امروز 30 ژوئن بود. روزی که ژرمنها پس از اتحاد دو آلمان توانستند اولین جام ملی خود را کسب کنند. 26 سال مثل برق و باد از آن روزها گذشت. هفده ساله بودم و تابستان وارد سال کنکور میشدم. در دوران نوجوانی ام قهرمانی آلمان میتوانست انرژی خوبی برای شروع سال کنکوری را بدهد. آلمان در گروه مرگ (C)قرار داشت. تنها گروهی که هر چهار تیم حاضر سابقه قهرمانی در جام ملتهای اروپا را که حالا دیگر یورو نامیده میشد را داشتند. تعداد تیمها برای نخستین بار به شانزده تیم رسیده بود. با وجود اینکه تا شروع یورو 96، تنها 9 دوره برگزار شده بود، پنج تا از قهرمانی ها را گروه مرگ با شرکت آلمان (فینالیست دوره قبل یورو و پر افتخار ترین تیم اروپایی جام جهانی و جام ملتها) ایتالیا (نایب قهرمان جام جهانی 94 و سومین تیم پرافتخار جام جهانی) روسیه (پر افتخار ترین تیم آن روزهای یورو بعد از آلمان که یکبار قهرمان شده بود و سه بار هم نایب قهرمان شده بود) و جمهوری چک که توانسته بود آلمان را در فینال بیست سال قبل با پنالتی پاننکا مغلوب کند و اجازه ندهد آلمان سه دوره پیاپی بین سالهای 72 تا 80 فاتح این رقابتها شود، کسب نموده بودند. واقعا گروه نا متوازنی بود. همه روی صعود آلمان و ایتالیا از این گروه شرط میبستند. دو تیم نایب قهرمان جام جهانی قبلی و یورو قبلی. اتفاقا فوگتس و آریگو ساچی هر دو تیمشان را نایب قهرمان کرده بودند و این دوره دنبال قهرمانی بودند.
در روز نخست گروهی آلمان توانست با گلهای اندی مولر (چقد مولر ها در تاریخ آلمان دوست داشتنی هستند. البته در زبان آلمانی این اندی مولر با O نوشته می شود و با توماس مولر و گرد مولر که با U نوشته می شوند در دیکته ومعنی تفاوت دارد) و همچنین کریستین زیگه جمهوری چک را شکست دهد. چکسلواکی در جام جهانی 1990 هم رقیب ژرمنها در مرحله یکچهارم نهایی بود که با پنالتی کاپیتان ماتئوس در شرایطی که چکسلواکی بیست دقیقه آخر را با اخراج موراوسیک ده نفره به بازی ادامه میداد شکست خورد و در نهایت ژرمنها در ایتالیا جام قهرمانی جهان را بالای سر بردند. در آن زمان آلمان دو بخش شرقی و غربی داشت و بخش غربی با نام آلمان فدرال یا آلمان غربی برای سومین بار فاتح جام جهانی شد و با توجه به سه عنوان نایب قهرمانی بالاتر از برزیل و ایتالیا که هر کدام سه قهرمانی و یک نایب قهرمانی داشتند، پر افتخار ترین تیم جام جهانی شد. این آخرین عنوان قهرمانی بود که آلمان غربی قبل از اتحاد مجدد دو آلمان در اکتبر همان سال کسب کرده بود. افول شوروی سابق از دلایلی بود که گورباچف آخرین رهبر شوروی آلمان شرقی را در قبال مبلغی هنگفت (چیزی بالغ بر 60 میلیارد مارک یا حدود 32 میلیارد دلار) به بخش غربی واگذار کرد و با تخریب دیوار برلین عملا دو آلمان مجددا یکپارچه شدند. در مقابل چکسلواکی، در 31 دسامبر 1992 تجزیه شد و به دو بخش جمهوری چک و اسلوکی تجزیه شده است. اسلواکی که هرگز افتخار خاصی نداشته. ولی جمهوری چک در یورو در تمام دوره ها حاضر بوده و به نایب قهرمانی، نیمه نهایی و یکچهارم یا دستکم مرحله گروهی رسیده است. اما تنها یکبار در جام جهانی حاضر بوده آنهم در آلمان 2006 بوده که از گروهش صعود نکرد و غنا به همراه ایتالیا صعود کردند. در حالیکه در زمانیکه چکسلواکی بودند دو بار چکسلواکی نایب قهرمان جام جهانی شد و یکبار قهرمان یورو و دو بار تیم سوم یورو (البته آن زمان عنوانش جام ملتها بود و رده بندی هم داشت) شده بود. به هر حال با توجه به شکست نسبتا سنگین در برابر آلمان و همگروهی با ایتالیا کسی برای جمهوری چک در یورو 96 امید خاصی قائل نبود.
در روز دوم آلمان راحت تر از دیدار اول روسیه را هم سه بر صفر شکست داد تا با توجه به شکست روسها در برابر ایتالیا در روز اول عملا این تیم حذف شده باشد. چیزی که عملا برای جمهوری چک هم انتظار می رفت. ولی در کمال ناباوری جمهوری چک با ستاره های کم نام و نشان آن روز (که البته بعد این تورنمنت سری آ و بوندس لیگا و لیگ جزیره را قبضه کردند) توانستند با درخشش پتر کوبا درون دروازه، کاپیتان میروسلاو کادلچ (سال 90 هم مقابل آلمان غربی بازی کرده بود) به عنوان مدافع، پاول ندود در خط میانی، پاتریک برگر و کارل پوبورسکی پشت مهاجم در سیستم 3-4-2-1 دوشان اورین کاری بکنند کارستان و ایتالیای نایب قهرمان جهان را شکست دهند.
در روز آخر آلمان عملا صعود کرده بود ولی برتی فوگتس با ترکیب اصلی و در واقع به قصد حذف ایتالیا پا به میدان گذاشت. احتمال فینال آلمان – ایتالیا در روز اول مسابقات یک به هشت بود. در حالیکه فینال آلمان – جمهوری چک احتمالش یک به صد و بیست بود. در واقع احتمال فینال آلمان – ایتالیا از هر احتمال دیگری بیشتر بود. با این حال برتی فوگتس نمی خواست اجازه بدهد رقیب اصلی اش برای فتح جام از گروهش صعود کند. در این بازی زولا پنالتی را از دست داد یا بهتر بگوییم کوپکه گل کاشت و پنالتی را مهار کرد. با وجود اخراج توماس اشترونز در دقیقه پنجاه و نه، ژرمنها بیش از نیمساعت ده نفره جانانه در برابر حملات ایتالیا ایستادگی کردند. اگر بازی مساوی میشد (بدلیل قانون بازی مستقیم که از آن سال در مسابقات یوفا اجرا میشد) ایتالیا که بازی را به چک باخته بود، تنها در صورتی صعود میکرد که جمهوری چک به روسیه ببازد. اتفاقی که با نتیجه درخشان جمهوری چک مقابل ایتالیا محال به نظر می رسید. یادم نمی رود. دقیقه 86 بود و هواداران ایتالیا خوشحال بودند. مرحوم بهرام شفیع گزارشگر بازی گفت لابد اینها از حذف ایتالیا خوشحالند. بعد خبر رسید که بععععععععععععععله. روسیه دقیقه 85 با نتیجه 3-2 از جمهوری چک پیش افتاده. با این نتیجه ایتالیا با چهار امتیاز پشت سر آلمان صعود میکرد. ولی بخت با ایتالیا یار نبود. ایتالیای آریگو ساچی که فینال دو سال قبل را در جام جهانی در ضربات پنالتی به برزیل کارلوس آلبرتو پریرا باخته بود، خوش شانس نبود. دقیقه 88 جمهوری چک گل زد و بازی را سه – سه کرد. جمهوری چک و ایتالیا هر دو چهار امتیازی شدند و تفاضل ایتالیا صفر بود و تفاضل جمهوری چک منفی یک. ولی قانون بازی مستقیم حکم به صعود جمهوری چک پشت سر آلمان داد.
البته حماسه سازی جمهوری چک تنها دامن ایتالیا را نگرفت. در گروه D کرواسی که قبلا دانمارک (قهرمان دوره قبل) و ترکیه را برده بود با این استدلال که احتمالا آلمان اول و ایتالیا دوم می شود و ایتالیا از آلمان خطرناکتر است تیم اصلی را استراحت داد و با تیم ذخیره از پرتغال باخت تا عمدا به آلمان بخورد. انتخابی که چندان مناسب نبود و آنها قهرمان این تورنمنت را که بسیار آماده بود انتخاب کردند و توسط این تیم حذف شدند. از آن طرف اصلا ایتالیا صعود نکرد!!! البته فرق چندانی هم نمی کرد و جمهوری چک پرتغال را هم حذف کرد. پرتغالی که با داشتن ستاره هایی چون لوئیز فیگو جوان، ژائو پینتو، ریکاردو ساپینتو (سرمربی استقلال)، ویتور بایا، فرناندو کوتو، روی کاستا و ... از امیدهای جام بود. بر خلاف انتظارات اکثر کارشناسان جمهوری چک، برزیل اروپا (پرتغال) را هم از جام بیرون کرد. گل دقیقه 53 کارل پوبورسکی و اخراج لاتال از جمهوری چک در دقیقه 82 و مقاومت جمهوری چک شگفتی دوم را هم در جام آفرید و پرتغال را هم به ایتالیا ملحق کرد.
در بازی نیمه نهایی آلمان به انگلیس میزبان خورد و جمهوری چک باید با فرانسه پر ستاره که از زیدان رونمایی کرده بود برخورد میکرد. کارشناسان فینال فرانسه و انگلیس را پیش بینی میکردند. ولی جمهوری چک توانست شگفتی را تکمیل کند و فرانسه را هم با زیدان، تورام، لیزارازو، لوران بلان و ژورکائف در ضربات پنالتی شکست دهد.
برای نیمه نهایی خبر بدی به من رسید که دنیا را پیش روی چشمانم تیره و تار کرد. خاله ام ما رو به ویلایشان در شمال دعوت کرده بود و من میخواستم بمانم تهران و نیمه نهایی را ببینم. کارتون فوتبالیستها هم فینال مسابقات بین کاکرو و سوبا بود و حساسیت بسیار زیادی داشت. ولی خانواده موافق نبودند من بمانم و منهم شرطم این بود که بتوانم فوتبال را ببینم. خلاصه با کلی رایزنی یک تلویزیون مسافرتی سیاه و سفید سه یا چهار اینچ جور کردند و منهم که چاره ای نداشتم مجبور شدم به شمال بروم مهمونی! مسابقه سوبا و کاکرو (من طرفدار کاکرو بودم) که ادامه دار بود و حالا حالا ها قرار نبود تمام شود. ولی نبرد حساس و حیثیتی آلمان و انگلیس از هر لحاظ حساس بود. انگلیس میزبان آلمان بود و پسر خاله های ضد آلمانی و انگلیسی هم میزبان ما بودند. دیدار حساس و نفسگیری که سابقه تنش بین دو کشور در جریان جنگ جهانی دوم، فینال بحث بر انگیز 1966 که یک گل انگلیس از این جهت که توپ روی خط فرود آمده بود گل نشده بود و یک گل هم در شرایطی به ثمر رسید که قبلش تماشاگران انگلیسی وارد زمین شده بودند و قانونا داور باید بازی را متوقف می کرد و از همه نزدیکتر، بازی حساس نیمه نهایی جام جهانی 1990 که آلمان بکن بائر در ضربات پنالتی انگلیس بابی رابسون را حذف کرد کرده بود و چند تن از بازیکنان دو تیم در هر دو نیمه نهایی 1990 و 1996 حضور داشتند باعث شده بود حساسیت مسابقه به اوج برسد.
دقیقه 3 شوت سهمگین پل اینس را کوپکه دروازه بان آلمان با آن استایل خاص دو دستی مشت کرد و به کرنر فرستاد. البته کرنر را با یک ضربه سر استثنائی آلن شیرر به قعر دروازه آلمان فرستاد تا میزبانها در لندن و شمال، حسابی از خجالت میهمانها در آیند. اما این پایان کار نبود و ضربه دقیق اشتفان کونتز 34 ساله که خیلی دیر به تیم ملی دعوت شده بود و فقط 25 بازی ملی و 6 گل ملی دارد و گویا تنها ماموریت مهمش در دوران بازی این بوده که آلمان را از این مهلکه عبور دهد بازی را به تساوی کشاند. بازی حساس و نفسگیر دنبال شد. فشار میزبانهای لندنی و شمالی ادامه داشت. استرس در اندک میهمانان آلمانی حاضر در ومبلی و من و برادرم که شمال میهمان خاله اینا بودیم تمامی نداشت. ضربه اندرتون در وقت اضافه اول به تیرک دروازه برخورد کرد و تری ونبلز سرمربی انگلیس با دستهایش سرش را گرفته بود که احتمالا تماشاگران و رسانه های انگلیسی سرش را از تنش جدا نکنند. همچنین توپی که از جلوی پای پل گاسکوئین (گریه هایش در زمان دو کارته شدنش در نیمه نهایی 1990 مقابل آلمان که فهمید فینال احتمالی را از دست داده و پس از بازی که در ضربات پنالتی به آلمان باختند را فراموش نمیکنم) گذشت و دروازه خالی آلمان در امان ماند. نیمه دوم وقت اضافه تقریبا فرصت آنچنانی نصیب تیمها نشد و احتیاط تیمها با نزدیک شدن به پایان بازی بیشتر میشد. انگار دو تیم به ضربات پنالتی رضایت داده باشند. البته من هنوز متوجه نشدم گل آلمان در وقت اضافه دوم چرا پذیرفته نشد. در هر حال تساوی باب طبع دو تیم به نظر میرسید.
انگلیسیها در جام جهانی 1990 از پنج پنالتی دو تا را از دست داده بودند. ولی این بار هر پنج پنالتی خود را گل کردند. وای که چه فشاری از جانب تماشاگران انگلیسی به پنالتی زنان آلمانی وارد می شد. دو تا از پنالتی زنان انگلیسی در جام 90 هم در نیمه نهایی تورین پنالتی زده بودند. دیوید پلات جوان پنالتی اش را چندان زاویه دار نزده بود و بودو ایلگنر موفق شده بود توپ را لمس کند ولی نتوانسته بود پنالتی را مهار کند. او در جام 90 پس از گل شدن پنالتی اش لبخند بر لب داشت. این بار اما پلات با تجربه بسیار جدی و مصمم بود و پنالتی اش را دور از دسترس کوپکه به تور دروازه دوخته بود. جالب آنکه در هر دو جام ایلگنر و کوپکه دستش را خوانده بودند. هر چند پلات هر دو پنالتی اش را گل کرده بود. دیگر پنالتی زن مشترک انگلیسیها استورات پیرس بود. او پنالتی اش را در جام جهانی به وسط زده بود و ایلگنر با اینکه به سمت راست پریده بود توانسته بود با پایش توپ را دفع کند (در جام 90 هر چهار پنالتی آلمانها گل شد و پیتر شیلتون 41 ساله هر چهار پنالتی را درست شیرجه زد ولی موفق به مهار هیچکدام نشد و در برابر ایلگنر 23 ساله و جوان پنالتی لینه کر را خلاف جهت رفت، پنالتی پیرس وسط زده شده بود و او شانس آورد که با وجود تشخیص اشتباه توانست مهارش کند و پنالتی کریستوفر وادل هم که به بیرون زده شد) ولی این بار استوارت پیرس کوپکه را فریب داد و خلاف جهت توپ را به تور دروازه چسباند. اما ژرمنها نیز در کمال تعجب تمام پنالتیهای خود را گل کردند و دیوید سیمن موفق نشد علیرغم اینکه بارها به گرفتن پنالتی نزدیک شده بود، پنالتی اشتفان رویترز را لمس کرده بود و پنالتی هسلر و زیگه را هم درست تشخیص داده بود، انگلیس را به پیروزی برساند. در مقابل در پنج پنالتی اول کوپکه در چهار مورد خلاف جهت پریده بود و هرگز لمس توپی نداشت. هسلر و اشتفان رویتر در جام جهانی 90 حضور داشتند و در برابر انگلیس هم حاضر بودند و اتفاقا بعد از گل آلمان در دقیقه 59 به قصد حفظ نتیجه فرانس بکن بائر، سرمربی آلمان، رویتر را جایگزین هسلر کرده بود. ولی هیچکدام پنالتی در آن بازی نزدند.
فشار روی تری ونبلز سرمربی انگلیس به مراتب بیشتر بود تا برتی فوگتس. ونبلز از حرص و استرس دندانهایش را رویهم میفشرد. کامل عصبی بود. بازیکنان و دروازه بانش بهتر در جریان بازی و ضربات پنالتی و مقابل تماشاگران خودی کار کرده بودند ولی نتوانسته بود به برتری دست یابد و آن را حفظ کند. اما در پنالتی های اضافه ورق برگشت. گرت ساوت گیت سرمربی فعلی انگلیس پنالتی را تقریبا به وسط زد تا کوپکه آن را مهار کند. ولی نوبت به اندی مولر رسید که در جام جهانی 1990 فقط 23 ساله بود و فقط بازی با یوگسلاوی و چکسلواکی یکبار شانزده دقیقه و یکبار فقط هفت دقیقه به میدان رفته بود. جمعا بیست و سه دقیقه. باندازه سنش. با این حال عضوی از تیم قهرمان جام جهانی بود که به میدان هم رفته بود. حالا اما بازیکن بسیار با تجربه و مهره کلیدی بود. با توجه به پنالتی که کوپکه مهار کرده بود او میدانست که گل کردن این پنالتی یعنی حذف انگلیس در ومبلی و صعود به فینال. او حساب شده توپ را که کاشت از توپ دور شد و به محضی که حس کرد به اندازه کافی دورخیز کرده بلافاصله برگشت و به سمت توپ یورش برد. در واقع زمانی به دیوید سیمن نداد تا تجزیه تحلیل کند. سیمن به سمت راست شیرجه رفت و او پنالتی را وسط و زیر سقف دروازه نواخت. او کار انگلیس را در ومبلی تمام کرد. ولی از دید خودش انگار هنوز کار تمام نشده بود. با ژست معروفش به سمت تماشاگران رفت و زخم انگلیسیها و ملکه را عمیق تر کرد. بعد ها از او پرسیدند این ژست و شادی او باعث خود کشی شش تماشاگر انگلیسی شده. از این کارش پشیمان نیست؟ او گفته بود "(نه) آنها ضعیف بودند که دست به خود کشی زده اند.آلمان ها بعد از هر شکست دو باره با قدرت بر میگردند". در آن روز در غیاب کاپیتان کلینزمن، اندی مولر بازوبند کاپیتانی را هم به بازو بسته بود و تا سالها انگلیسیها از مولر سرشار از خشم و تنفر بودند و هرگز وی را بابت آن ژست و تحقیر نبخشیدند. شاید همانطور که پسر خاله های من هم از شادیهای من بابت حذف تیمشان خشمگین بودند و در جامهای بعدی که آلمان شکست میخورد سعی در تلافی داشتند.
در دیدار فینال به وضوح تماشاگران انگلیسی طرفدار جمهوری چک بودند. دیگی که برای آنها نجوشد، دستکم برای دشمنان قسم خورده آنها هم نباید بجوشد. آلمان در بازی گروهی توانسته بود چک را شکست دهد. ولی این بار چک خیلی آبدیده تر و با اعتماد بنفس تر بود. آنها ایتالیا، پرتغال و فرانسه را حذف کرده بودند. یکبار هم با آلمانها بازی کرده بودند و شناخت بیشتری از آنها داشتند و از طرفی جو استادیوم ومبلی کاملا به نفع آنها بود. نیمه اول موقعیت خاصی روی دروازه ها ایجاد نشد. ولی نیمه دوم دقیقه پنجاه و نه بود که پنالتی به سود چک اعلام شد. تشخیص اینکه خطا بیرون اتفاق افتاد یا روی خط کار سختی بود. شاید بدلیل سرعت پوبورسکی شاید هم بدلیل جو ورزشگاه داور پنالتی گرفت و پاتریک برگر آن را گل کرد. بیرهوف 28 ساله در هشتمین بازی ملی اش دقیقه 69 به زمین آمد و چهار دقیقه بعد گل تساوی را روی سانتر کریستین زیگه و ضربه سر به ثمر رساند. همچون اشتفان کونتز او هم دیر به تیم ملی اضافه شد و یکی از ارکان قهرمانی آلمان در این رقابتها بود. در وقت اضافه هم تنها پنج دقیقه از وقت اضافه گذشته بود که ارسال بلند توماس هلمر از زمین خودی با دخالت بیرهوف و ضربه سر او در اختیار کلینزمن قرار گرفت. سانتر عرضی کلینزمن را بیرهوف پشت به دروازه استپ کرد. برگشت با راست آورد روی پای چپ و یک ضربه که ابتدا به بازیکن چک خورد و کمانه کرد. دروازه بان توپ را لمس کرد اما نتوانست کامل مهار کند. توپ غلت زد و بدرون دروازه رفت. با توجه به قانون گل طلایی ژرمنها فاتح یورو شدند و کاپیتان کلینزمن جام را از دستان ملکه گرفت و در میان خشم و نفرت انگلیسیها بالای سر برد.