به قلم MATT GAULT برای thesefootballtimes
نگاهی به دوران حضور کوین کیگان افسانه ای روی نیمکت کلاغ های تاینساید...
تحولی عظیم و پیاده کردن سبکی زیبا در نیوکاسل
با ما تا انتهای این مطلب همراه باشید :)
در سال 1991، نیوکاسل در پرتگاه بود. غیرقابل تصور است که باشگاهی با قد و قامت و سنت و اصالت بینظیر خود در لیگ دسته دوم قرار داشته باشد و با نگرانی حتی به سطح سوم فوتبال انگلیس نیم نگاهی داشته باشد. خود فوتبال یک نقطه افسردگی برای آن ارتش بود. ارتشی تحت هدایت اوسی آردیلس، این تیم به طرز ناامیدکننده ای از پیاده کردن سبکش در زمین محروم بود و هواداران همیشه بعدازظهرهای شنبه سنت جیمز پارک را گیج و عصبانی ترک میکردند.
در اتاق هیئت مدیره ناامیدی بیشتری وجود داشت، یک وضعیت تاریک که منعکس کننده رنج بازیکنان بود. نیوکاسل با سرعت نگران کننده ای در حال خونریزی بود تا اینکه توافقی در شرق تاینساید رخ داد. سر جان هال، یک کارآفرین و سرمایه دار دارایی که میدانست آخرالزمان نزدیک است به سنت جیمز پارک آمد.
هال که در یک سوی نبردی تلخ با مالک سابق گوردون مک کیگ قرار داشت، 79.2 درصد از سهام نیوکاسل یونایتد را به مبلغ 3 میلیون پوند خریداری کرد و متعهد شد که باشگاه را به روزهای درخشان تر سوق خواهد داد . یکی از اولین تصمیمات مهم او اخراج آردیلس بود. این سرمربی آرژانتینی با نتایجی که به دست آورده بود، چاله ای غیرقابل گریز برای خود حفر کرده بود.
شاید بتوان فلسفه قهرمان سابق جام جهانی را تحسین کرد، اما او قربانی اصلی تغییر گارد در نیوکاسل یونایتد شد. او به استعدادهای جوانی مانند لی کلارک، استیو هاوی، استیو واتسون و آلن تامپسون ایمان آورد و فلسفه ای را ساخت که در درازمدت جواب میدهد . با این حال، با توجه به ناامیدی هال و انگیزه اش برای تدبیر یک رنسانس فوری از نوع فوتبالی اش ، میتوان گفت آردیلز هرگز زمان لازم برای ساختن یک تیم واقعی را نداشت.
آردیلس پس از باخت 5-2 به آکسفورد یونایتد ، نتیجه ای که کلاغ ها را به قعر دسته دوم برد ، اخراج شد. نیمکت داغ مربیگری در سنت جیمز پارک مدت ها بود که به عنوان مکانی نفرین شده و مسموم تلقی میشد، اما هال مصمم بود این تصور مردم را تغییر دهد و دوباره اعتماد به نفس را به این باشگاه بازگرداند. پاسخ کوین کیگان بود. یک انتصاب هیجان انگیز و پر شور، اکنون همه چیز به این اسطوره انگلیسی سپرده شده است ! سرنوشت باشگاهی بزرگ در دستان اوست.
اعلام خبر انتصاب بازیکن سابق لیورپول و نیوکاسل بعنوان مربی با واکنش شدید هواداران مواجه شد. آیا این مردی است که بتواند سال های با شکوه را به باشگاه بازگرداند؟ ایا میشود به او اعتماد کرد؟ با این حال، در میان هیجانی که بدلیل بازگشت کیگان به فوتبال در مردم موج زده بود ، نگرانی عمیقی نیز وجود داشت. به هر حال این مردی بود که تجربه مدیریتی یا مربیگری نداشت و همیشه شانس تبدیل شدنش به یک رهبر بزرگ را نادیده می گرفت. چگونه تاینساید، با توجه به صدمات بی امانش در آن زمان، می توانست این باور را داشته باشد که کیگان مرد این کار است؟ آنها خیلی زود به سبک تأکیدی متوجه شدند. در اولین بازی کیگان به عنوان سرمربی، او 30000 نفر را برای تماشاس پیروزی 3-0 مقابل بریستول سیتی به ورزشگاه جذب کرد و با آن، "Geordie Messiah" شکل گرفت.
واژه نامه : Geordie لقبی است که ساکنان سایر شهرهای انگلیس به مردم نیوکاسل داده اند .
|
ماههای ابتدایی هدایت کیگان به دور از آرامش بود، اما با کمک تری مکدرموت، کیگان کار را نهایی کرد و پس از پیروزی در دو بازی آخر، باشگاه را با چهار امتیاز از سقوط نجات داد. آخرین بازی آنها یک پیروزی در آخرین لحظه مقابل لسترسیتی بود، عملکردی که نشان دهنده درام و هیجانی که هواداران در سال های آینده تجربه خواهند کرد بود.
در فصل بعد، کیگان جدی جدی شروع به جذب تون آرمی کرد و آنها را به سمت صعودی راحت به لیگ برتر بزرگ که در فصل 1992/93 متولد شده بود، سوق داد. او پس از نجات باشگاه از سقوط به دسته سوم، کلاغ ها را به لیگ برتر برد، جایی که قرار بود آنها با منچستریونایتد، آرسنال و لیدز یونایتد دست و پنجه نرم کنند.
همانطور که اولین سفر آنها در لیگ برتر نشان می داد، یک باور واقعی در اطراف باشگاه وجود داشت که کیگان در حال ساخت چیزی واقعا ویژه در باشگاه است. عجیب هم نبود چون یک شخصیت کاریزماتیک به باشگاه امده است. او ناظر بازگشت پیتر بردزلی به باشگاه بود، چیزی که ثابت شد یک شاهکار تمام عیار است. بردزلی پیش از این که به لیورپول فروخته شود، بین سال های 1983 تا 1987 برای کلاغ ها بازی کرده بود و عملکرد درخشانی در این تیم داشت.
بازگشت پیتر بردزلی که میتوان گفت تکنیکی ترین بازیکن آن دوران بود به کیگان نیرویی پویا و قدرتمند داد زیرا سلاح دیگر او اندی کول، مهاجم جوانی بود که به طور مداوم اشتهای تمام نشدنی خود برای گلزنی را نشان می داد. کول 34 گل در لیگ برتر به ثمر رساند و جایزه بهترین بازیکن جوان سال PFA را پس از اتمام رقابت ها دریافت کرد. نیوکاسل که مصمم بود رویایی خود را به واقعیت تبدیل کند، فصل را با قدرت به پایان رساند و در 10 بازی از 14 بازی آخر خود پیروز شد و مقام سوم را کسب کرد.
"هنرمند های بزرگ" لیگ برتر را با فوتبال هجومی روشن کرده بودند و کیگان با موفقیت باشگاه را به عنوان یکی از نخبگان دوباره تاسیس کرد و در این روند به شخصیتی مقدس در شمال شرق انگلیس تبدیل شد. کیگان دقیقا می دانست که می خواهد تیمش چگونه بازی کند. او به طور قابل توجهی روی تشکیل تیمی کاملاً مجهز به فوتبالیست های ماهر متمرکز بود. هر کس باید در مالکیت توپ راحت باشد و ظرفیت شکوفایی در سیستم خود را داشته باشد که بر پاس کاری تأکید می کرد.تفاوت او با مربیان کنونی مانند گواردیولا این بود که علاوه بر اعتقاد داشتن به بازی مالکانه و پاس کاری مداوم ، به حضور ابرستاره ها و عملکرد و تکنیک های فردی بازیکنان هم اعتقاد داشت چیزی که بنظر میرسد گواردیولا به آن اعتقاد ندارد.
کوین یک مانترا (نوعی سرود یا ذکر در آیین هندو) داشت که به زبان ساده به معنای تلاش برای پیشی گرفتن از مخالفان و منتقدان است. او قبول داشت که فلسفه اش منجر به شکست می شود، اما گاهی هم به نفع تیم بود ؛ او ثابت کرد که این سبک اکثر اوقات منجر به موفقیت و پیروزی میشود اما این کار را به سختی انجام داد. کیگان به خاطر همکاری افسانهای خود با جان توشاک در لیورپول شهرت داشت و برخلاف چندین مربی فعلی لیگ برتر، به یک زوج هجومی عالی اعتقاد داشت. بردزلی و کول به طرز شگفت انگیزی پشت سر هم کار کردند و در اولین فصل مشترکشان 55 گل روی هم زدند. برای کیگان، این یک نمایش واضح از مزایای سیستم او بود.مشتی بر دهان منتقدان!
با وجود اینکه کیگان تیمی متشکل از انگلیسیهای با استعداد تشکیل داد، اما همچنان میخواست شور و شوق قارهای را در تیم خود القا کند و بازیکنان خارجی هم در تیم داشته باشد به همین دلیل بازیکنانی مانند فیلیپ آلبرت از بلژیک و مارک هوتیگر از سوئیس را به تیم خود آورد. در فصل 1994/95، با جاهطلبانگی ارتش تون، یک حس خوب در تراسهای خانه ها در تاینساید دیده شد.
اکنون هواداران به اینده تیم خود خوش بینند! این است انقلاب و تحول !
این باشگاه شاهد پیشرفتی فوق ناگهانی بود ؛ آنها همراه با بلکبرن روورز محتمل ترین نامزدها برای پایان دادن به سلطه منچستریونایتد در لیگ برتر به نظر می رسیدند. بلکبرن - که توسط یکی دیگر از اسطوره های لیورپول کنی دالگلیش رهبری می شد - در می 1995 پس از نبردی هیجان انگیز با مردان الکس فرگوسن، این عنوان را به دست آورد. بلکبرن کاری را انجام داده بود که نیوکاسل قرار بود انجام دهد.کاری که هواداران مطمئن بودند انجام میشود! مردان کیگان که نتوانستند شروع امیدوارکنندهایداشته باشند، شکست خوردند و تنها توانستند در رده ششم قرار بگیرند، و تماشا کردند که قهرمانان دالگلیش جام را در آنفیلد بلند کرده اند.
این داستان ادامه دارد...