مطلب ارسالی کاربران
پیمان جوانمردی ____ با اشک هایم روانه شدی
از تو خوشم میآمد. حتی در این وطن غمگین و مظلوم از تو خوشم میآمد. از خندیدنت. از خجالت کشیدنت وقتیکه موهات را میریختی روی صورتت تا واضح نبینمت. تو زیبا بودی؛ حتی وقتی موهات را میریختی روی صورتت و خجالت میکشیدی. زیبا بودی و با همان زیباییت این وطنِ غمگین و مظلوم را ترک کردی. احساسم به تو تغییر نکرده بود. وطن هم تغییر نکرده بود. من هم. هنوز از تو خوشم میآمد. کاش لااقل یک چیز این وسط تغییر میکرد. میآمدی، میماندی و وطن دیگر غمگین و مظلوم نبود