دی سی امید زیادی برای اکران فیلم «Black Adam» با بازی دواین جانسون داشت. اثری که تبلیغات فراوانی برای آن انجام شد و امید میرفت که بتواند وضعیت نهچندان مناسب دی سی در سینما را بهبود ببخشد. اما آیا این اقدامات توانسته مؤثر مواقع شود؟
داستان فیلم درباره کشوری به نام خندق است که توسط نیروی اشغالگر اینترگنگ به تصرف درآمده است. مردم این کشور حالا امید به بازگشت قهرمانی به نام آدام (دواین جانسون) را دارند که هزاران سال پیش بر پادشاه خودکامه چیره شده بود. این اتفاق در نهایت رخ میدهد اما ...
«Black Adam» یکی دیگر از اشتباهات مهلک DC در معرفی شخصیتهای کامیک بوکیاش به سینماست. درحالیکه این روزها کمپانی مارول هم حالوروز خوشی ندارد و آثارش یکی پس از دیگری با افت کیفیت مواجه شده، دی سی میتوانست از شرایط استفاده کرده و قهرمان جدیدش را به بهترین شکل به مخاطبین معرفی کند. اما «Black Adam» تکرار همان کلیشههای همیشگی به بدترین شکل ممکن است.
« Black Adam» یک مثال بسیار خوب از آشفتگی فیلمنامه و البته، سیاستهای اَبرقهرمان سازی در سینمای کنونی است. عجیب نیست که با اکران فیلمهای تازه اَبَرقهرمانی، هرکدامشان به سهم خود در حال ارتقای ابتذال هستند. پیشازاین قسمت جدید فیلم «ثور» توانسته بود از حیث بیمزگی به مرحله جدیدی از ابتذال دست پیدا کند و حالا فیلم «Black Adam» نیز از بابت بی دروپیکر بودن فیلمنامهاش میتواند یکسروگردن بالاتر از دیگر آثار اَبَرقهرمانی قرار بگیرد!
اولین مشکل فیلم « Black Adam» شخصیت اصلی داستان است. شخصیتی که نه پرداخته میشود و نه درباره آن چیزی میدانیم. رویکرد سازندگان درباره شخصیت اصلی داستان به حدی عجیب و غیرقابلتحمل بوده که ما بیش از دو ساعت تماشای او بر صفحهنمایش، هنوز نمیتوانیم درکی از وضعیت کلی او داشته باشیم. او درعینحال که قرار است شرور و ترسناک باشد، ناگهان بامزگی اش گل میکند و شروع به تکهپرانی میکند! هرازگاهی هم که جنگ و جدلش با دیگران موقتاً به پایان میرسد، میرود و به یک مجسمه خیره میشود و این اتفاق در طول فیلم نه یکبار بلکه چند بار رخ میدهد! به طور خلاصه نمیتوان به یک چارچوب مشخص درباره او دست پیدا کرد.
از سوی دیگر، فیلم اَبَرقهرمانان دیگری را هم به فیلم اضافه کرده که وضعیت آنها حتی از شخصیت اصلی هم بغرنجتر است. آنها نه بهدرستی معرفی میشوند و نه میدانیم از کجا آمدهاند. فیلم که آغاز میشود یکییکی آنها را سوار هواپیما کرده و به دل ماجرا میبرند تا تماشاگر چندتایی صحنه اکشن با تواناییهای جدید ببیند و به وجد بیاید! فرمولی که میتواند بیش از صدها بار برای فیلمهای دیگر تکرار شود و هر بار شاهد چند شخصیت بیهویت باشیم که یا قرار است با نوک انگشتانشان دیوار را سوراخ کنند یا با فوتکردن کوه را جابهجا کنند؛ هر ایدهای در این بلبشوی فیلمسازی قابلپیادهسازی است و نیازی هم به پرورش هیچ شخصیتی نیست و تنها پرواز و لگد زدنشان اهمیت دارد.
روابط شخصیتهای داستان با یکدیگر نیز میتواند یک مثال از کمدی ناخواسته باشد. جایی که بعد از یک نبرد سنگین چنددقیقهای، ناگهان همه طرفهای مبارزه کنار یکدیگر قرار میگیرند تا مذاکره کنند! آنها به یکباره دشمن خونی هم هستند و در لحظاتی دیگر متحد. یکلحظه قهرمان مردمی هستند و چند دقیقه بعد منافع شخصی را دنبال میکنند. فیلمنامه «Black Adam» به شکل عجیبی یک بحران کامل در رعایت اصول فیلمنامهنویسی است.
دواین جانسون در نقش اصلی «Black Adam» یک ناامیدی کامل به شمار میرود. بازیگری که میخواسته شرور و خشن به نظر برسد؛ اما نهتنها موفق نشده این رویه را به سرانجام برساند؛ بلکه حتی تلاشش منجر به ارائه بازی ضعیف از جانب او شده است. سکوتهای این بازیگر و احساساتی شدنش در لحظاتی از فیلم، احتمالاً یکی از بدترین تجربههای این بازیگر در سالهای گذشته در سینما را رقم زده است. دیگر بازیگران فیلم هم وضعیتی بهتر از دواین جانسون ندارند و فارغ از بیهویت بودن شخصیتشان، در بازیگری نیز وضعیت بهتری ندارند.
«Black Adam» تجسم عینی تمام اشتباهاتی است که در سالهای گذشته در صنعت سینما رخداده است. جایی که فیلمنامه و کارگردانی علناً از صنعت فیلمسازی حذف و جایش را به کلیشههای دستوری کمپانیهای قدرتمند داده که هر بار با رنگ و لعابی متفاوت آن را به مخاطبین عرضه میکنند. «بلک آدام» برای مخاطبینی به سینما عرضه شده که به طور کامل اندیشیدن و پرسش را هنگام تماشای فیلم بر خود حرام کردهاند و تعریفی جدید از فیلمسازی در ذهنشان ثبت کردهاند. تعریفی که در آن مهمترین نقش در صنعت سینما را سازندگان جلوههای ویژه بر عهده دارند و دیگر عوامل تقریباً نقش کارگر را ایفا میکنند.