ورس ۱ (کاراکو)
سر بیگناه بالای دار رفت
اونی که نباید توی راهت قیام کرد
همهی مغزا درگیره و تنا سرد
همه شدیم به کارای شما حواس پرت
مردم زیر فشار و کمبود
پرونده گم شد اداره پست بود
تموم شد گورتو خودت کندی
کی*رم تو مسئول و امام مظلوم
بعد از این ندارین خواب خوش
بسه زیاد کشتین جوون ساده لوح
بسیجی خبر داری که ریش امامِ تو
داره میسوزونه ریشهی این مردمو؟
باید ریخت روی سرت اسید
برو ک*س نگو بسه دیگه وعده وعید
با یه اشتباه شما به قدرت رسیدین
انقلاب ۵۷ انقلاب پلید
ما میدیم بوی خون تازه
ایران برای ما باید مثل خونه باشه
یه روزی ما میکشیم تک تکتونو
بعدش راه میریم همه روی کوه لاشه
حکومت دزد نسل کش
میزنن به مال مردم دستبرد
بیگناه و میکُشن
گناهکارو ازش تقدیر میکنن آقا دسخوش
احترام نمیزارین به قانون خودتون
دیگه لو رفته همه رفتارای شومتون
شما از اوندسته آدمایی هستین که
100 درصد حلاله ریختن خونتون
عمرتون میشه کمتر و منم
میگیرم روی دفتر و قلم
قدیما پایینیا رو میگرفتم
ولی حالا میگیرم بالاییا رو هدف
دیگه آخراشه نظام ترسو
گردن میزنیم مثال مامور
زن زندگی آزادی
مرگ بر این سپاه ملعون
در باغو سبز نشون میدی
جنایت میکنی پنهون میشی
قانونایی که برای گناهکارا وضع میکنی
ما بیگناه باهاشون کشته میشیم
ورس ۲ (کالت)
میزنه نور آبی سرخش تو چشم
یکم دوریم از رویا ولی خوب
نمیشه موند باید رسوند
به دروازه حقیقت ، مرز روح
تلخه قصه ، قرمزی خون نویده
آبیه پیرهن پژمان
پس کجاست اون پژواک ملکوت
اذان ظهر اعدام و طنابو وجدان
اینورا نه کلاغی تو قصه هست
نه یکی و نه گنبد کبود
یه سبزی صورته که خنجل حرفام
گیر کرده لای سرخی زبون
میزدن سنگ بهش هر روز تو راه
میترسید بیاد پایین شهر حتی خدا
واسه همینه بالا نشسته نمیبینه
مادر هی میگه کیان پس کجاست؟
پرده رو زدن نمیبنی هیچی
نمیشنوی صدا رو از خش خش خشاب
که با خون ملت اثر انگشت
بزنی زیر فرم بعدشم امضا
شستشوی مغزی کار صدا و سیما
حرفاتون تو مخم شده مثل تومور
تهش تلخه
وقتی چشم نیست چه نیازیه به یوسف؟
ایندفعه امونتون نمیده تقدیر
واسه خون همهی آدمایی که ریختی
میریزم بهم این بازی کثیفو
جمع میشه روسری ها از پشت ویترین
مادر گریون و پارچهی سفید
خون گریه میکرد روش
سبز میشد ازش نهال زیبای انقلاب صلح
دیگه نمیشکنه این موج خون
میاد صدا و پرتوی نور آبادی
کنار هم ، زن و مرد برای آزادی