باتوجه به اینکه یک روزی بالاخره مرگ سراغمون میاد شاید برای برخی مادی گرایان این امر موجب پوچ گرایی بشه به نظر من مهم نیست ما چگونه بوجود آمدیم ،به جای اینکه ذهنمون صرف پاسخ به چنین سوالی کنیم بهتره به هدف نهایی زندگیمون فکر کنیم .
از نظر من هدف نهایی ما در این دنیای فانی ،جاودانگیه ،البته نه از نوع فیزیکی ،بلکه از نوع دیگری .
تا الان میلیارد ها انسان در این دنیا زندگی کرده اند اما چند درصد از اون ها تونستند به اون جاودانگی مدنظر برسند ؟
باید طوری در این دنیا زندگی کنیم و اثر گذار باشیم که بعد از مرگ جسمانی هم بتونیم در اذهان ماندگار بشیم .
هر کس در شغل و لول خودش میتونه به این جاودانگی برسه .
همون طور که هایده در موسیقی انیشیتن در فیزیک و خیام در شعر به این جاودانگی رسیدند .
ما هم میتونیم در مقیاس های متفاوت باتوجه به ابزار و موقعیتی که در اختیار داریم به یک جاودانگی نسبی برسیم .
برای رهایی از پوچ گرایی ضروریست که حتما برای خودتون اهدافی رو تعیین بکنید و چرایی اون اهداف رو هم در نظر داشته باشید .
باید چرایی های شما اونقدر قوی باشه که انگیزه شما برای رسیدن به اون اهداف بیش تر بشه .
اون صبح های زودی رو در نظر بگیرید که واسه رفتن به یک مسافرت از قبل برنامه ریزی شده یا پاس کردن یک امتحان از خواب نازنین گذشتید .
میدونید چرا ؟
چونکه کارهایی قرار بود انجام بدین که واستون مهم تر از لذت خوابیدن بود .
تا وقتی چرایی انجام یک کار رو ندونید سخت بتونید خودتون رو برای چگونه انجام دادنش متقاعد کنید .
هر وقت هم خیلی احساس بدشانس بودن و بدبخت بودن کردید به این فکر کنید که از بین میلیون ها اسپرم پدرتون فقط شما بودید که تونستید خودتون رو به منقطه امن برسونید و الان وجود خارجی داشته باشید .
حتما سعی کنید کار های ضروری تر و همسو با اهدافتون رو در طول روز، اول انجام بدید .
اگر اول صبح که بیدار میشید اولین کار ورود به فضای مجازی یا هر کار دوپامین بالای دیگه باشه کارتون در ادامه برای انجام کار های مهم تر خیلی سخت میشه .
اول کارهای با دوپامین کم و در صورت انجام اون ها مقداری کار با دوپامین بالا در تایم های شبانه به عنوان پاداش .