مطلب ارسالی کاربران
کمرا آبسکیورا؛ دو عکس با یک کلیک؛ تلفیق خیال و واقعیت
کمرا آبسکیورا
مثل این است که گوشه ی اتاقت بنشینی و یک میزانسن دقیق آنری ماتیسی را با سبک سوررئال دیوید لینچی به تصویر تبدیل کنی
یک متا کلاژ
چیزی که آبلاردو مورل در اواخر قرن ببستم
انجام داد مفهومی فرا زمانی داشت و هر چه درین دنیای مزخرف پیش تر می روی اهمییت کار او بیشتر می شود . اینکه گوشه ی اتاقت بنشینی و تصاویر دنیای مدرن و غیر مدرن را روی دیوار اتاقت تجسم کنی . یک جورایی چون آلن دلون در سکانس ابتدایی سامورایی که تا دود سیگارش جلوی دوربین در هوا پخش نمی شد نمی فهمیدیم اصلا وجود دارد .
کاری که مورل کرد تبدیل اتاق به کمرا آبسکیوراست . پوشاندن اتاق های خانه اش با پلاستیک مشکی و در آوردن یک روزنه ی ۹ میلی متری وسط آن که دیافراگمی درست کرد که از خلال آن تصویر بیرون خانه به شکل وارونه روی دیوار روبرویی منعکس شد . ترکیب دو تصویر خارج و داخل اتاق . تجسم یک جهان موازی در یک زمان یکسان . .
چندین هفته آزمون و خطا مقدار نور مطلوب را نشانش دهد . کاری پر مشقت و وقت گیر اما به مراتب ارزشمند و بی همتا . مورل با یک عکس به یک سکانس تدوین شده با تدوین موازی دست یافته بود .
در واقع به زبان ساده کار مورل ، نوعی عکس در عکس بود . کاری که ماکس ارنست زمانی با نقاشی کرده بود و ده ها کارگردان سینما با فیلم در فیلم ساختن .
در فرآیند عکاسی او ، دو عنصر شانس و کنترل دقیق صحنه بیشترین اهمییت را دارند . در عین حال که شانس در شکل گیری آن نقش مهمی دارد ( انتخاب لحظه ای که می خواهی تصویر بیرون را فریز کنی ) با ترکیب بندی و چیدمان داخل و البته ترکیب نهایی داخل و خارج اتاق .
کمرا ابسکیورا ، محقق کردن واقعیت بیرون و تخیل درون بود . اینکه روی تختمان دراز کشیده باشیم و تجسم کنیم جایی از بیرون که خاطره ای داریم چگونه هست نه فقط در ذهنمان درست جلوی چشممان .
هر چند که درین روزگار کوفتی شاید ترجیح ندهیم بدانیم بیرون چه خبر است . خیلی هامان که همین طورند