مطلب ارسالی کاربران
معرفی انیمه پسر کوهستان andesu Shōnen Pepero no Bōken
شماره ۷۴)
یک مجموعه تلویزیونی 26 قسمتی است که توسط شبکه تلویزیونی انوها و تات سوت ساخته شده است. از آن زمان تاکنون به چندین زبان در سراسر جهان ترجمه و پخش شده است. این سریال از شبکه نت نتورک بین ۶ اکتبر ۱۹۷۵ تا ۲۹ مارس ۱۹۷۶ نخستین بار در ژاپن پخش شد، که این در زمانی قبل از انقلاب بوده، شروع پخش حدوداً از اوایل مهرماه بوده و تا آخر نوروز طول کشیدهاست. در ایران در حدود پانزده سال بعد از اولین نمایش در ژاپن، شبکه یک صدا و سیما همزمان با کارتونهای پرطرفدار دیگری چون فوتبالیستها، دوقلوهای افسانهای، این کارتون را دوبله و پخش کرد.
داستان با پپرو، پسر جوانی در یک روستای کوچک فقیر در آند شروع می شود که با مادرش در خانه کوچکشان در روستا زندگی می کند. پدر پپرو قبلاً روستا را در جستجوی الدورادو افسانهای ترک کرده بود، شهری که گفته میشود کاملاً از طلا ساخته شده و هیچکس آن را پیدا نکرده است. هدف پدر پپرو این است که خانواده و روستای خود را از فقر خارج کند. با این حال، پدر برای مدت طولانی دور است و از زمانی که او رفته است، هیچ کس چیزی در مورد او نشنیده است. داستان با دیدن انعکاس کندور طلایی در رودخانه هنگامی که پپرو در حال پر کردن چند گلدان از آب بود شروع می شود. پپرو این را نشانه زنده بودن پدرش می داند و باید به دنبال او بگردد. وقتی با دو مسافر خسته، پیرمردی به نام تیتیکاکا و دختری به نام کاینا که دچار فراموشی شده بود، آشنا میشود که ظاهراً اسم الدورادو اسطورهای را شنیده بود، ذهنش به هم میخورد. تصمیم پپرو گرفته میشود و تصمیم میگیرد تا با تیتیکاکا و کاینا همراه با او بیایند و به دنبال الدورادو برود. در راه، او دوستان بیشتری مانند آزتک، نوجوانی که باید از خواهر و برادرش مراقبت کند در حالی که مادرش بیمار است و گاهی اوقات برای حمایت از خانواده اش به دزدی متوسل می شود و به قول گنج های گمشده، به دزدی متوسل می شود و چوچو را انتخاب می کند. ، که پسر کوچکی است که در سیرک اجرا می کند و باید از خواهرش مراقبت کند. در یکی از قسمتها، پپرو موفق میشود یک اسب سفید وحشی را رام کند و اسب با آمدن به نجات پپرو هر وقت که او سوت بزند، جبران میکند. پپرو همچنین گردنبندی منحصر به فرد به شکل شاخ سفید به گردن دارد که همان گردنبند مورد استفاده پدرش است. این به مردم کمک می کند تا او را پسر کارلوس تشخیص دهند. این واقعیت زمانی آشکار می شود که پپرو با مردی ملاقات می کند که ادعا می کند او کارلوس است و همان گردنبند را به گردن دارد. در پایان اپیزود متوجه می شویم که کارلوس در واقع این مرد را نجات داده و گردنبندش را به او داده است.
کندور طلایی نیز هر چند وقت یک بار ظاهر می شود تا پپرو را در مسیر کلی که باید برای رسیدن به الدورادو طی کند راهنمایی کند. پپرو همچنین با شخصیتهای شیطانی مانند یک کلاهبردار مواجه میشود که مردم را متقاعد میکند که او به تنهایی میتواند از خشم خدای کوهستانی در ازای دریافت پول از بومیان و دختری که سعی میکند آنها را در پیچ و خم در میان دیگران بکشد، جلوگیری کند. در یک نقطه از داستان و در حالی که سعی می کند از یک غار به طرف دیگر عبور کند، تیتیکاکا پس از غار به دام می افتد و بقیه نیروها باید بدون او سفر کنند. باند باید از سر خود برای عبور از یک پیچ و خم و بعداً برای حل پازل دیگری استفاده کند تا نقشه را به الدورادو برساند. این نقشه ناهموار و نقشه دیگری که از شاهزاده خانم حسود به دست می آورند، آنها را به دروازه های الدورادو هدایت می کند، جایی که پپرو متوجه می شود که پدرش به سرقت جواهرات امپراتوری متهم شده است. پپرو در زمان کوتاه متوجه میشود که پدرش توسط رئیس پلیس فریب داده میشود و در نهایت بیگناهی پدرش را ثابت میکند و مسئول فریبکار را افشا میکند. بعداً کل باند به ملاقات امپراتور و خانواده اش برده می شود و آنجاست که او متوجه می شود که کاینا در واقع شاهزاده خانم است و زمانی که گروهی از توطئه گران سعی کردند او را بکشند، حافظه خود را از دست داده است. گروه هنوز آنجا هستند و سعی می کنند عمل خود را دوباره تکرار کنند اما پپرو متوجه می شود و او را نجات می دهد. مراسم نامزدی برای پپرو و کاینا برگزار می شود و کل گروه به خانه های خود باز می گردند در حالی که پپرو و پدرش با پول نقد به روستای خود باز می گردند تا ثروت را بین ساکنان فقیر پخش کنند.
این نمایش به ویژه برای بینندگان جوان جذابیت زیادی دارد زیرا تمام عناصری را دارد که چنین مخاطبی را هیجان زده می کند مانند گنج های گمشده، سرنخ هایی که باید حل شوند، نقشه ها و غیره. همچنین طیف گسترده ای از افراد جالب را ارائه می دهد که باند با آنها ملاقات می کند و آنها را با مشکلات اخلاقی و اخلاقی روبرو می کند که آنها باید در حالی که به دنبال راه خود در امتداد آند هستند با آنها کنار بیایند.
امتیاز : ۷.۲ IMDb