کارآگاه پشندی (با بازی مهران مدیری) شخصیت اصلی فاز اول مجموعه نقطه چین است که در زمستان ۸۲ از شبکه ۳ پخش میشد بماند که نهایتا توقیف شد تا داستان عوض شود و برخی قسمت هایش هرگز پخش نشد
کارآگاه پشندی یک کارآگاه خصوصی بود که به همراه دستیارش ساعد از قزوین به تهران آمدن برای مراقبت از پدرش و ترفیع درجه و در دایره کشفیات پلیس تهران استخدام شدن
کارآگاه پشندی خود را ماهر میداند و بسیار رویا پرداز است
رویاهای زیادی در سرش است مثل این که تمام تبهکاران را از پا دربیاورد یا توجه خانومی را که دوستش دارد جلب کند
همچنین او احساسی و زود رنج است و اینکه حرف دلش را بزند برایش آسان نیست اما برای خانوم ها عشوه زیاد میاید البته گاهی نیز آن ها را مسخره میکند
یک بارانی مشکی میپوشد با عینک دودی و همیشه اسلحه و دستبند همراه خودش دارد یک ماشین زانتیا نقره ای رنگ نیز دارد که در مواقع لزوم آژیر پلیسی را بالای آن میگذارد
لوله ی اسلحه او کمی کج است بنابراین بارها تیرهایی که میزند (ساعد و پدر کارآگاه هم از اسلحه استفاده کردن البته) به خطا میرود اما این به نفع او شده است زیرا به جای اینکه به آدمی آسیب برسد نهایتا خاک و خل های سقف بر سرشان می ریزد!
هنگامی که احساس کند خبری است یا در برخورد با متهمان تیر هوا میکند
او دوست دارد در تهران کار کند بنابراین هر چقدر ساعد به او نصیحت میکند که به قزوین برگردند (بارها خصوصا وقتی در حل کردن پرونده ها به مشکل میخوردن این خواسته را بیان کرد) گوش نمیدهد البته خودش هم چندین بار این فکر به ذهنش خطور کرده (بازگشت به قزوین) اما نهایتا منصرف شده است
روابط او با دستیارش ساعد جالب است کارآگاه پشندی در پرونده هایی که رییس به او سپرده با فکر و نقشه عمل میکند اما زیاد بدشانسی میاورد گاهی نیز ساعد را مسبب خراب شدن کار میداند و به او حرف هایی میزند که ممکن است ناراحت شود
وقت هایی که میترسد اگر تشویق و حمایت شود اعتماد به نفس زیادی میگیرد و با تمام قدرت به هر که چه مافیا باشد چه قاچاقچی حمله میکند البته گاهی تند میرود که باعث میشود سرزنش شود یا مدالش را پس بگیرند
محبوبیت بالایی دارد و برای رقبا و تبهکارانش شاخ و شانه میکشد به دلیل هوش بالایی که دارد آن ها را به خوبی به دردسر میندازد
همچنین در توجه بودن را دوست دارد و در صحبت کردن سبک مخصوص خودش را دارد
مرد تسلیم شدن نیست و برای رسیدن به خواسته اش راه های مختلفی را میرود مثل وقتی که چمدان بمب گذاری شده را تحویل اداره کشفیات داد و جان رییس را نجات داد تا استخدام شود
با نمک و طنز است البته گاهی با خشونت با متهمان برخورد میکند آن هم بخاطر قانون
در برخی پرونده ها پای خودش هم درگیر میشود زیرا نخواسته اتفاقاتی میفتد که مشکلی ایجاد میشود که ممکن است خودش نیز در آن سهیم باشد
پدرش به او افتخار میکند به این که پسرش کارآگاه هست و کارآگاه پشندی نیز احترام پدر را حفظ میکند
عجیب ترین روابطش با رییسش است که گاهی وقتی او حرف میزند تعجب میکند و با تعجب به دوربین نگاه میکند البته سعی میکند خودش را به رییس ثابت کند و هر چی پرونده سخت هست به او میسپارن
گاهی در پرونده ها پای آشنایان مثل پیردوست و... نیز به ماجرا باز میشود و کارآگاه پشندی با قدرت کامل برخورد میکند
از تهدید های دشمنانش حتی خطرناک ترین آنها نمیترسد و جواب آن ها را میدهد
در اتفاقاتی که در مجتمع شان میفتد نیز همیشه با ایده های کارآگاهی خودش کارهای جالبی انجام میدهد
بنظر میرسد جغرافیای او ضعیف است زیرا در مصاحبه با خبرنگاران وقتی گفت کشور تگزاس و نمیدانست جزو آمریکا است ساعد گفت جغرافیای وی ضعیف است من که باور نمیکنم
او شب ها زود نمیخوابد و دوست دارد صبح ها تا ساعت ۱۱ بخوابد یکبار پدرش او را بیدار کرد گفت ساعت ۲ بعد از ظهره وقت صبحونه هم گذشته و...
همیشه خود را با نرمش و ورزش آماده میکند و شیرین کاری میکند
خیلی روز ها او ساعد از مغازه ی پیردوست شیر و کیک برمیدارند و گاهی بدون انکه پولش را بدهند در میروند سر همین یکبار پیردوست ابروی کارآگاه پشندی را در دایره کشفیات برد به همین دلیل رئیس از اینکه او را معاون اجرایی کند پشیمان است
گاهی نیز کارآگاه به وضعیت مزایده های اداره کشفیات ناراضی است و آنجا را طویله خطاب کرد
در کامپیوترش که بازی فیفا 2003 دارد و... میگوید اسناد محرمانه نگه داری میشود گاهی از اداره برای تفریح وسایلی مانند چادر و... برمیدارد و... اما هیچگاه تفریح کردن را به کارش ترجیح نمیدهد که گاهی صدای ساعد را درمیاورد
از وقتی او نیست به راستی شهر به خطر افتاده است...