لایپزیگ (2-0) در 88/89. بازی برگشت نیمه نهایی مقابل بایرن مونیخ در آلمان (2-2) دوباره در 88/89; اولین بازی دور اول مقابل تیم متوسط مجارستانی Ujpest Dozsa در جام 90/91.
در جام یوفا 88/89 او به طور کلی در سطح مناسبی بازی کرد اما نه بیشتر از آن. و در موارد دیگر او چندان درخشش نداشت و اغلب با ناپولی از حذفهای سنگین رنج میبرد: از تولوز در دور اول جام یوفا 86/870که مارادونا پنالتی تعیین کننده از دست داد تا شکست مهیب توسط وردربرمن در 89/90.. همچنین دو بازی نا امید کننده در دور اول جام باشگاه های اروپا 88-1987 مقابل رئال مادرید و مقابل اسپارتاک مسکو در دور دوم 90/91.
عملکرد او با پیراهن آبی در اروپا، درخشان نبوده است.
/
/
/
مارادونا یک نابغه مطلق فوتبال است. او با بازی هایش میلیون ها کودک و هوادار را در سراسر جهان عاشق خود کرده است.
آیا او بزرگترین فوتبالیست تاریخ است؟ پاسخ به این سوال مهم نیست.. به این دلیل که همه بیشتر از آنچه که به صورت زنده تجربه کرده اند با فوتبال پیوند می خورند. بسیاری از کسانی که دیگو را بهترین می دانند، افراد 40 ساله و 50 ساله اند، افرادی که در دهه 80 بزرگ شدند و بنابراین آن دوران را نه تنها در سطح فنی، بلکه در احساسات و اشتیاق نیز به طور کامل تجربه کردند. کسانی که در زمان پله بزرگ شده اند اکثریت به پله رای می دهند. و غیره. وقتی از مه آزا پرسیده شد که بهترین بازیکنی که دیده است کیست، او پاسخ داد "هکتور اسکارونه" که بت بزرگ او در جوانی بود. هنگام مقایسه دوره های مختلف هرگز یک پاسخ واحد یا یک حقیقت وجود ندارد..
هر کس روش و ایده خود را دارد. همه می توانند انتخاب کنند که به چه چیزی اهمیت بیشتری بدهند..