Ac milan 1899من سال ۹۱ خدمتم رو تموم کردم.
با اینکه تو پادگان، سربازِ امیر بودم و یه برشی هم داشتم هیچوقت سختگیری های الکی و کوچکترین توهینی به سربازای تازه وارد نکردم.
یادمه از مرخصی آخر دوره که برگشتم پادگان ساعت پنج صبح بود،سربازها همه رفته بودن صبحونه بخورن.
من نشسته بودم تو سالن دیدم در باز شد تک تک اون سربازایی که ازشون آشخوری کشیده بودن و اذیتشون کرده بودن اومدن سمت من ماچ و بغل و روبوسی.
این قسمت فکرکنم شیرین ترین خاطرم از دوران سربازیم باشه