مطلب ارسالی کاربران
بازگشت بت عیار
او آدمی عجیب با سرگذشتی غریب بود. بیش از دو سال و نیم بر مسندی تکیه زد که هیچ حامی قابل اتکایی نداشت. با این همه در گام آخر کم آورد. تقدیر در یک قدمی مطلوب، زیر پایش را خالی کرد. این احتمالا یادکردی است که آیندگان درباره سرمربی فعلی تیم ملی فوتبال ایران خواهند نگاشت. دراگان اسکوچیچ. انتصاب، تداوم و سپس برکناری او آینه ای تمام نما از واقعیت فوتبال ایرانی است. سه تصمیم اشتباه که به مرور و با گذر زمان هم بر شدت و حدت آن اضافه گردید و هم هزینه تصحیح کردنش بیشتر و بیشتر شد. البته که فوتبال ما به پرداخت تاوان های گزاف عادت کرده و علی القاعده هیچ کجایِ هیچ کس هم از وقوع این قبیل اتفاق ها به درد نخواهد آمد.
با خودمان که تعارف نداریم. این ردا از اول هم بر تن دراگان زار می زد و این لقمه ی زیاده از حد بزرگ؛ معلوم بود که گلوگیرش می شود. با این حال از یکسو با انسانی طرفیم که نه نامهربانی های نقد و حمایت های نسیه مدیران، نه تمرد و کنایه بازیکنان و نه فریادهای اعتراضی تماشاگران او را از نشستن بر نیمکت تیم ملی منصرف نکرد و از سوی دیگر وارث فوتبالی هستیم که بی تصمیمی و سوء مدیریت از سر و رویش می بارد. کجاست سلطان صاحب قران که ببیند فوتبالمان هم «مثل همه چیزمان» شده است.
بازگشت به تاج و ایضا کارلوس کیروش عقوبت فوتبال « باری به هر جهتی» است که نه از گذشته درس می گیرد و نه اساسا نقشه راهی برای آینده دارد. فوتبالی که روزگاریست «هرچه پیش آید خوش آید» مرامنامه و «خوش باشی» و « دم را غنیمت شمردن» شعار کار بدستانش شده است. تکلیف مدیرانی مانند تاج، حامیانی مانند مجمع و سرمربیانی مانند کیروش مشخص است. حضرات بسیار قبلتر ثابت کرده اند که بر سر منافع فردی با احدی شوخی ندارند و حاضرند برای یک «دستمال» ناچیز از آن منفعت حتما مشروع؛ « قیصریه» را به آتش بکشند. نکته تأمل برانگیز و حسرت بار اما جایگاه بدون خدشه و اسطوره ای امثال مرد پرتغالی در میان بخش بزرگی از هواداران و علاقه مندان فوتبال است. کسانی که نه تنها بهره ای از این خوان گسترده ندارند؛ بلکه تنها غمخواران حقیقی روزهای سخت و تلخ این ورزش بی صاحب مانده هستند. بدیهی ست که این تعلق خاطر تأسف بار ریشه در بسیاری از مسایل خرد و کلان اجتماعی دارد. با این همه نمی توان و نباید از نقش برخی مطبوعات و اشخاص ذی نفوذ رسانه، در تحمیل و القای این حداقل طلبی جمعی و قهرمان سازی جعلی به اغماض و چشم پوشی گذشت. بخش بزرگی از ارتجاع نامیمون کنونی، دست پختِ پنهان و آشکار بزرگوارانی است که در طول این سال ها از امثال کیروش ؛ « بت عیار» ساخته اند. در هر حال برای جماعتی که حافظه تاریخی ندارد؛ در همیشه بر یک پاشنه چرخیده و سیر حوادث مدام در گردونه ای بسته تکرار می شوند. فقط حالا که تقدیرمان تکرار تاریخ است؛ کاش ترکیب تاج ، کیروش و مبلغانشان هنوز به قاعده یِ اشتباه لحظه آخری مدافعان حریف و نخستین و تنها اشتباه بزرگ « وی . ای . آر » در جام جهانی خوش شانس باقی مانده باشند.
این مطلب نوبسنده در شماره 4641روزنامه گل هم به چاپ رسیده است.