رحمان رضایی میهمان خاطره بازی از 1978 تا 2022 با مسافران و غایبان جام های جهانی بود.
به گزارش طرفداری، رحمان رضایی که سال ها در لیگ ایتالیا حضور داشت و با پیراهن تیم ملی ایران هم بازی های درخشانی انجام داده، مقابل دوربین طرفداری قرار گرفت و از دوران بازی خود گفت.
بخش اول گفتگوی مهدی حدادپور با رحمان رضایی را می خوانید و می بینید:
رحمان رضایی یکی از نماد های فوتبال ایران در جام جهانی ۲۰۰۶ است. رحمان جان خوش آمدید درباره جام جهانی ۲۰۰۶ می خواستیم حرف بزنیم.
با عرض سلام، ما سرباز این مملکت هستیم. در هرصورت بعنوان یک سرباز در جام جهانی ۲۰۰۶ انجام وظیفه کردیم. یکی از بزرگ ترین افتخارات برای هر بازیکنی می تواند باشد.
رحمان رضایی با وجود اینکه یک مدافع بود، در یک سری سال ها در خط حمله بازی می کرد. مدافعی بودی که از فرصت ها خوب استفاده می کرد. در بازی تیم ملی دانشجویان و ذوب آهن بود که شما دیده شدید.
بله من در این بازی آنجا بود که ناصر حجازی هم آمده بودند که بازیکن ببینند. شخصا من را دید و گفت در فصل بعد هر تیمی بروم تورا می برم. همین اتفاق هم افتاد. او به ذوب آهن رفت و من هم به این تیم منتقل شدم.
جایگاه شما قبل از تابستان ۱۳۷۸ کجا بود؟
اینکه استعدادم شناخته نشده جمله قشنگ تری است. من تا قبل ۲۴ سالگی به لیگ برتر نیامده بودم. آن زمان لیگ دسته دوم بازی می کردم. خیلی دیر در فوتبال شناخته شدم، از موقعی که به دانشگاه تهران آمدم با تیم دانشجویان مطرح شدم. یک مدت به عنوان فوروارد در تیم برق بازی می کردم. در راه آهن نیز فوروارد بودم و بهترین گلزن این تیم شدم. همین باعث شد تیم ملی دانشجویان نیز بعنوان فوروارد بروم. مرحوم حجازی استعداد من را تشخیص داده بودند و بعد از یک هفته به من گفتند تو دفاعی و باید بعنوان مدافع بازی کنید. این اتفاق عجیبی برایم بود.
بیشترین خدمت را چه کسی به شما کرد. محمد دادکان یا ناصر حجازی؟
بدون شک ناصر حجازی! محمد دادکان هم به من کمک کرد در زمینه معرفی به ناصر حجازی… در بازی دانشجویان کشور بود، من مصدوم بودم، بازی پنجم ۲۰ دقیقه بازی کردم و دو گل زدم. بازی ششم فیکس بازی کردم و هتریک کردم. در بازی فینال دو گل زدم و در مجموع هفت گل شد. از بازی پنجم من وارد این رقابت ها شدم و آقای گل رقابت ها شدم. از آنجا بود که محمد دادکان برایش عجیب بود و به مرزبان می گفت این بازیکن را از کجا آوردید، دوپینگ کرده که توانسته در سه بازی ۷ گل بزند!
لیگ نهم و دهم سطح فنی شما در ذوب آهن بالا رفته بود، انتظار داشتید که به تیم ملی دعوت شوید؟
فرصت زیادی نبود که من دفاع شدم تا به تیم ملی دعوتم کردند. با توجه به معرفی حجازی به بلاژوویچ، ایشان هم من را قبول کردند. آن زمان مربیان روی بازیکنانی به جز پرسپولیس و استقلال توجه خاصی نمی کردند و بیشتر دنبال بازیکنان با تجربه و نام دار بودند. بازیکنان گمنام مخصوصا شهرستان ها را اصلا به تیم ملی دعوت نمی کردند.
به نظر شما اگر حجازی به بلاژوویچ شما را معرفی می کرد، بازهم شما دیده می شدید؟
می توانم بگویم ۵۰ ۵۰ بود. آن زمان از تیم فولاد چند بازیکنی دعوت شدند. به دلیل اینکه مربی این تیم هم اهل کرواسی بود، و این مربیان باهم مشورت می کردند. برای همین این اتفاق در فولاد افتاد. اما برای من که در ذوب آهن بودم اگر ناصر خان معرفی نمی کردند، احتمال داشت من را نبینند و این اتفاق برایم رخ ندهد. برای اینکه مرحوم ناصر حجازی شخصیت کاریزماتیک و جایگاه بالایی داشتند، وقتی من را معرفی کردند، بلاژوویچ روی آن فکر کرد و این انتخاب را رقم زد.
بهترین سال زندگی شما کدام است؟
سال ۱۳۸۰ در ۲۶ سالگی. اتفاق بزرگی برایم افتاد، زیرا هم به تیم ملی دعوت شدم و هم به ایتالیا رفتم. همین دو اتفاق نقطه عطف من در زندگی بود.
۱۱۸ روز از روزی که دعوت شدید تا روزی که جلوی عربستان بازی کردید می گذشت که در دومین بازی مقابل ۱۰۰ هزار نفر تماشاگر جلوی عربستان بازی کردید و بهترین فرصت بود.
دقیقا، این فرصت هم می توانست مخرب باشد هم نقطه عطفی باشد. و این دومی اتفاق افتاد. بازیکنی بودم که تجربه آنچنانی نداشتم. ولی آنجا میتوانست یک چاقوی دو لبه باشد. یک طرف میتوانست من را به اوج ببرد و طرف دیگر من را نابود کند.
بهترین سال زندگی شما در قدم سوم کاملا موفقیت آمیز نبود. ایران بازی های خوبی در مقدماتی ۲۰۰۲ انجام داد اما به جام جهانی صعود نکردیم. مسیری که بین ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ درست رفتید و کسی به شما شک نکرد. این مسیر درست بود که از ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ به جام جهانی صعود کردیم؟
با توجه به اینکه بلاژوویچ بعد از دوسال رفت و برانکو آمد. در حالی که فکر میکردم برانکو نمی تواند سکان دار تیم ملی باشد. او خیلی خوب کار کرد و تیم ملی توانست صعود مقتدرانه ای به جام جهانی داشته باشد.
گل صعود ایران به جام جهانی ۲۰۰۶ را محمد نصرتی به ثمر رساند ولی خیلی کم از گل هفته قبل آن تعریف می شود!
بله، در آن دوره اکثر گل های حساس را مدافعین زدند. من در بازی هفته قبل با کره شمالی که با نتیجه ۱-۰ در استادیوم آزادی به پیروزی رسیدیم موفق به گلزنی شدم. شرایط به گونه ای پیش میرفت که فوروارد ها گل نمی زدند و مدافعین به داد تیم رسیدند.
در کدام یک بیشتر خوشحال شدید. وقتی عضو تیم ملی شدید مقابل عربستان و از تیم ایتالیایی پیشنهاد دریافت کردید یا روزی که تیم ملی به جام جهانی صعود کرد؟
خوشحالی که به ایتالیا رفتم به گونه ی دیگری بود. تا زمانی که با آن تیم قرارداد بستم باورم نمیشد به ایتالیا بروم. در آن سال ها لژیونر هم کم بود و کسی وارد فوتبال ایتالیا نشده بود. به خودم می گفتم که نه زبان بلدم نه آن سطح فوتبال را تجربه کرده ام. یه چیزیکه لژیونرها درگیرش هستند اینکه رفتن به آن تیم یه مسئله است و بتوانی در آنجا تاثیر گذار و موفق عمل کنید به بحث دیگر است. ولی وقتی بتوانید خودت را اثبات کنی و سال ها در آنجا بازی کنید مسئله دیگری است.
میرسیم به جام جهانی ۲۰۰۶؛ روز های قبل از جام جهانی اتفاقاتی در مدیریت فوتبال ایران افتاد. این اختلافات بین علی آبادی و دادکان به مجموعه تیمی هم منتقل میشد؟
خوشبختانه با وجود اینکه محمد دادکان خودش فوتبالیست بود و درک بالایی داشت، به آن سطح از مدیریت رسیده بود و به نظرم خیلی خوب توانست مدیریت کند آن اتفاقات را و نگذاشت به تیم ملی منتقل شود. همیشه در کنار تیم بود. حتی در تمرینات هم با ما بازی می کرد.
پایان قسمت اول
ادامه دارد...