مطلب ارسالی کاربران
لیدلپول
مطلب زیر شاخهی ....
یکصد و یکمین سالور تولد بیلی لیدل
پیش از آنکه راجر هانت با جام زرین ژول ریمه در آنفیلد قدم بزند و ایان کالاهان خاطرات ومبلی را برای طرفداران بازگو کند، جان توشک زمین و آسمان لیورپول را به هم بدوزد، کوین کیگان و کنی دالگلیش تاج و تخت پادشاهی را میان هم تقسیم کنند، ایان راش دروازهها را فرو بریزد و سالها قبل از آنکه رابی فاولر، استیوی جرارد، فرناندو تورز، لویس سوارز و مو صلاح قلبهای سرخ را فتح کنند، یک نفر از میان دود و آتش سالهای جنگ تا سالهای خاکستری پس از آن، از استادیومهای نیمه خالی در روزهای بمباران تا ورزشگاههای مملو از تماشاگران کلاه به سر در دههی 50، یک تنه و با لباس سرخ خود آنفیلد را به لرزه در میآورد... رکوردها را بر جا میگذارد و دوران کهن لیورپول پیش از انقلاب بزرگ بیل شنکلی را به نام خود مینویسد... یکصد و یکمین سالگرد تولد بیلی لیدل
|
در سال 1938 و در دهکدهی کوچک تاون هیل در دانفرملین اسکاتلند، پسری 16 ساله در میان هیاهوی جنگ جهانی، جنگ افروزی سران اروپایی و تاخت و تاز تیمهای آرسنال با چاپمن و الیسن در فوتبال انگلستان رویاهای بزرگی در سر دارد... پسر یک کارگر معدن زغالسنگ که قرار نیست راه پدر را ادامه دهد، پسری باهوش، اهل مطالعه و اهل مشورت که میخواهد با تحصیل در دانشگاه رشتههای حسابداری و حقوق را ادامه دهد و البته.... عاشق فوتبال در سطح حرفه ایست... یک نفر باید به استعداد بیلی لیدل را کشف کند...
در همان سال است که یک اسکاتلندی دیگر و یکی از بازیکنان لیورپول وقتی از علاقهی باشگاههای اسکاتلندی به مهاجم نوجوانی به نام بیدل با خبر میشود، قضیه را با جرج کی مربی قرمزها در میان میگذارد... مت بازبی را که میشناسید!!!
پس از پیشنهاد بازبی، جان دوگاری استعدایاب اسکاتلندی لیورپول به منزل لیدلها میرود. نگرانیهای مادر لیدل، با قول یک شغل پاره وقت حسابداری برای پسرش در مرسی ساید رفع میشود. سفر با قطار روز 27 جولای 1938 به لیورپول به امید دریافت دستمزد یک پاوندی و پوشیدن لباس قرمز رنگ لیورپول.
روزهای اول آنقدرها هم خوشایند نیست. لیدل در بازی با بلکبرن به یک بلوک سیمانی کنار زمین برخورد میکند و یک سال تمام از میادین دور است. و پس از آن آتش جنگ همه را میسوزاند. دود و بوی باروت فوتبال را به محاق میبرد. تیمها به هم ریختهاند. لیگ سراسری از بین میرود و لیدل جوان برای خدمت در نیروی هوایی سلطنتی راهی میدان جنگ میشود.... پس از بازگشت از جنگ و در میان فصل 1945/46 است که برای اولین بار استعداد بیلی لیدل چشم طرفداران را به خود خیره میکند. اولین بازی کامل برای لیورپول و اولین گل برابر چستر در ژانویه. بازی در کنار باب پیزلی در زمین و قهرمانی در نخستین دورهی لیگ پس از جنگ در فصل 1946/47.... سالهای پس از جنگ...
روزهای سخت. زندگی دشوار. سوگواری برای کشته شدگان، جیرهبندی دو تخم مرغ برای هر نفر در یک هفته، دو پیمانه شیر، قیمت دو پاوندی هر قرص نان... تیمهای از هم پاشیده در سالهای جنگ، هنوز هویت خود را باز نیافتند و جوانها و نوجوانها خود را با آنها غریبه می یابند. تفریح بچههای نیوشام پارک در یک مایلی آنفیلد کریکت بازی کردن در تابستان هاست و فوتبال در کوچه ها در زمستان... با این حال و در سالهای سخت پس از جنگ، چیزی به جز غار غار کلاغها و صدای طوفان و رعد و برق میتواند قلب همسایگان آنفیلد را بلرزاند... این سر و صدای طرفداران قدیمی باشگاه پس از گلهای بیلی لیدل در جایگاه کاپ است... جان مارتین، طرفدار قدیمی لیورپول و یکی از همان ساکنان نیوشام خاطرات فصل بعد از قهرمانی را اینطور نقل میکند:
"ده سالم بود. عموی من مرد خوش مشربی بود و روابط زیادی، از جمله ارتباط با آقای مارتین یل، یکی از مدیران لیورپول داشت. در نتیجه برای تولد 10 سالگی من، یک بلیت آنفیلد به من هدیه داد. باورکردنی نبود. به نشستن حتی روی سقف ورزشگاه هم راضی بودم اما وقتی وارد آنفیلد شدیم، فهمیدم که ما در جایگاه ویژه خواهیم نشست... یک دید رویایی. در کنار تد ری که آن روزها سوپراستار کمدی در رادیو بود... در همان نیمهی اول برنلی دروازهی لیورپول را باز کرد. جمعیت با خشم کلاههای شان را به زمین پرت کردند و هر چه از بازی میگذشت، حس کردم اولین رویایم در آنفیلد با شکست به پایان میرسد... بین دو نیمه، افراد جایگاه برای سرو غذا و نوشیدنی الکلی به اتاق هیات مدیره رفتند اما من به خاطر سن کم مجاز به مصرف الکل نبودم. سرانجام با آغاز نیمه دوم مردها و همسرانشان با لپهای گل انداخته بازگشتند. بازیکنان وارد زمین میشدند و من هنوز هم صدای میخ استوک هایشان روی زمین بتنی تونل ورود به استادیوم را در گوشم میشنوم... صدای صحبت بازیکنها و روحیه دادنشان را میشنیدم و آن لحظهی بزرگ... بیلی لیدل وارد شد. من با دهان باز و نگاهی آمیخته به تحسین به او چشم دوخته بودم. به هیبت قهرمانانه و اندامش... مطمئنم هنگام ورود به زمین به من چشمکی زد... دیگر چه اهمیتی داشت که بازی 1-1 به پایان خواهد رسید؟ من هدی تولدم را دریافت کردم.. "
طرفداران قدیمی، خیلی قدیمی، در آنفیلد سرعت لیدل را با مایکل اوون قیاس میکنند، توانایی بازی با دو پایش را می ستایند، به دو بار حضورش در تیم منتخب منتخب بریتانیا برابر منتخب اروپا میبالند، در قدرت تمام کنندگی او را همتای دیکسی دین میدانند و در بازی یکچهارم نهایی اف ای کاپ میان لیورپول و بلکپول نمایش لیدل را شایستهی عنوان سرِ، استنلی متیوز میدانند... پا به سن گذاشتن لیدل، همراه با آغاز دوران بیل شنکلی در آنفیلد میشود و بیلی لیدل اینبار در عرصهای تازه توانایی خود را به رخ میکشد. لیدل فارغ التحصیل رشتهی حسابداری و یک وکیل در دادگاههای لیورپول، مدلی مالی برای تامین هزینههای گرمایشی در استادیومهای فوتبال جهت افزایش تماشاگران ارائه میدهد.
لیدل با جهان بینی مخصوص به خود در کتابش به طرفداران پیشنهاد در صورت شرارت یا تقلب بازیکن خودی، با او شبیه بازیکنان متخلف حریف رفتار کند تا استانداردهای بازی فوتبال ارتقا یابد. او در کتابش با عنوان داستان فوتبال من در سال ، به روند رو به رشد باشگاههایی مانند آژاکس، اندرلخت و یانگ بویز اشاره میکند و در یک پیش بینی از آینده میگوید:
"هیچ چیز قطعی تر از این نیست که به زودی مسابقاتی که میان تیمهای اروپای در قالب حذفی برقرار میشود را به صورت مسابقات گروهی بزرگی ببینیم. بازیکنانی که به صورت هفتگی با هواپیما به سرتاسر قاره سفر میکنند تا فوتبال بازی کنند و.... ای کاش میتوانستم بیشتر ایدههایم در بارهی آیندهی فوتبال را شرح دهم، افسوس که این فقط یک کتاب زندگینامه است و نه سفری به آینده! "
این، همان جاییست که آرزو میکنیم بیلی لیدل همچنان بهوی بلورین نگاه کند و باز هم از آینده بگوید... نه بیلی.... ادامه بده. اما او به خاطراتش میپردازد. به مراودات با پیزلی و بازبی و الف رمزی به عنوان بازیکن. گلها و نتایج. رکورد 534 بازی برای قرمزها. 228 گل.... در سالهای بعد، بزرگان آنفیلد و فوتبال انگلستان لیدل را میستایند پیزلی میگوید:
"آه، چه قدرتی، حریفان تا حد مرگ از مهربانترین بازیکن زمین میترسیدند. فرقی نمیکرد کجا بازی کند اما قدرت بدنی او باورکردنی نبود"
و مت بازبی میگوید:
"در بازی او هیچ ضعفی نمیدید. مثل یک گاو نر قدرت داشت."
و بیلی رایت کاپیتان انگلستان، پس از بارها بازی مقابل بیلی در بازی اسکاتلند انگلیس میگوید:
" او میتوانست از هیچ در مقابل مدافعان حریف گلی بسازد... "
لقب بدی نیست... اسم مستعار باشگاه لیورپول پیش از ورود شنکز... باشگاه فوتبال" لیدل پول"