مجموعهی world cup fever قسمت پنجم
...
شامپاین-فوتبال. فوتبال فرانسوی. تیمی زیبا. لباسهای زیبا. بازیکنانی زیبا. و مردانی که بنیانهای مهمترین تورنمنتهای فوتبالی را نهادند. همه چیز اینجا، پای ایفل، در حوالی لوور، اطراف ورسای و زیر نور چراغهای شانزهلیزه زیباست و باشکوه و پرقدمت. دوست داشتنی و رشک برانگیز.
مگر میشود قسمتی از قلبمان متعلق به پاپا ژول ریمه و ابداع خیالانگیزش نباشد؟ مگر میشود در هر دورهی 4 سالهی جام جهانی سخنی از صورت کودکانهی ژوست فونتین و آن رکورد تاریخیاش به میان نیاید؟ عاشقانه، سرود هی... دا... له.... گو، معمار تیم ملی فرانسهی دههی 80 را زمزمه میکنیم و با ساقهای عریان پلاتینی، اشک حدقه زده در چشمان لوییز فرناندز، هیبت نفوذناپذیر ژان تیگانا، روشتو، آمورسو، ژول باتس و ... به آسمان نبردهای فرانسه با برزیل و آلمان و انگلیس در جام های جهانی جهانی پرخاطره دههی 80 سفر میکنیم. به شبهای اشک ریختن پای تلویزیونهای لامپی 14 اینچی همراه با ستارگان ناکام فرانسه.
حالا اما داستان فرانسویها فرق کرده. طلایهداران فوتبال مدرن اروپا، در هر تورنمنت با مجموعهی کاملی از ستارگان جوان مهاجر و بومی به عنوان یکی از مدعیان اصلی پای به مسابقات میگذارد. حالا فرانسه عناوین اختصاصی خود را دارد: پرافتخارترین تیم جهان در جامهای جهانی 32 تیمی، درخشش اولین و دومین ستارهی جام جهانی روی لباس آبی رنگ به فاصلهی 20 سال، قهرمانان اروپا... سرزمین بنزما و امباپه... حالا فرانسویهای زیبا، تیم شما را شکست میدهند و جامها را به الیزه میبرند. هنوز هم دوستشان دارید؟
|
درسهای دور انتخابی:
اینقدر آشفته نباشید! اکراین، فنلاند، بوسنی و هرزگوین و قزاقستان رقبایی نبودند که مقابل صعود فرانسه به جام جهانی بایستند اما سه تساوی 1-1 در این گروه برای فرانسویهای نتایج خوبی نبود. کنار گذاشتن سیستم 4-2-3-1 و 4-3-3 و استفاده از 3-4-1-2 در بعضی مسابقات، تردیدها را نسبت به تیم افزایش میدهد.
نقطه قوت:
دو مهاجم برتر دنیا. بنزما و امباپه. یکی با سالها تجربه و دیگری جوان. قدرت سرزنی، دوندگی، یکی با کلکسیونی از مدالها و جامهای قهرمانی باشگاهی و دیگری قهرمان جهان... ترکیب یادآور زوجهای قدیمی خط حمله. در سایر پستها هم، عمق ترکیب مثل دورهی قبل به کمک آنها خواهد آمد.
نقطه ضعف:
دشان اصرار به بازی با سیستم سه دفاعه دارد. ترکیبی که در آن با مشکل پیستون راست روبروست: در یک سال اخیر پاوارد، کومان و کونده در این پست به کار گرفته شدهاند اما هیچکدام بازیکن تخصصی این پست نیستند. پاوارد و کونده بیش از حد دفاعی اند و کومان، بر عکس آنها کاملا ویژگیهای هجومی دارد. مشکل دیگر در خط میانی است. بالا رفتن سن کانته و مصدومیت پوگبا.
چه چیزی محمتل است
یک سورپرایز از رختکن آنها! کسی نمیداند آنجا چه خبر است. در سال 2010، رختکن فرانسه بلای جان آنها شد و در سال 2018 عامل قهرمانی! کافیست امباپه به خاطر درخواست پول بیشتر برای حق استفاده از تصویرش در عکس تیمی مصاحبهای بکند.
چیزی که کمتر احتمال دارد
از همان ابتدا گامها را محکم بردارند. در 11 تورنمنت متوالی از سال 2000 فرانسه نتوانسته با 9 امتیاز کامل از گروه صعود کند و در 33 بازی، با متوسط گل 1.24 پیش رفته.
آرزوی آنها
چه کسی دوست دارد عنوان شیرین "قهرمان جهان" و آن سپر طلایی رنگ روی لباس تیم ملی را از دست بدهد؟
چه رخ خواهد داد؟
یک شروع آرام برابر دانمارک و استرالیا و بردهای اقتصادی تا نیمه نهایی. شاید برزیلیها آنجا در انتظارشان باشند.
|
سیستم پرورش استعدادها، بهشت مهاجران آفریقایی و الگوهای ساخت بازیکن در آکادمی باشگاهها سالهاست فرانسه را به غنیترین کشور در تورنمنتهای بزرگ از حیث بازیکن تبدیل کرده. اگر آلمانیها پس از وداع کلوزه و ماریو گومز یک دهه مشکل مهاجم نوک دارند، اگر انگلیسیها پس از تری و فردیناند به دنبال یک زوج مستحکم در خط دفاعی میگردند و اگر برزیل و آرژانتین هر سال با ترکیبی نامتوازن میان مهاجمان و پستهای دیگر مواجهند، در فرانسه خبری از این مشکلات نیست. مشکل بزرگ فرانسویها اما جای دیگری است: خود آنها!
درگیریهای اورا با مربی بدنسازی، آنلکا، ریبری، نصری، بنزما... بازیکنانی که در اتوبوس تیم هرج و مرج به پا میکنند، مربی که از سحر و جادو و طالع بینی حرف میزند و تیمی که در مقابل مکزیک و اروگوئه و آفریقای جنوبی حرفی برای گفتن ندارد. جام جهانی 2010، فاجعهی بزرگی برای فوتبال فرانسه است. مشکلاتی که به نظر حل نشدنی است. لوران بلان، یکی از ارکان نسل قهرمان 98، به عنوان جانشین دومنک، کاریزمای لازم برای حل مشکلات را ندارد و سرانجام در سال 2012، رهبر آن تیم دیدیه دشان روی نیمکت مینشیند.
سیاست اول جلوگیری از دسته بندیها و شکل گیری چند دستگی در رختکن است. میزبانی یورو 2016 و شور ملی، به دشان کمک میکند تا رختکن تیم را آرام کند و فرانسه در سال 2018 پس از ناکامی در فینال یورو، قهرمان جام جهانی شود. حالا اما پس از یک دهه به نظر میرسد ناآرامیها دوباره بازگشته: سرقت از خانهی پوگبا توسط یک گنگ شناخته شده، ادعای طلسم شدن امباپه و بالا رفتن درگیری میان این دو نفر جو را متشنج کرده. آنقدر که به نظر میرسد مصدومیت پوگبا و حاضر نبودن او در جام برای دشان یک نعمت بزرگ است...
آلبرت باتو، سرمربی ریمز در دههی 50، پایه گذار فوتبال فرانسوی است که با نام شامپاین فوتبال شناخته میشود. فوتبال باز، فوتبالی که مهاجمان نقش اول آن هستند، فوتبالی که هافبکهای پرشمار در آن بازی زیبا را رهبری میکنند و فوتبالی که که میشل هیدالگو در دههی 80 آن را به تکامل رساند. حالا دشان میراث شامپاین فوتبال را با آموزههای مدرن درآمیخته. فرانسهی دشان، همانقدر که توان بازی باز را دارند، توان بستن بازی را هم دارد. همانقدر که میتواند مثل بازی آلمان فرانسه یورو 2020 دروازهی رقیب را به آسانی باز کند، میتواند شبیه بازی با بلژیک در نیمهنهایی جام جهانی 2018 با یک گل و دفاعی مستحکم پیروز شود.
نقش کانته و پوگبا به عنوان هافبکهای میانی -پست دشان در دورهی بازی- مهمترین نقش در تیم اوست. در حقیقت فوتبال محافظهکارانهی دشان، چیزی که باعث انتقادات فراوان از او میشود، ورژن تکمیل شده و البته برندهی جام شامپاین فوتبال قدیمی است. راستی آخرین باری که فینال یک تورنمنت بزرگ با 6 گل به پایان رسید را به یاد دارید؟