هرچقدر هم که به متالیکا برچسب دوری از ریشه و همخوانی با سلیقه عام زده شود، عمیق بودن بعضی از آثار آنها قابل انکار نیست.
شاید از دهه ۹۰ میلادی به اینور شاهد افت از لحاظ آهنگسازی بند بودیم، اما بعضی از اشعار به طوری عمیق و هنرمندانه سروده شدهاند که نمیتوان از آنها چشم پوشی کرد؛ به شکلی که وقتی به این آثار گوش میدهید، شاید حس کنید که هتفیلد درحال بازگویی داستان زندگی خودتان است!
موضوعی که قصد صحبت راجع به آن را داریم، یک سه گانه است که در قالب سه آهنگ توسط این گروه به انتشار رسید.
درست است که این سه آهنگ از فرمول قدیمی ثرش متال این گروه پیروی نمیکنند، اما اشعار تا حدی عمیق و تاثیرگذار هستند که شاید حتی برای کسانی که مخاطب این سبک نیستند هم جذابیت داشته باشند.
در ادامه مطلب، مروری بر این سه گانه ماندگار و متفاوت خواهیم داشت.
کودکی متولد میشود، بدون اطلاع و آگاهی از محیط دنیای خود به تحت سلطه در میآید و تبدیل میشود به عروسک خیمه شب بازی!
جایی که کودک به مرد جوانی تبدیل میشود که سعی در راضی نگه داشتن همه دارد، یا جایی که این مرد میگوید هرگز آنطور که میخواستم و باید ندرخشیدم، دقیقا همین نقاط میتواند چند دقیقه شما را به فکر فرو ببرد.
دردی که جیمز به قلم درآورده، تا انتهای آهنگ ادامه دارد و ثانیه به ثانیه زندگی این مرد، با سرزنش طی میشود، تا جایی که جوان داستان ما به پیرمردی تبدیل شده که اکنون بدون هیچ اهمیتی به دنیا، درحالی که دیگران را نابخشوده لقب داده خود را آماده مرگ میکند.
در پی انتشار یکی از اورپلید ترین آلبوم های تاریخ متال یعنی Metallica که با نام Black هم شناخته میشود، گروه پنج سنیگل ترک را از قبل منتشر کرد، متنی که در بالا خواندید نیز موضوعی بود که یکی از این پنج سیگل یعنی Unforgiven حول محور آن نوشته شده بود.
از لحاظ ساختار آهنگ، اولین قسمت Unforgiven یک آهنگ در سبک آلترنیتیو/ایندی و پاور بالاد است که با عناصر وکال هتفیلد، زیر سایه هوی متال نیز میرود، گیتار سولویی که کرک همت برای آهنگ نوشته بود نیز به زیبایی کار افزوده.
نسبت به دو نسخه بعد، Unforgiven 1991 با استقبال بیشتری مواجه شد.
شاید قسمت دوم سری نابخشوده را بتوان عمیق ترین در این تریلوژی دانست؛ اگر از من بپرسید داستان روایت شده در Unforgiven II رو به دیگر قسمت ها ترجیح میدهم.
پس از گذر از جو تاریک و تلخ قسمت اول و ناتوانی در بخشش کسانی که او را از زندگی محروم کرده بودند، اکنون مرد داستان ما با شخصی احساسات جدیدی را تجربه میکند، به زبان سادهتر او عاشق کسی شده است، اما در اعتماد کمی ناتوان مانده است.
پس از مدتها زیستن در تاریکی، اکنون چشم او به نور خورشید خورده بود، اما نکتهای که نگرانش کرده بود، این بود که چه اتفاقی میافتد، اگر او هم یک نابخشوده باشد؟
جایی که جیمز میگوید در قفل است، اما اگر صادق باشی آن در باز خواهد شد شما میتوانید این ترس از اعتماد را حس کنید، ترسی که شاید همه ما با آن مواجه باشیم.
اما یک نکته وجود دارد که باعث میشود مرد جوان داستان ما کمی امیدوار شود، جایی که میگوید سیاهی روز و تاریکی شب، ما این رخوت را با یکدیگر شریک میشویم، به آن پی میبریم که شخص مقابل هم مانند مرد جوان تاریکی هایی را پشت سر گذاشته و به نوعی طرد شده است.
در ادامه آهنگ، مرد با تکرار جمله وقتی مردم، او در آنجا خواهد بود به خود امید میدهد و وقتی بر خلاف پری کورس آهنگ که جمله در باز است ولی نوری به داخل نمیتابد بود، میگوید در مانند چشمان تو بسته است، اما اکنون میتوانم نور (امید) را ببینم، اعتماد خود را به طرف مقابل نشان میدهد.
از لحاظ ساختار آهنگ، Unforgiven II در سبک هارد راک است، ریفی که در طول آهنگ تکرار میشود نیز ما را به یاد موسیقی کانتری میاندازد.
این قسمت، نسبت به دو آهنگ دیگر کمی متفاوت است و رابطه مستقیم با قسمت اول تریلوژی دارد و ظاهرا چند سال بعد از قسمت اول اتفاق میافتد.
در پی انتشار نهمین آلبوم استودیویی گروه، دیدن سه باره کلمه Unforgievn در ترک لیست آلبوم اتفاق جالبی بود.
شاید عصبانیت، بزرگترین مانعی باشد که اجازه کنار آمدن با اینکه ما نیز مقصر هستیم را میگیرد؛ این نکته در این تریلوژی نیز قابل مشاهده بود، مرد خام و عصبانیای که دیگران را مقصر سیاهی زندگی خود میدانست، اکنون میگوید: چگونه میتوانم تو را سرزنش کنم، در حالی این من هستم که نمیتوانم ببخشم؟
به دنبال سومین و آخرین قسمت از این تریلوژی، هتفیلد به آن درک رسیده بود که همه اینها تقصیر خودش بود کسی که نیازمند بخشش است نیز خودش است.
در واقع دیگر نکته جالبی که درباره این سه آهنگ وجود داشت، این بود که نه تنها هر آهنگ، نشانگر این بود که جیمز از لحاظ ذهنی در چه مرحلهای است، بلکه هر قسمت نیز درباره بخشش و یا فقدان آن بود، بخشش دیگران، اعتماد به کسی که احساس متفاوتی را با او تجربه کرده بود که به نوعی این هم نیاز به بخشش داشت، و در نهایت بخشش خود.
اگر از زاویه دیگری هم به ماجرا نگاه کنیم، جیمز خود را سرزنش میکند، به خاطر این که نتوانست زندگی بهتری را تجربه کند.
از لحاظ آهنگسازی، Unforgiven III در سبک هارد راک بود که کمی چاشنی ثرش نیز در آن مشاهده میشد؛ مانند دو نسخه دیگر، گیتار سولویی که برای آهنگ در نظر گرفته شده بود نیز واقعا شنیدن داشت، همچنین این آلبوم، اولین پروژهای بود که رابرت تروهیو به عنوان بیسیست جدید در ترانه نویسی ها حضور داشت.
منابع:
Metallica's Unforgiven Trilogy