گزارشی كوتاه از مطلبي طولاني در باب منچستر يونايتد و ليورپول در ليگ برتر در فصل ٢٣-٢٠٢٢
مهمترين واقعه ليگ برتر در هفته گذشته!
«دویدم و دویدم، سر کوهی رسیدم»!؟!
این مطلب، گزارش گونه ایی است از انچه شاهد ان بودم، جاییکه که سرت را بجای دوربین تلویزیون به هر سوي كه ميخواهي مي چرخاني و با چشمانت انچه را كه مايلي ميبيني! و انچه را كه بايد مي شنوي!
اميرحسين صدر
٢٣ اگوست ٢٠٢٢
منچستر
|
![](https://ts12.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/1348618430.jpg)
به قول یکی از دوستان فوتبالي داستان قبل از هر بازی حکایتی جدا از خود مسابقه دارد. و زمانيكه دشمنان ديرين به مصاف هم مي روند، بطور حتم نفس کشیدن در فضا و حال و هواي ان چيز ديگري است. التهاب و هیجان و شوري كه كم كم بالا مي گيرد و با اغاز بازي تا پايان ان به اوج مي رسد. دقيقا مانند فيلمي دلهره اور. حتي نوشیدنی ها و ساندویچ های بی پایان مزخرف در کافه های اطراف استادیوم طعم ديگري دارد. خلاصه انكه وقايع بي اهميت و زودگذر نيز در روز مسابقه نظرها را جلب مي كند. و اينبار دلايل زيادتري وجود داشت تا توجه ادمي را بيش از پيش جلب كند.
منوي بازي شب دوشنبه حرف نداشت. دنبال کردن تظاهرات تماشاگران بر علیه مالکان امریکایی نیز در منوی روز بود. چنانچه اتمسفر "فوتبال هتل" گاری نویل بيزينس من در کناره اولدترافورد، در خيابان سر مت باسبي چيز ديگري بود. مكاني جديد براي يونايتدي ها و توريست ها به پاتوقي تبديل شده است. رسیدن اتوبوس های دو تیم، حمله معمول و همیشگی یونایتدی ها حتی با حضور پلیس. حمله به يك وَن با پنجره هاي تيره، درست يا غلط، با لعنت و نفرين به گليزرها مورد حمله قرار گرفت. ورود تماشاگران قلیل لیورپولی به استادیوم با اسکورت پلیس. بالا رفتن از پله ها و اولین تصویر همیشه تکان دهنده چمن سبز. تمامي عمر موي بدنم را بلند كرده است. دنياي ديگري است. گرم كردن دو تيم پيش از بازي مايه و بهانه مناسبي براي صحبت و گپ از تركيب دو تيم و البته نشانه گرفتن هر يك از بازيكنان از سوي تماشاگران است، با كف زدن يا هو و اعتراض.
![](https://ts12.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/301387686_3357859104500507_5715465018889177669_n.jpg)
نشستن در میان هوادارانی که دائما اشعار هماهنگ خود را فریاد می کشند؛ از «جول گلیزر خواهد مرد» تا «حروم زاده های اسکاز» که اشاره به لیورپول و هوادران ان ها دارد و صدها ترانه ایی که برای تیم محبوب و بازیکنان می خوانند. این باشد برای بعد. انچه می خوانید گزارش گونه ایی از این مسابقه است که طی تماشای بازی با چشمان تشنه خودم بعد از دوران طولاني كوويد براي اولين بار در ان هیاهو بطور ایستاده نظاره گر ان بودم. نشستن در طول بازی موقوف است، حتی برای پیرمردانی که به زحمت خود را از سر بالایی سنگین پله های استادیوم و سکوها بالا می کشند. مردان پيري با تكيه ايي با عصا. نمونه تحسين برانگيز يك عمر هواداري. چه ها كه طي ساليات سال نديده اند. خوب و بد، تلخ و شيرين.
انچه با تماشای منچستر یونایتد در دیدار اخیر در مقابل لیورپول چشمانم را گرفت، زحمت و دویدن بی امان همه تیم بعد از نمايش هاي ضعيف پي در پي در فصل گذشته و سپس در دو ديدار اول فصل و دو شكست پياپي بود.
زمانیکه اریک تن هاگ در دوی ۸.۶ مایلی که به عنوان تنبیه تمامی تیم انجام داده بود، همراهی کرد، ظاهرا الگویی شد برای بازیکنان که طی چند سال گذشته عملکرد بسیار ضعیفی داشته اند. سرمربی هلندی به بازیکنانش دستور داد تا یک روز پس از شکست شرم آور ۰-۴ مقابل برنتفورد در ۱۳ آگوست و در گرمای شدید تمرین اضافه ایی انجام دهند؛ فقط بدوند و بدوند و بدوند. در ان روز بازیکنان یونایتد خیلی خوشحال نبودند، اما اقدام غیرمعمولی تن هاخ و همراهی و دویدن با بازیکنان تاکیدی بر پیام او بود، از کادر مربیگری تا بقیه، همه مسئول هستند. تن هاخ تاکید کرده بود صحبت های زیادی در باره وظیفه بازیکنان یونایتد شده است، حالا زمان آن رسیده با تلاش و تعهد، سخت و محکم عمل کنیم و…."بجنگیم، همه با هم" این روش او بود، مسئولیت مشترک، قبول و پذيرش ان. مردي كه خود را بخشی از تیم مي داند و معتقد است، مجازات برای یکایک مساوي است؛ حتی من!، اگرچه در پایان برایش بسیار سخت بود تا به خط پايان برسد.
![](https://ts12.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/fffddd.jpg)
عکس از امیرحسین صدر/ اگوست 2022/ الدترافورد
این تلنگر تحریک کننده، یونایتد متفاوتی ساخت، از راشفورد و سانچز، از همه تیم. دیگر کسی نگران مک گوایر یا رونالدوی بزرگ تك افتاده نبود. كسي كه بي محابا به محفل Skysport در كناره زمين وارد شد تا با روي كين و گاري نويل خوش و بش كند و "اسكاز" معروف، جيمي كاراگر ليورپولي را ناديده بگيرد. اين تنها چيزي كه از او ديديم و شوتي به اسمان در ثانيه هاي آخر. رونالدو براي اولين بار در بد مخصمه ايي گير افتاده است. خصوصا جاييكه مسي ارژانتيني هنوز شانس هاي زيادي با پاري سن ژرمن در تمامي جبهه ها دارد. بايد اعتراف كنم، معرفي كاسيميرو در اغاز بازي شور بيشتري از ورود رونالدو در پايان بازي ايجاد كرد. منچستري ها همچنان به او احترام مي گذارند اما مي دانند دوران يونايتد با رونالدو به اخر خط رسيده است. شك نكنيد.
![](https://ts12.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/ddddf.jpg)
عکس از امیرحسین صدر/ اگوست 2022/ مسیر الدترافورد
این ۹۰ دقیفه را باید شروع "عصر نويي" برای یونایتد و تن هاخ بشمار اورد. ٩٠ دقيقه ايي كه می تواند باشگاه راه تغییر دهد. چنانچه ليورپول و كلاپ را. ليورپول با وجود مصدومين تيم، سخت به چند بازيكن درجه يك نياز دارد. از مهلكه (ليگ برتر و اروپا) جانِ سالم بدر بردن با ميلنر و كاپيتان هندرسون كه مشخصا مردان ٩٠ دقيقه ايي نيستند، دشوار خواهد بود. بايد گفت هر دو تيم راه دراز و سختي در پيش دارند، و هر دو مربي بخوبي به اين امر واقف هستند. با شروع خوب و كوبنده يونايتد، هواداران همچنان از شورش و شعار علیه مالکان امریکایی دست برنمی داشتند، واين در حالي بود كه بعد از مدت ها شاهد هماهنگی و نظم، و عزم و جزم تيم خود بودند.
يونايتد در جبهه های مختلف برابر ليورپول بهتر عمل مي كرد، چيزي كه باعث شد لیورپول بعد از سه بازي همچنان در جستجوي اولین پیروزی خود در ليگ بماند. يونايتد نه تنها از نظر تاكتيكي و فني بهتر بودند بلكه با دویدن مضاعف اجازه بازي به ليورپول نمي دادند. اين همان نیاز نهایی كه پيش از اين در باره ان صحبت كرده بودم. حالا می فهمیم چرا تن هاخ پس از شکست در برنتفورد، انچه را که باید، محور اصلي تیم خود قرار داد. دویدن، تلاش بی شائبه و اماده برای تکل های بی حد و اندازه در همه جاي زمين. البته در پايان نيمه اول و در ۹ دقیقه باقی مانده وقتي ليورپول به گل رسید، قلب هاي يونايتدي ها در دهان شان بود.
![](https://ts12.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/gettyimages-1417089473-scaled.jpg)
اشاره افراد كناري و تكرار جمله
"از اين اشكارهاي حرامزاده همه چي برمياد"
نشان ان بود. با این حال يونايتد با ٣ امتياز بازي را پايان داد و یاران تن هاخ بالاخره انچه را که او میخواست به نمایش گذاردند، با خشم و جدیت و پرس و واکنش به هر نقطه ایی که توپ حرکت می کرد هجوم مي بردند، آنها لیورپول را حسابي تكان دادند و تصوير و نقشه ايي را برای بقیه فصل ترسیم کردند. اين تنها راه رهايي یونایتد بود و هست تا از منجلاب خارج شود و چه چيز شيرين تر از پيروزي در برابر دشمن هميشگي.
همه بازيكنان از لیساندرو مارتینز در عقب تا راشفورد در جلو بهتر از هميشه بودند. نمايش خط دفاعي يونايتد با جان و دل همراه بود. به ویژه خرید جدید لیساندرو مارتینز. در عين جثه کوچک، بزرگ بازی کرد، نمایشنامه را به خوبی خواند و چند بلوک خوب در برابر حملات ليورپول ساخت. و راشفورد بارقه ايي از پتانسيلي را به رخ كشيد كه هميشه داشته است.
در طول این بازی بوي باروت به مشام مي رسيد و حال و هوای انقلابی در داخل و خارج از اولدترافورد موج مي زد. فراتر از دیوارهای استادیوم هزاران نفر علیه رژیم خانواده گلیزر راهپیمایی کردند، و اين در حالی بود كه تن هاخ یازده نفر را در داخل استاديوم به زمين فرستاد تا حس و حال تماشاگران يونايتد را منعكس كند. و همه اين وقايع بدون حضور کریستیانو رونالدو، کاپیتان، هری مگوایر، لوک شاو و فرد در جلوي چشمان همه بوقوع پيوست. اين واکنشی به شروع بسیار وحشتناک و بد فصل بود. در اين روز اولدترافورد در اوج سرمستي بود. بدون هيچ تعارفي شب يونايتد بود. متحد در تمامي سطوح. بازيكنان و تماشاگران. در اين اوضاع در جناح غربي پايين استاديوم صداي ليورپولي ها با نمايشي بد خاموش شده بود، و طرفداران يونايتد از هر فرصتي لطف و مهمان نوازي خود را بدون هيچ پروايي نسبت به ان ها ابراز مي كردند. اوازهايي كه ترجمه اش در اينجا غير ممكن است.
![](https://ts12.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/301525674_826829604978148_1889750471220954302_n1.jpg)
از لحظه شروع این مسابقه، تغيير كاراكتر قابل مشاهده و احساس بود. هواداران همچنان بر عليه گليزرها آواز میخواندند، اما برایشان سخت بود تا روی نفرتشان متمرکز بمانند، چرا كه بعد از مدت ها ناگهان تيمي در زمين داشتند که ارزش تشویق دوباره را داشت. سال گذشته، یونایتد در هر دو ديدار مقابل ليورپول با دو نمايش ضعيف حقيقتا نابود شده بود. ٩-٠، در مجموع. بالاخره تن هاخ اهنگ و ريتم و ملودي مناسبي از بازیکنانش دریافت کرد. این بهترین بازی آنها بود، نه فقط در این فصل، بلکه برای ماه های زیادی از پایان فصل گذشته. در اين مدت یونایتد طوری حرکت کرد گويي مقصد و منظوري ندارد.
کمترین چیزی که تماشاگران و هواداران از یونایتد انتظار داشتند همين بود تا در دیدار برابر لیورپول بلند شوند برخيزند، ايستاده ميارزه كنند…و این کار را هم کردند. آنها به تیم یورگن کلوپ فرصتی برای كنترل توپ و ديكته بازي ندادند. لیورپول متلاطم شده بود، خط مياني قافيه را باخته بود و مهاجمان به سختی می توانستند توپ را لمس کنند. در اين ديدار، يونايتد الكساندر ارنولد را نشانه گرفته بود، محدودیت های دفاعی او را كه در نيمه اول بسيار مشهود بود. سرعت مهاجمان یونایتد، به ویژه آنتونی الانگا ضعف او را اشكار مي كرد. تماشاي دفاع راست فوق العاده و محبوبم اصلا لذتبخش نبود. گاهي بايد پذيرفت، چنانچه طرفداران متعصب و بي منطق رونالدو بايد بپذيرند، يونايتد بدون رونالدو و مك گواير بهتر بود، اگرچه شرم اور است نام اين دو بازيكن را در كنار هم قرار داد. تن هاخ ممکن است از روي اجبار تن به این تغییرات داده باشد، اما پس از اجراي ان، باید شجاعت حفظ ان را داشته باشد و به عقب باز نگردد. اين حقيقتا مي تواند اغاز او باشد، شانس او.
و بازگشت يونايتد طي سال هاي نه چندان دور اينده. چنانچه براي كلاپ؛ استفاده بازيكنان جوان تيم بايد ادامه پيدا كند، پيرمردان براي دقايق پاياني به كار مي ايند نه در برابر يونايتد زخمي و اش و لاش و گرسنه. خشم و جر و بحث نادر و كمياب ميلنر با فان دايك پس از گل اول يونايتد، خلاصه شب تلخ و هشداردهنده ايي براي ليورپول بود.
![](https://ts12.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/dddddddd.jpg)
عکس از امیرحسین صدر/ اگوست 2022/ الدترافورد
در پایان پيروزي انقدر شيرين بود تا جشن و پارتي خالص، جايگزين شعارهاي ضد گلیزرها و ضد ليورپول در قبل و طول بازي شود. هواداران يونايتد ممکن است از مالکان متنفر باشند، اما در ان شب بارديگر از نزديك شاهد بودم تا چه حد از لیورپول و اِسكازها متنفرند، و بعد از گذشت چهار سال این فرصتی نادر برای نشان دادن این موضوع بود، بدون ترس, بدون واهمه، از ته دل. تحمل ان شعارها ساده نبود. برخلاف انچه به ان باور دارم، تنهاتر از هميشه بودم، شايد دلخوشيم به شادي دختر سينه چاك يونايتديم بود! در حال حاضر فشار زياد چند هفته گذشته تا حدي كاهش يافته، و ابرهاي اولدترافورد تا حدي كنار رفته است. با دويدن و تلاش و جنگندگي بي انكه فوق العاده باشند، ماموريت خود را بخوبي خاتمه دادند. اينك به شكلي ناباوارنه توجه همه به ليورپول، نايب قهرمان ليگ برتر و ليگ قهرمانان معطوف شده است. اگر يونايتد به این ترتیب ادامه دهد ابرها كاملا از اولدترافورد خواهند رفت و بازبي و فرگوسن لبخند دو باره ايي خواهند زد.
اينبار نوبت كلاپ است و ليورپول، پيش از انكه دير شود، بايد بار ديگر غرور و تعصب شنكلي و پيسلي را به سرعت جان دهند تا اواي "هرگز تنها گام نخواهي زد" تمامي شمال را در برگيرد، تمامي انگلستان را، تمامي بريتانيا را، تمامي اروپا را.
…
امشب ترجيح دادم تنها قدم بزنم، امشب ترجيح دادم تنها قدم بزنم، تاول پاها نشان از طولاني بودن و تنهايي عميقي داشت. دو ساعتي با چشمان باز درازكش شدم و صبح خيلي زود زمانيكه منچستر همچنان در نشئگي شب گذشته در خواب بود به امستردام بازگشتم.
![](https://ts12.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/aaaaaaaa.jpg)