برگی از تاریخ جام جهانی، عنوان مطالب دنباله دار اختصاصی طرفداری است که کتاب تاریخ جام جهانی را ورق زده و مهم ترین اطلاعات و وقایع آن را مرور میکند و تا روزهای منتهی به جام جهانی 2022، در کنار شما خواهد بود.
اختصاصی طرفداری| یازدهمین دوره جام جهانی از 1 تا 25 ژوئن در آرژانتین برگزار شد. در مجموع 107 تیم ملی در مسابقات مقدماتی حضور داشتند که از این تعداد 15 تیم به مرحلهی گروهی راه یافتند. برای اولین بار تنها کشور میزبان به طور خودکار واجد شرایط شد و مدافع عنوان قهرمانی جای ثابتی در جام نداشت و باید مرحلهی مقدماتی را پشت سر میگذاشت، در نتیجه برای عنوان قهرمانی جهان 16 تیم با هم به رقابت پرداختند. کرد در این دوره برای آخرین بار مسابقات جام جهانی با حضور 16 تیم برگزار شد.
در دورهی قبلی آلمان غربی قهرمان جهان شد، اما در این دوره بدون فرانتس بکن باوئر و گرد مولر شرکت کردند. نایب قهرمان سال 1974 هلند نیز بدون بزرگترین ستاره خود یعنی یوهان کرویف به مسابقات آمد. پیش از شروع مسابقات بیشترین انتظارات از ستارگانی چون کارل هاینتس رومنیگه (آلمان غربی)، روبرتو بتگا (ایتالیا)، ریولینو (برزیل)، میشل پلاتینی (فرانسه) و ماریو کمپس (آرژانتین) بود.
این مسابقات تا حدی تحت الشعاع شرایط سیاسی قرار گرفت. حکومت نظامی آرژانتین در دو سال قبل قدرت را در دست گرفته بود و آنها از این رویداد برای منافع خود استفاده می کردند. روزهای پرتلاطم کشور برای تدارکات مسابقات ایده آل نبود و برگزاری مسابقات بسیار عقب بود تا جایی که انتقال کل مسابقات به اسپانیا مورد توجه فیفا قرار گرفت. اما دولت جدید اولویت بندی شدیدی را انجام داد و در نهایت مسابقات طبق برنامه پیش رفت.
پوستر رسمی، لوگوی مسابقات و توپ مسابقات جام جهانی 1978
این لوگو حاوی یک طرح گرافیکی فوتبالی و ساده است که در آن خطوط عمودی به رنگ های کشور میزبان اشاره دارد که می تواند نشان دهنده یک پیراهن، گل یا دست های جمع شده باشد. پوستر نیز رسانههای آن دوران را به تصویر میکشد. توپ مسابقات هم از ۲۰ تکه تشکیل شد و از فرهنگ آرژانتینی الهام گرفته بود.
تیمهای شرکت کننده در جام جهانی 1978
- آرژانتین
- اتریش
- برزیل
- فرانسه
- مجارستان
- ایتالیا
- ایران
- هلند
- مکزیک
- لهستان
- پرو
- اسکاتلند
- اسپانیا
- سوئد
- تونس
- آلمان غربی
مقام اول، دوم و سوم در جام جهانی 1978
- آرژانتین
- هلند
- برزیل
گلزنان برتر در جام جهانی 1978
- ماریو کمپس (آرژانتین) / 6 گل
- راب رنسنبرینک (هلند) / تئوفیلو کوبیلاس (پرو) / 5 گل
شهرها و ورزشگاههای جام جهانی 1978
- بوئنوس آیرس (ورزشگاه مونومنتال)
- بوئنوس آیرس (استادیو خوزه آمالفیتانی)
- کوردوبا (ورزشگاه کوردوبا)
- مار دل پلاتا (ورزشگاه خوزه ماریا مینلا)
- روزاریو (ورزشگاه گیگانته آروییتو)
- مندوزا (ورزشگاه مندوزا)
میانگین حضور تماشاگران در جام جهانی 1974: 40688 نفر
قالب برگزاری مسابقات جام جهانی 1978
این فرمت در چهار گروه متشکل از چهار تیم برگزار شد که از هر گروه دو تیم به مرحلهی بعد صعود میکردند در مرحلهی دوم که هشت تیم حضور داشتند، دو گروه از چهار تیم شکل گرفت که تیمهای اول در فینال رقابت میکردند و تیمهای دوم نیز در مرحلهی پلی آف برای کسب جایگاه سوم میجنگیدند.
ورزشگاه فینال جام جهانی 1978
جام جهانی 1978 در شش استادیوم و پنج شهر برگزار شد. استادیوم مونومنتال بزرگترین ورزشگاه بود و به عنوان محل برگزاری فینال و هشت بازی دیگر انتخاب شد. این ورزشگاه پس از دو سال تلاش سرانجام در سال 1938 افتتاح شد و در سال 1978 توسط معمار خوره اصلان نیز بازسازی شد.
چون وام بانکی برای اجرای کل پروژه کافی نبود، ورزشگاه به شکل نعل اسبی باقی ماند. این نعل اسب در سال 1958، تحت ریاست باشگاه انریکه پاردو تا حدی محصور شد. ساخت و ساز جدید، اولین جایگاه کلونیا، با درآمد حاصل از انتقال 10 میلیون دلاری عمر سیوری به یوونتوس ایتالیا تامین شد. با ساخت جدید ظرفیت ورزشگاه به 90000 نفر رسید.
رکورد حضور در این ورزشگاه به سال 1975 برمیگردد که بیش از 100000 نفر دیدار ریورپلاته را از نزدیک تماشا کردند و در سال 1993 نیز 75000 نفر شاهد اجرای کنسرت مایکل جکسون در این محل بودند.
اتفاقات جام جهانی 1978
پیروزی تونس مقابل مکزیک اولین پیروزی یک تیم آفریقایی در فینال جام جهانی فوتبال است. آرژانتین به دلیل برتری خانگی یکی از علاقهمندان به این رقابتها بود و از سوی دیگر آرژانتین میل و اشتیاق فراوانی به این جام داشت زیرا آنها حتی یک جام بزرگ در یک تورنمنت جهانی نداشتند. اعتقاد به فوتبال تهاجمی توسط مربی کاریزماتیک سزار لوئیس منوتی با برخی رفتارهای ناعادلانه ترکیب شد و داستان جالبی را در رقابتها رقم زدند.
پس از تساوی 0-0 آرژانتین مقابل برزیل در مرحله گروهی دوم و طی یک دیدار خشن، برزیل با نتیجه 3-1 لهستان را شکست داد. در نتیجه آرژانتین در آخرین بازی خود مجبور شد با اختلاف چهار گل پیروز شود و آنها بیشتر از این کار کردند و پرو را با شش گل در مقابل صفر گل شکست دادند. به دلیل شرایط دو تیم و نتیجهی بازی، این مسابقه بحث برانگیز شد. جاناتان ویلسون روزنامهنگار و مورخ فوتبال در این رابطه نوشت:
مشکوک است که کسی که بدون اطلاع از شرایط، ویدیوی بازی را تماشا میکند چیز ناخوشایندی میبیند. در واقع پرو بازی را تهاجمی آغاز کرد و تقریباً به برتری رسید، و عملکرد آرژانتین هیجان انگیز بود در حالی که پرو چیزی برای بازی نداشت. آرژانتین با تفاضل گل بهتر صعود کرد و به اولین فینال جام جهانی از سال 1930 رسید.
فینال بشدت بیرحمانه و تا حدودی زشت شد. در دیداری که از بسیار جهت دراماتیک بود، نتیجه نهایی با 30 دقیقه وقت اضافه به تعویق افتاد. در وقت اضافه آرژانتین دو گل زد و با اولین شکست هلند و اولین قهرمانی آرژانتین در جام جهانی به پایان رسید. جمعیت تشویق کردند و ماریو کمپس بزرگترین قهرمان خواهد بود. جام جهانی فوتبال 1978 شامل 38 بازی بود که در آن 102 گل به ثمر رسید (به طور میانگین 2.68 گل در هر بازی). در این مسابقات سه کارت قرمز و 65 کارت زرد نشان داده شد.
دور نخست مرحله گروهی جام جهانی 1978
گروه اول |
امتیاز |
ایتالیا |
6 |
آرژانتین |
4 |
فرانسه |
2 |
مجارستان |
0 |
گروه دوم |
امتیاز |
لهستان |
5 |
آلمان غربی |
4 |
تونس |
3 |
مکزیک |
0 |
گروه سوم |
امتیازات |
اتریش |
4 |
برزیل |
4 |
اسپانیا |
3 |
سوئد |
1 |
گروه چهارم |
امتیازات |
پرو |
5 |
هلند |
3 |
اسکاتلند |
3 |
ایران |
1 |
دور دوم مرحله گروهی جام جهانی 1978
گروه اول |
امتیازات |
هلند |
5 |
ایتالیا |
3 |
آلمان غربی |
2 |
اتریش |
2 |
گروه دوم |
امتیازات |
آرژانتین |
5 |
برزیل |
5 |
لهستان |
2 |
پرو |
0 |
فینال جام جهانی 1978
آرژانتین 3 - 1 هلند
دیدار رده بندی جام جهانی 1978
برزیل 2 - 1 ایتالیا
ترکیب تیمهای فینالیست در جام جهانی 1978
پیام سیاسی پنهان شده بر روی تیرک دروازه در جام جهانی 1978
آیا تا به حال از خود پرسیده اید که چرا در جام جهانی آرژانتین نوارهای سیاه رنگی در اطراف تیرکها پیچیده شده بود؟ مردی برای روشن شدن این موضوع به بوئنوس آیرس رفت. برای پسر مدرسهای که جام جهانی 1978 را تماشا میکرد، اگر اسکاتلند در آرژانتین قهرمان جهان میشد، نمیتوانست بیشتر از این بغض کند. در حالی که من هم از شکست کشورم در بازی ابتدایی آنها مقابل پرو این موضوع را نمیتوانستم درک کنم.
تورهای سفید زیبا بودند، اما نوارهای مشکی در پایه تیرکها باعث چشمنواز شدن دروازه از تلویزیون میشد. آنها هر بار که تیرکها وارد کادر دوربین می شدند، نگاهها را به صورت ناخودآگاه به سمت خود جلب میکردند. اما چرا آنها در آنجا نقاشی شده بودند؟ می دانستم این فکر تا زمانی که آن را خراش ندهم، مورد توجه قرار نمیگیرد.
نزدیک به 40 سال توجهم را به خود جلب میکرد. توجه به این اتفاق مربوط به زمانی بود که متوجه شدم همسرم را در سفر تحقیقاتی دکترا به بوئنوس آیرس همراهی میکنم، جایی که با مردی که تیرکها را سیاه کرده بود ملاقات کردم و سوالم را مطرح کردم.
در ژوئن 1978 آرژانتین توسط یک حکومت نظامی قاتل اداره می شد. در زمان فینال جام جهانی، حکومت نظامی هزاران آرژانتینی را ناپدید کرده بود که بسیاری از آنها در مراکز شکنجه مخفی شده بودند.
یکی از این مراکز شکنجهگاه مخفی باشگاه اتلتیکو بود که به دلیل نزدیکی به ورزشگاه باشگاه اتلتیکو بوکاجونیورز به این نام، نامگذاری شد. آنچه در مورد باشگاه اتلتیکو بسیار چشمگیر بود، موقعیت آن در بوئنوس آیرس بود که بعنوان مرکز تجاری اصلی در پایتخت شناخته میشد. این اطلاعات پنهانی بود. هدفشان مخفی کردن شکنجه گاهها بود و به همین دلیل این مکان.ها از معرض دید عموم پنهان می شدند.
من با بازدید از دون جولیو پاریلا و بازار کتاب پلازا ایتالیا که هر دو در پالرمو بودند، در حال تماشای یک کتاب تصویری تمام رنگی قدیمی از فینالهای 1978 بودم و یک بطری آبجو کویلمز در دستانم بود که پیشخدمتی نزدیک شد و با اشاره به من گفت که: «تو چی میخواهی»؟
من عکس را به او نشان دادم، تصویری تمام صفحه از ژان پل برتراند-دمانز، دروازه بان فرانسوی که در بازی گروهی فرانسه مقابل میزبان روی پایهی تیرک زخمی شده بود، پیشخدمت یک آقای مسن قد بلند با لبخندی کج به اسپانیایی پرسید:
آیا شما فرانسوی هستید؟
سرم را تکان دادم و با زبان اسپانیایی وحشتناکم توضیح دادم که دروازه بان مچاله شدهی در عکس هدف من نیست، بلکه پایهی تیرک و رنگ مشکی منظورم است. ابروهایش را بالا انداخت. وقتی که سفارش من را دریافت میکرد، چشمانش برق می زد، به من توصیه کرد که باید از استادیوم مونومنتال(محل فینال جام جهانی) بازدید کنم.
یک هفته بعد به مونومنتال رفتم تا ریور و بوکا، سوپرکلاسیکو را تماشا کنم. سر و صدای زیاد و رنگ های درخشانی به چشم میخورد. این بازی در نهایت یک تساوی سخت، بی کیفیت و بدون گل را به همراه داشت که به من زمان زیادی داد تا فکر کنم استادیوم ویران شده از زمان فینال جام جهانی 1978 چقدر تغییر کرده بود. تورهای دروازه اکنون مانند تورهای استاندارد در سراسر جهان بودند و نوارهای سیاه روی تیرکها مدت هاست که از بین رفته بودند.
روز بعد به همراه یکی از دوستان آرژانتینی برای بازدید از استادیوم رفتیم. کارکنان زمینی را که در آفتاب پاییزی بیحال بودند را بیدار کردیم، به آنان گفتیم:
چه اتفاقی برای تورهای گل قدیمی افتاد؟
مسئول چمن ورزشگاه شکمش را خاراند و آروغ زد. از دروازه دور شدم و سپس مکث کردم و نگاهی تیز از او کشیدم که باز پرسیدم:
در مورد نوارهای سیاه در پایین تیرکها چه میدانی؟
او با بی حوصلگی پاسخ داد:
قلم مو و رنگ سیاه بود.
در این مرحله پاشنه هایم را بر روی چمن فرو کردم و گفتم:
نه اینکه چطور نوارهای مشکی را رنگ کردی و به چه دلیل؟
پس از یک آه عمیق، او به من نگاه کرد، بحثم با او کم شد، زیرا متوجه شده بود که من از مسافت خیلی دور سفر کردهام و برای مدت طولانی روی این سوال وسواس داشتم که نمی توانستم بیخیال پاسخش شوم. او من و دوستم را تا اتاقی زرد رنگ که بوی سیگارهای کهنه می داد همراهی کرد و با دستش به خط عکس های سیاه و سفید روی دیوار اشاره کرد. من تا به حال به کلاژ پرتره های سیاه و سفید عادت کرده بودم که با آن کسانی که در دهه 1970 توسط حکومت نظامی ناپدید شده بودند به یاد می آمدند.
به عکس ها نزدیک شدم، در یک تصویر، لبخند کج آشنایی نظرم را به خود جلب کرد.
این بچه ها چه کسانی هستند؟
من پرسیدم.
مسئول چمن یک مارلبرو را از یک بسته 20 تایی تکان داد و توضیح داد که مردانی که در عکسها هستند کارکنان زمینی بودند که با کمیته سازماندهی جام جهانی 1978 همکاری میکردند. اگر می خواهید بدانید چرا آنها تیرکها را سیاه کردند، باید از این بچه ها بپرسید.
به پرتره ای که به نوعی آشنا بود نزدیک شدم و قلبم به تپش افتاده بود. به این نتیجه رسیدم که بله، مردی که در عکس دیده میشود تقریباً 40 سال جوانتر با مدل موی لئوپولدو لوک وحشی دهه 1970 بود، اما لبخند، چشمها، مطمئناً این گارسون در پاریلای دون جولیو بود. به عکس اشاره کردم و اسمش را پرسیدم. مردِ مسئول یک حلقه دود بیرون داد و گفت: ازکیل والنتینی.
وقتی یک هفته بعد درِ دون جولیو را هل دادم، ازکیل داشت روی میز شراب می ریخت. برگشت و به من نگاه کرد و متوجه شدم که لبخندی در گوشههای دهانش شکل گرفته است و با تکان سریع سر به من میفهماند که میداند چرا برگشتم. در تعطیلات بعدازظهرِ او پشت میزی نشستیم، خورشید از پنجره بلند به داخل میتابید، در حالی که او یک پپسی مینوشید؛ به او گفتم:
چرا در سال 1978 پایه ستونها را سیاه کردهاند.
با صدای آهسته ای گفت: باید بفهمی. ما مشکل بزرگی داشتیم. نزدیکتر شدم و توضیح داد که حکومت نظامی از میزبانی جام جهانی برای مقاصد سیاسی استفاده کرد و هزاران نفر از هم وطنانمان را ناپدید کرد.
پرسیدم:
از ناپدید شدگان خبر داشتی؟
او پاسخ داد:
در اواسط سال 1978 همه می دانستند. کارکنان، بازیکنان و همه همین مشکل را داشتند. چگونه میتوانیم با دانستن اینکه ژنرالها سود خواهند برد، بهترین کار را انجام دهیم؟
به یاد داستان قدیمی سرمربی آرژانتین، سزار لوئیس منوتی افتادم که به بازیکنان خود قبل از فینال روحیه میداد و به آنها توصیه می کرد که برای حکومت نظامی برنده نشوند، بلکه برای کارگران، قصابان، نانواها و رانندگان تاکسی برنده شوند برای مردانی که ورزشگاه را پر کردند.
ازکیل در ادامه گفت:
فیفا تنها دو درخواست داشت: اینکه هیچ تیرکی پشت دروازه سیاه نشود و یا اینکه روش استفاده شده برای تعلیق تورها باید در تمام شش استادیوم یکنواخت باشد.
برای میزبانی بازی ها ازکیل گفت:
ما می دانستیم که تورها در معرض دید عموم جهان بود. نمیتوانستیم کاری را انجام دهیم زیرا آبروی آرژانتین در میان بود.
عمل به هر دو درخواست فیفا دشوار بود. ازکیل گفت:
تیرکها بخشی از هویت منطقه ای یا باشگاهی بودند. بنابراین جایگزینی آنها ساده نبود. دو پایه هایی که قرار بود با چه چیزی تعویض شوند؟ ازکیل خم شد، لبخند کج خود را زد و گفت: می دانی ما آرژانتینی ها خودمان را اروپایی تر از آمریکای جنوبی می دانیم؟ من بارها این را شنیده بودم که چون سیمون بولیوار آرژانتین را از دست اسپانیایی ها آزاد نکرده بود، آنها با دیگر کشورهای آمریکای لاتین متفاوت بودند. بنابراین، طبیعتاً ما یک روش اروپایی برای تعلیق تورها می خواستیم.
کارکنان زمینی به دنبال آرنج های مثلثی شکلی بودند که در یورو 76 در یوگسلاوی برجسته بود، اما فردی توجه ژنرال بانفوذی را به خود جلب کرده بود و او را متقاعد کرد که تورهای دروازه در آمریکای جنوبی به طور سنتی توسط تکیه گاه های L آویزان بشود. همانطور که در جام جهانی برزیل در سال 1950 دیده شد.
یکنواختی درخواستی فیفا مشکل ساز بود. ازکیل گفت:
ما مردمی متحدالشکل نیستیم.
از پنجره به بیرون نگاه کرد و فکر کرد که اگر آرژانتینیها واقعا اروپایی هستند، اروپاییهای جنوبی هستند، شاید ایتالیایی، نه آلمانی. ازکیل شانه هایش را بالا انداخت و به او گفتم چه کاری می توانی انجام دهی. او تکرار کرد:
ما مردمی یکدست نیستیم.
باز پرسیدم:
نوارهای سیاه در پایه تیرکها چطور؟
ازکیل دستی به عضله دوسر بازویش زد و بلافاصله متوجه شدم:
آنها بازوبندهای مشکی بودند؟ آنها اعتراضی به ناپدید شدن آنها بودند؟
گفت:
اعتراضی نبودند. بلکه نوعی یادآوری بودند.
همه کسی را میشناختند که ناپدید شده بود. همه می خواستند اعتراض کنند. در حال حاضر مادران در پلازا د مایو راهپیمایی می کردند و ما می دانستیم که دنیا ما را تماشا می کند. ما در مورد بریدن یک پیام در چمن، یا نقاشی یک پیام بر روی تبلیغات، چیزی که دوربین های تلویزیونی می بینند، بحث کردیم. ایده ها کنار گذاشته شد چون تظاهرات علنی علیه حکومت نظامی در مقابل جهان شبیه به خودکشی بود.
ازکیل به چشمان من نگاه کرد و گفت:
من برای خودم نمی ترسیدم. ترور به گونه ای عمل میکند که شما برای خانواده و دوستان خود بترسید. تک تک بازیکنان هر تیم در جام جهانی باید بازوبند مشکی را برای یادآوری مردگان به صورت عمومی ببندند.
بدون درنگ یکی از همکاران ازکیل ایده کمک به کشور را برای عزاداری مطرح کرد. آنها به این نتیجه رسیدند که تیرک دروازهها را به جای بازوبند، مشکی کنند. ابتدا باید این ایده را به ژنرال ها ارائه کردند. آنها پرسیدند که باندهای سیاه برای چیست؟ ما به آنها گفتیم که این سنت است. ازکیل به خاطر این خاطره خندید. آنها از فوتبال بی اطلاع بودند. آیا آنها نگران بودند که کسی هدف دقیق آنها را بداند؟ ازکیل سرش را تکان داد.
هزاران نفر ناپدید شدند، گمان میرود مرده باشند. حتی امروز نمی توان دقیقاً گفت که چه کسانی و چند نفر توسط حکومت نظامی کشته شدند. همین کافی بود که از آنها به طور علنی یاد شود.
خورشید مدتها بود که پشت ساختمان روبرو فرو رفته بود و ازکیل باید به کارش برمی گشت. من از او به خاطر وقتش تشکر کردم، سپس کتاب قدیمیام را امضا کردم و آن را به عنوان یادگاری از دوران با هم به او تقدیم کردم. دست دادیم و من بلند شدم که برم.
ازکیل فریاد زد:
صبر کن.
گیج برگشتم.
چیزی را فراموش کردم؟
ازکیل لبخند گرم و کجی زد و گفت:
نمی خواهی بدونی بازی آرژانتین و پرو سالم بود یا نه؟