اگر بخوام دلایل اصلی شکست رو بیان کنم میتونم به سه بخش اون ها رو تقسیم بندی کنم .
1-ضعف مربی در ایجاد اعتماد به نفس و آمادگی ذهنی بازیکن ها برای این مسابقه :وقتی مربی خودش اعتماد به نفس کافی رو نداره و به شدت محافظه کارانه عمل میکنه ،این رو درون زمین هم به بازیکن ها انتقال میده ،وقتی مربی، حریف رو بیش از حد بزرگ میکنه و نمی تونه بعد از برد برابر تیم بزرگی چون آلمان اون خودباوری رو به بازیکن ها برای له کردن حریفی که عصمتش در بازی قبل بر باد رفته بده ،عاقبتش بازی ژاپن در این مسابقه میشه .
۲-مصدومیت و چینش اشتباه اولیه :ژاپن با ۵ تغییر وارد این بازی شد که نبودن ساکای و تومیاسو به دلیل مصدومیت قابل توجیه بود ،از طرفی موریتا هم معمولا بازیکن فیکس بود و بازی با آلمان هم چون مصدوم بود فیکس نشد ،کما اینکه تاناکا هم همچین آش دهن سوزی نیست .
اما اشتباه بزرگ موریاسو در تغییرات خط جلو بود ،جایی که اوئدا با اون کیفیت افتضاح فیکس میشه و ایتو و میتوما به عنوان خلاق ترین بازیکن های تیم نیمکت نشین .
یا حضور ناگاتومویی که معلوم نیست وجودش چه تاثیری در تیم داره که حتما باید یک نیمه بازی کنه و نیمه دوم یک تعویض رو بسوزونه ؟
3-اتخاذ تاکتیک های اشتباه:معمولا مربی خوب ،همیشه بر اساس داشته هاش نوع بازی تیمش رو انتخاب میکنه ،در این ژاپن که خط دفاع و دروازه بان چندان مطمئنی نداره قاعدتا مربی باید بیشتر رو بیاره به بازی مالکانه و با پرس بالا ،تا فشار روی دفاع تیم کمتر بشه ،اما موریاسو کاملا تفکرات بر عکس این رو داره و بیشتر به دنبال بازی تدافعی و ضد حمله های سریع هست .
واسه همین فکر میکنم موریاسو برای فوتبال ژاپن وصله ناجوری هست .
در بازی با اسپانیا اگر ژاپن مثل نیمه اول جلو آلمان رو بیاره به بازی دفاعی احتمال زیاد بازی رو خواهد باخت ،اما اگر مثل تیم ملی آلمان از ابتدا با پرسینگ بالا جلو اسپانیا بازی کنه و جلو بازیسازی اون ها رو بگیره میتونه شانس خوبی برای نتیجه گیری داشته باشه البته مشروط به چینش یک ترکیب اولیه مناسب و رسیدن مصدوم های تیم .