عصر ایران؛ هومان دوراندیش - طی دو هفتۀ اخیر که لیونل مسی فاتح جام جهانی شد و پله درگذشت، این بحث به ویژه در برخی رسانههای ورزشی خارج کشور از نو مطرح شد که بهترین بازیکن تاریخ فوتبال چه کسی است؟
نظرسنجیهایی هم صورت گرفت که طبیعتا با توجه به اینکه مدت زیادی از جام جهانی 2022 نگذشته، مسی در آنها بالاتر از پله و مارادونا قرار گرفت. اما باب داوری دربارۀ چنین موضوعی قاعدتا همیشه باز است و باید دید فتح "یک جام جهانی" از سوی مسی، آیا بر داوری آیندگان نیز این قدر تاثیرگذار خواهد بود یا خیر؟
تا قبل از ظهور مسی در دنیای فوتبال، تقریبا کسی تردیدی نداشت که بهترین بازیکن تاریخ فوتبال را باید از بین پله و مارادونا انتخاب کرد و دیگران هر چقدر هم که خوب بوده باشند، رقیب این دو ستاره نیستند.
مرحوم حمیدرضا صدر مارادونا را بهترین بازیکن تاریخ فوتبال میدانست و بین پله و مسی نیز ترجیحش مسی بود. او سالها قبل در گفتوگو با عصر ایران دلایلی اقامه کرد که چرا پله از مسی بهتر نیست. دکتر صدر در آذر 1379 در شماره 71 مجله "تماشاگران" در یادداشتی با عنوان "پله یا مارادونا؟ مسئله این است!"، این رای را مطرح کرده بود که پله جزو سه بازیکن برتر تاریخ هم نبوده و حتی ریوالدو نیز از او بهتر بوده است.
در آن یادداشت جناب صدر، البته اشتباه فاحشی هم وجود داشت و آن اینکه او مدعی شده بود که پله در زدن ضربات آزاد به اندازه مارادونا مهارت نداشت. اما واقعیت این است که پله در گل کردن ضربات ایستگاهی، نفر دوم در تاریخ فوتبال است و از این حیث بسیار موفقتر از مارادونا و مسی بوده.
شاید بتوان گفت که از سال 2010 یا دست کم از سال 2012، بسیاری از کارشناسان فوتبال معتقدند مسی بهترین فوتبالیست تاریخ است. مثلا رونالدینیو و گری لینهکر قاطعانه معتقدند مسی از همه بهتر بوده است.
یوهان کرایف که خودش بعد از پله و مارادونا معمولا سومین بازیکن برتر تاریخ فوتبال قلمداد میشد، در همان سال 2010 کیفیت بازی مسی را از دوران اوج خودش در هلند و آژاکس و بارسلونا، بالاتر دانست.
مارادونا معتقد بود بهترین بازیکن تاریخ فوتبال دی استفانو است اما جدا از اینکه نظرات او ثباتی نداشت، این حرفش آشکارا از سر تعارف بود. او نمیخواست بگوید خودم بهترین بازیکن بودهام، پله را هم که نفر اول نمیدانست، در نتیجه مدال نفر اول را به گردن دی استفانو میانداخت.
اما به نظر میرسد علیرغم نظر کارشناسان مایل به مسی و مارادونا، پله همچنان باید بهترین بازیکن تاریخ قلمداد شود. اما چرا؟
تا جایی که به رقابت پله و مارادونا مربوط است، تکلیف این موضوع در پایان سدۀ بیستم تا حد زیادی روشن شده است. فیفا در پایان قرن بیستم بهترین بازیکن تاریخ فوتبال را انتخاب کرد. فوتبالیستها و کارشناسان طراز اول با اجماع به پله رای دادند. تماشاگران هم به مارادونا رای دادند.
بدیهی است که رای کارشناسان و مربیان و بازیکنان درجهاول فوتبال دنیا، فنیتر از رای تماشاگرانی بود که اکثرشان هم بازیهای پله را در دوران خودش ندیده بودند. بویژه اینکه رایگیری اینترنتی مربوط به نظر تماشاگران، مثل همین رایگیریهای اینترنتی دو دهۀ اخیر بود. مثلا اگر در سال 2008 قرار بود بهترین وزنهبردار تاریخ انتخاب شود، هیچ بعید نبود حسین رضازاده با رای اینترنتی مردم ایران صاحب این عنوان شود.
اما این نحوۀ رای دادن، بیشتر ناشی از وطندوستی است نه ناشی از شناخت وزنهبرداری. در همان زمان نیز رسانهها نوشتند که تعداد کاربران اینترنت در آرژانتین به مراتب بیشتر از برزیل است و همین در رای بالاتر آرژانتینیها نسبت به برزیلیها موثر بوده است.
به هر حال آن رایگیری اینترنتی، کارشناسانه نبود و مثل انتخاب مهمترین روشنفکر یا فیلسوف دنیا از سوی مردم در رایگیریهای اینترنتی قرن بیستویکم بود.
اما از این نکات که بگذریم، باید دید دلایلی که کفۀ ترازو را به سود پله سنگین میکنند چیست؟
قاعدتا یکی از دلایل، برتری پله در کسب جام جهانی است. پله سه بار فاتح جام جهانی شده، مارادونا و مسی هر کدام یکبار. اگر پاسارلا را هم به مسی و مارادونا اضافه کنیم، تعداد جامهای جهانی بدست آمده در تاریخ فوتبال آرژانتین، با تعداد جامهای جهانی پله برابر میشود.
اما فتح جام جهانی فینفسه ملاک نیست. کافو هم دو بار فاتح جام جهانی شده است (1994 و 2002). اگرچه کافو را بسیاری بهترین دفاع راست تاریخ فوتبال میدانند، ولی بدیهی است که کافو حتی اگر سه بار هم فاتح جام جهانی شده بود، قابل مقایسه با مسی و مارادونا نبود.
دلیل دیگری که میتوان به نفع پله اقامه کرد، نقش محوری او در تیم ملی پرستارۀ برزیل در فاصلۀ 1958 تا 1970 است. در دورانی که برزیل سه بار فاتح جام جهانی شد، پله ستارۀ این تیم بود. دربارۀ این نکته کمی جلوتر بیشتر توضیح میدهیم.
البته پله در جام 1962 فقط دو بازی کرد و به علت آسیبدیدگی باقی جام را از دست داد، ولی این بدشانسی او بود وگرنه تعداد گلهای او در جام جهانی به مراتب بیشتر میشد.
پله در چهار جام جهانی حضور داشت. در این چهار جام، برزیل 21 بازی کرد و پله در 7 بازی به دلیل آسیبدیدگی حضور نداشت. البته با احتساب بازی برزیل و چکسلواکی در جام 1962، که پلۀ آسیبدیده اجبارا به دلیل فقدان قانون تعویض در آن زمان، اجبارا در زمین باقی ماند و اکثر دقایق مسابقه را صرفا در زمین قدم زد، باید گفت که پله 8 بازی را در اثر آسیبدیدگی از دست داد.
اما اگر همان 7 بازی را لحاظ کنیم، پله در جام جهانی در 14 بازی 12 گل زده است. اگر 8 بازی را لحاظ کنیم، پله در 13 بازی 12 گل زده است. در واقع او در جامهای جهانی تقریبا در هر بازی یک گل زده است. بنابراین اگر میتوانست در همۀ بازیها حضور داشته باشد، احتمالا الان با 20 گل بهترین گلزن تاریخ جام جهانی بود.
مسی در جامهای جهانی در 26 بازی 13 گل زده است. یعنی در هر دو بازی یک گل زده است. از این حیث کارنامۀ پله به وضوح بهتر از مسی است.
در دوران پله خشونت در فوتبال بسیار زیاد بود و داوران به اندازۀ امروز از بازیکنان محافظت نمیکردند. اگر پله 7 بازی را در چهار جام جهانی از دست داده، علتش چیزی جز این نبوده. اما مسی پنج بار با تیم ملی آرژانتین در جام جهانی حضور پیدا کرده و در این پنج جام، آرژانتین 28 بار به میدان رفته و مسی 26 بار برای آرژانتین بازی کرده است.
اگر مسی هم در اثر خشونت حریفان 7 بازی را از دست میداد، الان کارنامهاش در جامهای جهانی بیش از پیش ضعیفتر از کارنامۀ پله شده بود.
اما نکته این است که پله در 17 سالگی ستارۀ برزیلی بود که لبریز از ستارگان بزرگ بود. در برزیل 1958 بازیکنانی نظیر دیدی، واوا، زیتو، گارینشا و زاگالو حضور داشتند که هر کدام غولی بودند برای خودشان در فوتبال آن روز دنیا.
نیلتون سانتوس، دفاع راست برزیل در آن تیم، هنوز از نظر برخی کارشناسان بهترین مدافع راست تاریخ فوتبال محسوب میشود. گارینشا جزو برترین دریبلزنان تاریخ فوتبال است. واوا جزو در کنار زیدان و پله و جف هرست جزو چهار نفری است که سه گل در فینال جام جهانی زدهاند.
پله در سن 17 سالگی در چنین تیمی نه تنها بازیکن فیکس بود، بلکه ستارۀ تیم بود. ولی مسی در سال 2006 در 19 سالگی حتی نتوانست بازیکن ثابت تیم ملی آرژانتین باشد.
ممکن است کسانی بگویند مسی هم مثل مارادونا کمی دیرتر از پله به اوج شکوفایی رسید ولی وقتی که تمام و کمال شکفت، کیفیتی بالاتر از پله پیدا کرد. این رأی وقتی درست است که مسی نمایش درخشانی در جامهای جهانی ارائه کرده باشد.
ولی لیونل مسی فقط در جام 2022 بسیار خوب ظاهر شد. در چهار جام جهانی قبلی، نه که بد بازی کرده باشد، ولی در حد انتظار، یعنی بسیار درخشان یا موثر نبود.
حتی اگر جام 1962 را فاکتور بگیریم و دو بار قهرمانی برزیل در جامهای 1958 و 1970 را لحاظ کنیم که با درخشش و حضور موثر پله رقم خورد، مسی فقط در یک جام جهانی نقش سرنوشتسازی برای آرژانتین ایفا کرد ولی پله دو بار ایفاگر چنین نقشی برای برزیل بود.
علاوه بر این، پله در سن 17 سالگی در نیمهنهایی جام جهانی مقابل فرانسه هتتریک کرد. چنین کاری را هیچ بازیکنی در تاریخ جام جهانی انجام نداده است. مسی در 35 سالگی توانست در فینال دو گل بزند، پله در هفده سالگی دو گل زد. پله در دو فینال جام جهانی بازی کرد و هر بار موفق شد گل بزند، مسی در نخستین فینالش کار ویژهای انجام نداد و در فینال دوم دو گل زد که یکی هم از روی نقطۀ پنالتی بود.
بنابراین هر طور که حساب کنیم، کارنامۀ پله در جام جهانی بهتر از مسی است. البته گلزنی ملاک نهایی نیست. اگر مسی در جامهای 2018 و 2014 و 2010 در حد یوهان کرایف 1974 یا میشل پلاتینی 1982 بازی کرده بود بدون اینکه گلی بزند یا قهرمان شود، قطعا باید میگفتیم مسی در جامهای جهانی بهتر از پله بوده است. اما کیفیت بازی او در جامهای مذکور در حد کیفیت بازی کرایف و پلاتینی در آن دو جام نبود.
گذشته از این، مسی در همین جام هم که قهرمان جهان شد، کیفیت بازیاش در حد زیدان جام جهانی 2006 نبود. حداکثر در حد لوتار ماتیوس 1990 موثر بود که البته همین یعنی ارائۀ نمایشی عالی در جام جهانی. ولی اگر قرار است صرفا گلزنی یا فتح جام جهانی را ملاک قرار ندهیم، زیدان در 2006 درخشانتر و باشکوهتر از مسی در 2022 بود؛
کسانی که میگویند مسی در تاریخ فوتبال از پله بهتر بوده است، قاعدتا دلایلی غیر از گلزنی یا موفقیت در جام جهانی باید ارائه کنند. عمدۀ این دلایل عبارتند از: درخشش و موفقیت مسی در لالیگا و لیگ قهرمانان اروپا، کسب 7 توپ طلا، کیفیت بازی مسی به طور کلی.
درخشش و موفقیت مسی در لالیگا و چمپیونز لیگ، لزوما دال بر برتری کیفی مسی نسبت به پله نیست. پله نیز 6 بار با سانتوس قهرمان لیگ برزیل شده است. لیگ برزیل تا آخر قرن بیستم، سطح کیفی بسیار بالایی داشت. در قرن حاضر که اکثر ستارههای برزیلی سریعا در ایام جوانی جذب تیمهای اروپایی میشوند، کیفیت لیگ برزیل مثل سابق نیست.
در اثبات کیفیت بالای لیگ برزیل و همین طور آرژانتین تا پایان قرن بیستم، باید به نتایج جام بین قارهای اشاره کرد که از سال 1960 تا 2004 برگزار میشد و سپس در جام باشگاههای جهان ادغام شد.
در جام بین قارهای، که قهرمان آمریکای جنوبی در برابر قهرمان اروپا قرار میگرفت، در مجموع 22 بار آمریکاییها فاتح شدند، 21 بار اروپاییها. تا سال 1995 برتری آمریکای جنوبی به اروپا در فتح این جام چشمگیر بود. یعنی آمریکاییها 20 بار فاتح این جام شده بودند و اروپاییها 13 بار. تا سال 1985 هم آمریکای جنوبی 15 بار فاتح این جام شده بود و اروپا فقط 8 بار.
بنابراین سطح فوتبال باشگاهی آمریکای جنوبی در دوران پله و حتی دو دهه پس از جدایی پله از سانتوس (1975) به هیچ وجه پایینتر از فوتبال باشگاهی اروپا نبود. بنابراین درخشش مسی در لالیگا و لیگ قهرمانان، در بحث از بهترین بازیکن تاریخ فوتبال، مهمتر از درخشش پله در لیگ فوتبال برزیل و جام باشگاههای آمریکای جنوبی (لیبرتادورس) نیست.
البته تعداد قهرمانیهای مسی با بارسلونا بیشتر از قهرمانیهای پله با سانتوس است. مسی ده بار با بارسا قهرمان لالیگا شده، پله با سانتوس 6 بار قهرمان برزیل شده. ولی این نکته را هم نباید نادیده گرفت که سانتوس تا به حال کلا 9 بار قهرمان لیگ برزیل شده است ولی بارسلونا تا به حال 19 بار قهرمان لیگ اسپانیا شده است. یعنی پله در دوسوم قهرمانیهای سانتوس در لیگ برزیل نقشآفرین بود و مسی تقریبا در نیمی از قهرمانیهای بارسلونا در لالیگا.
پله با سانتوس دو بار قهرمان لیبرتادورس و دو بار هم فاتح جام بین قارهای شد، ولی مسی با بارسلونا 4 بار فاتح لیگ قهرمانان و 3 بار فاتح جام باشگاههای جهان شده است. از این حیث برتری با مسی است. حتی اگر نقش او در قهرمانی بارسلونا در سال 2006 در چمپیونز لیگ را فرعی ارزیابی کنیم.
طرفداران مسی بر 7 توپ طلای او تاکید زیادی دارند اما دو نکتۀ مهم در این جا وجود دارد. اول اینکه توپ طلا از سال 1995 به بازیکنان غیراروپایی اهدا میشود. اگر این قانون وضع نشده بود، مسی هم مثل پله و مارادونا فاقد توپ طلا بود.
دوم اینکه، زیدان و رونالدینیو فقط یک بار توپ طلای فرانس فوتبال را بردهاند. قطعا تفاوت دفعاتی که مسی و زیدان و رونالدینیو توپ طلا را بدست آوردهاند، گویای تفاوت و برتری واقعی مسی به رونالدینیو و بخصوص زیدان نیست. در دوران رقابت مسی-رونالدو، شرایطی خاص در فوتبال جهان ایجاد شد که توپ طلا به مدت یک دهه فقط به یکی از این دو نفر تعلق میگرفت.
این شرایط خاص همچنین باعث شد که رئال مادرید و بارسلونا تیمهایی شوند در خدمت کریس رونالدو و مسی. اگر واقعا تفاوت سطح فوتبال این دو نفر نسبت به سایر بازیکنان دنیا به اندازۀ شمار چشمگیر توپهای طلایی بود که نصیبشان شد، این تفاوت کیفی شگفتانگیز باید نمودی هم در بازیهای این دو بازیکن در تیمهای ملی پرتغال و آرژانتین پیدا میکرد اما چنین نشد.
قطعا مسی و رونالدو شایستۀ چند بار کسب توپ طلا بودند ولی اگر شرایط ویژۀ مابین سالهای 2007 تا 2017 نبود، احتمالا مسی 4 یا حداکثر 5 بار فاتح توپ طلا میشد و رونالدو 2 یا حداکثر 3 بار.
آن شرایط ویژه تا حدی محصول توجه رسانهها به این دو بازیکن بود؛ چراکه پرداختن به رقابت مسی-رونالدو و دامن زدن به این رقابت، موجب توجه بیشتر مردم به رسانهها نیز میشد. در نتیجه درخشش بازیکنانی نظیر روبن و ریبری و اینیستا و ژاوی و حتی وسلی اسنایدر در آن سالها نادیده ماند.
در جام جهانی 2010 اسنایدر بهتر از مسی بازی کرد و تیمش را تا فینال بالا آورد و جزو کاندیداهای اصلی کسب توپ طلا بود. ژاوی و اینیستا هم در آن جام بهتر از مسی بودند و اسپانیا را به فینال رساندند. اینیستا حتی گل پیروزی اسپانیا را در فینال زد. ولی در انتهای پاییز آن سال، توپ طلا را به مسی دادند و اینیستا و ژاوی و اسنایدر در رتبههای دوم تا چهارم قرار گرفتند.
و یا در سال 2013 فرانک ریبری بسیار عالی بود و با بایرن مونیخ فاتح لیگ قهرمانان شد ولی توپ طلا نصیب کریس رونالدو شد و اگر هم به او نمیرسید، مسی با کسب رتبۀ دوم در فهرست نهایی مدعیان توپ طلا، صاحب این جایزه میشد؛ چراکه ریبری در رتبۀ سوم ایستاده بود.
غرض اینکه، ناظران بصیر نباید مرعوب تعداد توپهای طلای مسی (و رونالدو) شوند. اصلا همین که کریس رونالدو 5 بار توپ طلا را برده ولی رونالدوی برزیلی 2 بار فاتح این جایزه شده، نشان میدهد که چیزی فراتر از کیفیت بازی کریس رونالدو نیز در فتح این همه توپ طلا از سوی او موثر بوده است.
در سال 2001 توپ طلا را به مایکل اوون دادند در حالی که آن موقع زیدان و فیگو و رونالدوی برزیلی و ریوالدو بازیکنانی برجستهتر از اوون بودند. ولی در آن زمان توپ طلا صرفا بر اساس "کیفیت بازی یک بازیکن در طول یک فصل" به او اعطا میشد. دلایل دیگری در کار نبود.
در همان زمان نیز گاهی توپ طلا را به کسی میدادند که مستحق بردن آن به نظر نمیرسید. اما نوعی تعهد ضمنی ایجاد نشده بود که توپ طلا یا باید نصیب زیدان شود یا نصیب رونالدو نازاریا. چنین تعهدی در دوران اوج رقابت مسی-رونالدو ایجاد شد. خواسته یا ناخواسته.
بنابراین تنها دلیل محکمی که طرفداران مسی میتوانند اقامه کنند برای برتر نشاندن او نسبت به پله، کیفیت بازی مسی است. در این صورت زیردستی مسی نسبت به پله در تاریخ جام جهانی و نیز هفت توپ طلای او کنار میرود و فقط کیفیت بازی این دو بازیکن در یک دوره ده تا شانزده ساله مد نظر قرار میگیرد. یعنی پله از 1958 تا انتهای 1974، مسی نیز از 2006 تا 2022.
اگر این ملاک مد نظر باشد، با توجه به اینکه تعداد گلهای این دو بازیکن در مسابقات رسمی نزدیک به هم بوده (با برتری متاخر و نسبی مسی)، و تعداد گلهای پله در بازیهای غیررسمی (1279 یا 1283 گل) نیز نمیتواند ملاک باشد، چراکه مسی در بارسلونا در شرایطی نبود که به اندازۀ پله در سانتوس بازیهای غیررسمی داشته باشد، باید چند نکته را لحاظ کرد.
اول اینکه، به نظر میرسد تواناییهای پله به عنوان بازیکن فوتبال بیشتر از مسی بوده است. مثلا پله بیش از مسی موفق به گلزنی با ضربۀ آزاد شده است. پله 70 ضربۀ ایستگاهی را گل کرده و دومین کاشتهزن برتر تاریخ فوتبال است. جورجینیو با 77 گل نفر اول است. مسی هنوز حتی جزو ده کاشتهزن برتر تاریخ فوتبال هم نیست.
دوم اینکه، پله از حیث گلزنی با ضربۀ سر جزو برترینهای تاریخ فوتبال است ولی مسی از این حیث کارنامۀ بسیار ضعیفی دارد. پله 97 گل با ضربۀ سر زده است و مسی کمتر از 30 گل.
همچنین پله گلهای زیادی با حرکت قیچی (برگردان) به ثمر رسانده است اما مسی در این زمینه به کلی فاقد مهارت است. حرکت قیچی، که ظاهرا ابداع لئونیداس داسیلوا است، با پله در دنیای فوتبال به خوبی شناخته شد. گلزنی با ضربۀ قیچی، یکی از امتیازات پله نسبت به اکثر ستارههای تاریخ فوتبال بوده است.
یکی از گلهای پله که ویدئوی آن نیز وجود دارد، گل با قیچی عقب در شلوغی محوطۀ هجدهقدم است، نزدیک به محوطۀ ششقدم؛ در حالی که توپ از نقطۀ کرنر ارسال شده بود! چنین گلی در تاریخ فوتبال، اگر نگوییم بینظیر، کمنظیر است.
از حیث توانایی دریبلزنی، انتخاب بین پله و مسی دشوار است. رونالدینیو قطعا بهترین دریبلزن تاریخ بوده است. پله و مسی و مارادونا هم، بدون ترتیب و ردهبندی، جزو پنج دریبلزن برتر تاریخ بودهاند. توان شوتزنی با هر دو پا نیز جزو برتریهای پله بر مسی بوده است.
همچنین نباید فراموش کنیم که ما امروزه فیلم بسیاری از بازیهای پله را نداریم. ظاهرا بیش از نیمی از بازیهای پله فیلمبرداری نشده است.
علاوه بر این، آنچه امروز بازیهای غیررسمی پله نامیده میشود، در آن زمان مسابقات جدی و مهمی بودند. دنیا میخواست پله را تماشا کند و او با سانتوس هر سال تقریبا 80 بازی انجام میداد و به کشورهای گوناگون میرفت و در برابر تیمهای ملی و بهترین تیمهای باشگاهی بازی میکرد تا مردم جهان هنرنمایی او را ببینند. در آن بازیها، حریفان سانتوس با تمام قوا در برابر پله و یارانش بازی میکردند. آن بازیها چندان دوستانه نبودند.
با احتساب همین بازیهای غیررسمیِ جدی، پله 92 بار هتتریک کرده است. مسی کمتر از 60 بار هتتریک کرده.
نکتۀ دیگر "نبوغ پله" است. اگرچه مسی و مارادونا هم نابغه بودند ولی کارهایی که پله با توپ یا بدون توپ انجام میداد، نبوغآمیزتر از کارهای همۀ نوابغ فوتبال بوده است. شرح این نکته مفصل است و درکش برای کسانی که شناخت عمیقی از پله ندارند و فقط در بازیهای مسی دقیق شدهاند، دشوار.
نبوغآساترین حرکت در تاریخ جام جهانی، توسط پله در بازی برزیل و اروگوئه در نیمهنهایی 1970 رقم خورده است. فرانس پوشکاش در دهۀ 1960 گفت: «آرزویم این بود که چند سال بیشتر فوتبال بازی میکردم و بعضی از کارهایی را که پله در زمین بازی انجام میدهد، انجام میدادم.»
پله اولین گل ملیاش را قبل از اینکه هفده ساله شود به آرژانتین زد. وقتی هم که هفده سال و 249 روز از عمرش میگذشت، با هتتریک در نیمهنهایی جام جهانی و زدن دو گل در فینال، بر بام فوتبال دنیا ایستاد. این شکوفایی زودهنگام محصول نبوغ او بود؛ چراکه نوابغ زود شکوفا میشوند.
چنانکه گفتیم، مارادونا و مسی هم نابغه بودند و زود شکفتند، ولی کارنامۀ این سه نفر نشان میدهد نبوغ پله در هفده سالگی، کامیابی بیشتری برای او رقم زد تا نبوغ مارادونا و مسی در هجده و نوزده سالگی. یعنی جامهای جهانی 1978 و 2006.
نبوغ پله در حدی بود که در بین ستارگان تاریخی برزیل 1958 بازیکن فیکس و ستارۀ تیم شد، ولی سزار منوتی در 1978 ترجیح داد مارادونا را به جام جهانی نبرد، خوزه پکرمن هم در 2006 ترجیح داد مسی را بازیکن ثابت تیمش نکند. احتمالا این دو مربی اشتباه کردند ولی نکتۀ مهم این است که مارادونا و مسی نتوانستند منوتی و پکرمن را متقاعد کنند که میتوانند بازیکن مهم و محوری آرژانتین در آن دو جام باشند.
یکی از کارهای عجیب پله، یک-دو کردن با ساق پای مدافع حریف بود. یعنی پله در حالی که با توپ به سمت مدافع حریف میرفت و او در صدد مهار پیشرویاش بود، توپ را به گونهای به ساق پای بازیکن حریف میکوبید و به حرکتش ادامه میداد که گویی او به پله پاس داده است تا همچنان با توپ پیشروی کند. عین حرکت یک-دو با بازیکن خودی.
بابی مور، کاپیتان تیم ملی انگلیس در 1966 و 1970، گفته بود پله یکی دو بار این کار را با من انجام داد و ابتدا فکر کردم تصادفا این طور شده است، ولی بعد فهمیدم این کار شگرد اوست.
در مجموع پله از حیث تواناییها و مهارتهای گوناگون به عنوان یک "بازیکن فوتبال"، برتر از مسی بوده است.
شاید مدافعان مسی بگویند با وجود برتری پله در زدن ضربات سر و ضربات قیچی و شوتزدن با هر دو پا و غیره، نمایش سادۀ مسی با پای چپ، دلپذیرتر و موثرتر از کل نمایش متنوع پله بوده است. داوری دربارۀ این موضوع دشوار است و جنبۀ سوبژکتیو پیدا میکند. یعنی فاقد ملاک عینی میشود.
به نظر میرسد سرعت پا به توپ مسی در مسافتهای طولانی و بویژه توناییاش برای حمل توپ در مسافتهای طولانی بیشتر از پله بوده است. اینها دو ملاک عینیاند اما کفۀ ترازو را آن قدرها به نفع مسی سنگین نمیکنند. آرین روبن هم از این دو حیث برتر از پلاتینی بود ولی پلاتینی قطعا بازیکن بهتری بود. در پیمودن مسافتهای طولانی با توپ با سرعت بالا، پله هم خوب بود و کاستی احتمالیاش در این زمینه نسبت به مسی، در حد کاستی چشمگیر مسی نسبت به پله در قیچیزدن و هد زدن نبوده.
از حیث قدرت دریبل زدن در تراکم مدافعان در داخل یا نزدیک محوطۀ جریمۀ حریف، پله و مسی هر دو عالی بودهاند و ترجیح یکی بر دیگری، دشوار و شاید هم ناممکن باشد.
مهمترین دلیل حامیان مسی برای برتر دانستن او نسبت به پله میتواند این باشد که مسی در دوران پیشرفتهتری بازی میکند و به همین دلیل اساسا سطح فوتبالش بالاتر است. چیزی شبیه اینکه کسی در لیگ دستۀ اول ستاره باشد یا در لیگ دستۀ دوم. یا مثلا در مقطع تحصیلی راهنمایی بهترین بازیکن مدرسه باشد یا در مقطع دبیرستان.
این استدلال از جهتی درست است. اگر بالاترین سطح مسابقات فوتبال در اوایل دهۀ 1990 را با مسابقات سطح بالای امروز مقایسه کنیم، متوجه تفاوتی کیفی بین فوتبال آن زمان و فوتبال امروز میشویم.
مثلا میلان آریگو ساچی و فابیو کاپلو در نیمۀ دوم دهۀ 1980 و نیمۀ اول دهۀ 1990 در مجموع مهمترین تیم باشگاهی اروپا بود. بازیهای آن میلان هنوز هم دیدنی است ولی در مقایسه با بازیهای بارسلونای گواردیولا و انریکه یا لیورپول یورگن کلوپ حاوی فوتبالی به مراتب سادهتر است.
بنابراین قطعا مسی در قیاس با پله در سطح بالاتری از فوتبال درخشیده و سرآمد شده است اما مسئله این است که وقتی میپرسیم «پله بهتر بود یا مسی؟»، سؤالی ناظر به کیفیت و تواناییهای این دو "بازیکن فوتبال" مطرح کردهایم.
پله هم اگر در زمانۀ کنونی بازی میکرد، با سبک و سیاق فوتبال امروز هماهنگ میشد. مسی نیز در آن زمان، قطعا بازیاش متناسب با بافتار و ساختار فوتبال همان زمانه میشد. اما فعلا ما باید بر اساس اطلاعات و تصاویری که از مسی و پله داریم، بگوییم کدام یک "بازیکن" بهتری بوده؟ مسئلۀ ما این نیست که فوتبال در دهۀ 1970 پیشرفتهتر و متکاملتر بود یا امروز؟
فرانسۀ 2022 قطعا پیچیدهتر از برزیل 1982 و آلمان 1990 بازی میکرد، اما در تاریخ فوتبال، آن آلمان و برزیل جایگاهی بالاتر از این فرانسه دارند. در مقام داوری نسبت به "بازیکنان" نیز نهایتا باید بازیکنان را مقایسه کنیم و پرداختن به تفاوت "تیمها" برای چنان قضاوتی کافی نیست.
اگر گذشت زمان و ارتقاء سطح فوتبال ملاک اصلی ما باشد، شاید باید محمد صلاح را هم برتر از گرد مولر بدانیم. اما چنین ترجیحی، آشکارا نادرست است.
اگرچه فلسفه امروزه پیشرفتهتر و متکاملتر از عصر یونان باستان است، اما نمیتوان گفت برتراند راسل و میشل فوکو در قیاس با افلاطون فیلسوف بزرگتری بودهاند؛ بلکه برعکس، با قاطعیت میتوان گفت افلاطون در قیاس با راسل و فوکو، فیلسوف بزرگتر و مهمتری بوده است. افلاطون و ارسطو، هم فینفسه فیلسوفان بزرگتر و مهمتری نسبت به راسل و فوکو بودند، هم در "تاریخ فلسفه" جایگاه بالاتری نسبت به این دو نفر دارند.
بنا به دلایلی که در این نوشته ارائه شد، پله نیز در قیاس با مسی، هم فینفسه بازیکن بهتری بود، هم در تاریخ فوتبال جایگاه بالاتری دارد.