سلام. اگر به ادبیات کلاسیک و به خصوص نوشته های چارلز دیکنز علاقه مند هستید، لطفا این پست رو از دست ندید:
۱. چارلز دیکنز دومین فرزند از هشت فرزند جان دیکنز بود. پدرش به علت بدهی های فراوان به زندان افتاد و مادر او الیزابت که قدرت نگه داری از هشت بچه را نداشت، مدتی را با شوهرش در زندان زندگی کرد.
۲. خود او نیز از همسر اول خود کاترین صاحب هشت فرزند شد. اما این ازدواج به جدایی کشیده شد زیرا چارلز دیکنز در آن روزها با یک هنرپیشه به اسم الن ترنان رابطه داشت و هنگامی که قرار بود جواهری برای این دختر فرستاده شود، جواهر اشتباهی به آدرس کاترین می رود و دست چارلز رو می شود.
۳. او بسیاری از کتاب هایش را بر اساس زندگی واقعی و دوران فقیرانه اش در دوران کودکی نوشته است.
۴. چارلز دیکنز به پرکاری بیش از حدش بسیار مشهور بود، به طوری که وقتی روی سه رمان کار می کرد، همزمان چندین نقد ادبی هم برای امرار معاش می نوشت.
۵. در کتابهای الیور تویست و نیکلاس نیکلبی هر دو شخصیت اصلی در یک کتاب فروشی خوشبختی را پیدا کردند. الیور هنگام دزدی روبه روی کتاب فروشی با ناجی اش آقای براون لو آشنا شد و نیکلاس که با فقر دست و پنجه نرم می کرد، با یک رئیس دفتر روزنامه در کتاب فروشی آشنا شد و توانست ثروتمند شود.
۶. از بین تمام کتاب های چارلز دیکنز، تنها کتاب سرود کریسمس جنبه نمادین داشت برخلاف اکثر کتاب هایش که واقع گرایانه نوشته شده بودند.
۷. او بیشتر شخصیت هایش را از مردم کوچه و بازار الهام می گرفت، برای مثال شخصیت مارلی در سرود کریسمس از روی پیرترین گارسون یک کافه و شخصیت دیوید کاپرفیلد از روی یکی از طرفدارانش الهام گرفته شده بود.
۸. هر دو شخصیت دیوید کاپرفیلد و الیور تویست برای فرار از شرایط وحشتناکشان مسافت زیادی را از محل زندگی شان تا لندن پیاده رفتند.(خدایی این چه صیغه ایه؟؟)
۹. دیکنز درباره دیوید کاپرفیلد گفته من هم مانند دیگران عزیز دردانه ای دارم و آن هم دیوید کاپرفیلد است.
۱۰. شخصیت دورا در این رمان از اولین عشق او در دوران نوجوانی الهام گرفته شد ولی این عشق به علت فقر چارلز دیکنز به سرانجام نرسید. او در این رمان دورا را یک آدم ساده لوح و نازپرورده و بچه مسلک نشان داد که می تواند نشان دهنده یک رابطه عشق - تنفر از سمت نویسنده باشد.
موفق باشید