مهدی امینی، در تمام رده های سنی تیم ملی از نوجوانان تا امید دروازه بان فیکس بازی کرد. او در آکادمی سپاهان رشد کرد و همچنین سابقه بازی در بزرگسالان سپاهان را دارد. پیکان، ماشین سازی و ذوب آهن دیگر تیم هایی بودند که امینی در آنها بازی کرد و همچنین با حضور در پیکان نامش در لیست تیم ملی هم به چشم خورد. او فصل گذشته در خوونتود اسپانیا (سطح سوم لیگ اسپانیا) حضور داشت.
مهدی امینی در گفتگو با سامان خدائی از مشکلاتش بعد از حضور در رده بزرگسالان گفت. پرسش دروازه بان جوان فوتبال ایران این بود که چرا برای گلر تیم ملی امید تیم پیدا نمی شود فقط چون با واسطه ها کار نکرده است؟ همچنین بخش دیگری از صحبت ها به شانس کم استعدادهای استان اصفهان برای حضور در باشگاه سپاهان اختصاص یافت. مهدی امینی می گوید با وجود اینکه در آکادمی سپاهان رشد کرده اما در بزرگسالان شانس چندانی به او داده نشد و حتی باشگاه رضایتنامه او را بدون دریافت پول صادر کرده است.
مهدی امینی از حضور در خوونتود اسپانیا هم گفت و افزود که نمی خواهد دیگر در این باشگاه بازی کند. او بزرگ ترین تفاوت فوتبال ایران و اسپانیا را امکانات دانست.
سلام و درود می گویم به مخاطبان رسانه طرفداری. وقتی صحبت از گلر لژیونر می شود همه نگاه ها به سمت علیرضا بیرانوند، پیام نیازمند یا امیر عابدزاده می رود اما ما فصل قبل یک گلر لژیونر دیگر هم داشتیم در اسپانیا و در تیم خوونتود. مهدی امینی سلام، خوش آمدی به رسانه طرفداری.
من هم عرض سلام دارم خدمت شما و تمام بینندگان عزیز. خوشحالم به این برنامه دعوت شدم در خدمت شما هستم.
مهدی جان از سپاهان شروع کردی بعد در پیکان، ماشین سازی و ذوب آهن و بعد هم اسپانیا. در رده ملی هم در نوجوانان و جوانان و تیم ملی امید بودی. چه شد این تغییرات باشگاه ها که به این باشگاه ها رسیدی؟
من فوتبالم را از آکادمی سپاهان از دوازده سالگی شروع کردم همان موقع هم جناب ساکت مدیرعامل سپاهان بودند و نگاه ویژه ای به آکادمی سپاهان داشتند. از سن چهارده سالگی وارد تیم های ملی شدم و از همان اول تمام رده های ملی به عنوان گلر اول در همه تورنمنت ها فیکس بودم و افتخاری بود برای شهرم اصفهان و باشگاه سپاهان و حمایت زیادی شد از من، در سن 16 سالگی زمان آقای کرانچار، اسم ایشان هم آمد که مربی خیلی بزرگی بود ولی متاسفانه ایشان فوت کردند، در 16 سالگی وارد بزرگسالان سپاهان شدم و از همانجا بود که دوره حرفه ای من شروع شد و توانستم با تمرینات مداوم رده های نوجوانان تیم ملی در جام جهانی را بازی کردم و جوانان در آسیا، در آخر تیم ملی امید در بازی های آسیایی جاکارتا که کاپیتان بودم و بازی های خوبی بود. حمید استیلی مدیر فنی آن تیم بود و با توجه به مسابقات المپیکی که آن تیم داشت، کرانچار و استیلی تیمی جوان را وارد تورنمنت کرده بودند که بچه ها اماده بازی های المپیک شوند.
در لیگ برتر همزمان با اینکه شهاب گردان محروم شد، برای ذوب آهن بازی کردی و چند هفته خوب را داشتی و می توان گفت در ذوب آهن درخشش داشتی ولی بعدش رفتی خوونتود. ماجرای این اسپانیا رفتن چه بود؟
اگر برگردم به عقب تر، شروع بازی کردنم در لیگ برتر از سپاهان در سن 18 سالگی است که اولین بازی ام را جلوی الومینیوم اراک در جام حذفی بازی کردم و یکی از به یاد ماندنی ترین خاطرات فوتبالی ام است چون در آن بازی یک پنالتی دقیقه 121 به سود آلومینیوم شد و من موفق شدم آن پنالتی را مهار کنم و از همان روز شد که هواداران سپاهان علاقه خاصی نسبت به من پیدا کردند چون هم اصفهانی بودم هم بازیکن بومی آنجا و بازیکن تاثیرگذاری در آن سن بودم. دو سال در بزرگسالان سپاهان حدود 12 13 تا بازی کردم، خیلی سخت است در تیمی چون سپاهان در 18-19 سالگی فیکس بازی کنی و این شامل من شد و افتخارش نصیبم شد. بعد از آن موضوع مصدومیت خیلی سختی برایم پیش آمد، از ناحیه مچ دست مصدوم شدم و طی این مصدومیت با توجه به تشخیص اشتباه پزشکان تیم که دست من هیچ مشکلی ندارد، با این دست تمرین و بازی رسمی کردم برای سپاهان که آخر فصل متوجه شدم دست من حدود سه ماه شکسته بود و روی آن بازی می کردم و موقعی که رفتم پیش دکتر، آقای کامرانی که فوتبال مرا نجات داد گفتند هیچ امیدی نیست و فوتبال را کنار بگذار، این اتفاقی که برای دست من افتاده بود شاید خیلی کم پیش بیاید برای هر دروازه بانی آن هم در این پست که همه آن با دست است. بعد از این اتفاقات باشگاه سپاهان خیلی کمک کرده بود که من رشد کنم ولی بی لطفی شد در حق من بعد از مصدومیتم و این موضوع باعث شد از سپاهان جدا شوم و قرضی به پیکان رفتم در زمان آقای فرکی. آن زمان من هم از تیم ملی دور شده بودم هم از لیگ برتر و این سخت بود برایم که بعد از خاطرات خوبی که در آن سن داشتم یکباره یک سال، یک سال و نیم از دوران حرفه ای فوتبالم دور شده بودم. خیلی اتفاقی یک روز از فدراسیون فوتبال با من تماس گرفتند و گفتند که تیم امید نیاز دارد به تو بیا اردو. خیلی ها نمی دانستند من مصدومم و از یک سال و نیم بعد از تیم ملی همه چیز شروع شد و ورود من به لیگ برتر. خدا را صدهزار مرتبه شکر می کنم واقعا خیلی سختی کشیدم که توانستم خودم را به پیکان و آقای جلالی ثابت کنم و برای این تیم حدود 16-17 بازی انجام دهم. بعد از پایان لیگ، بعد از هر فصل بهترین های لیگ را آماری در می آورند که چه بازیکنانی در چه پست هایی بهترین بوده اند. آن سال من شدم بهترین دروازه بان زیر 20 سال کشور و این افتخار نصیبم شد که پیراهن تیم ملی بزرگسالان را هم به تن کنم و 2 اردو زمان ویلموتس دعوت شدم و این برایم خوب بود. شاید برای فوتبال ما این اتفاق خوبی نبود ولی برای من جوان ایرانی دعوت به تیم ملی خیلی خوب بود. بعد از آن موضوع پیشنهادات خیلی زیاد شد، از تیم های زیادی پیشنهاد داشتم ولی خب ترجیح دادم یک سال دیگر با پیکان ادامه دهم تا اینکه حسین فرکی شد سرمربی و زمان فرکی هم خیلی زحمت کشیدند ایشان برای من و 20 بازی هم برای پیکان بازی کردم، سال بعد که برای تمدید رفتم آقای ویسی سرمربی شد. شرایط خوبی هم بود و آقای ویسی تصمیم گرفت وسط فصل، نه اول فصل تصمیم گرفت تیم را رها کند و برود به خاطر یک سری دلایل شخصی و مهدی تارتار آمد. تارتار که آمد از همان اول و آن موقع که پارس جم بود می گفتند مربی ای است که جوان پسند است و خیلی به جوانان بها می دهد، ازاین موضوع من خیلی خوشحال بودم در صورتی که من جزو کاپیتان های اول تا چهارم پیکان شده بودم در آن سن چون سابقه من سه سال بود. پیکان هم تیمی نیست که بازیکن در آن بماند و اکثر بازیکنان ترانسفر می شوند به تیم های دیگری چون استقلال، پرسپولیس و سپاهان. آقای تارتار آمد ورق کاملا برگشت و آن چیزی که من تصور می کردم از تارتار در بهترین سال زندگی فوتبالی من برعکس شد یعنی جوری رقم خورد که تارتار در بهترین شرایط ممکن مرا در لیست مازاد گذاشت و این کمترین بی لطفی ای بود که در حق من کرد و جا دارد این را اینجا بگویم چون من بهترین تمرینات را داشتم انجام می دادم و گلر تیم ملی بزرگسالان شدن کار آسانی نیست و خیلی زحمت کشیدم ولی با اینکار خیلی اذیتم کردند.
هیچ صحبتی نکرد مهدی تارتار و دلیلش را نگفت؟
من خیلی با ایشان صحبت می کردم در این موضوع که مشکل منِ مهدی امینی چیست آیا من از نظر فنی مشکل دارم یا از نظر اخلاقی؟ اگر می شود مشکل مرا بگویید تا حلش کنم اگر تمرین است که دو سه ساعت بیشتر تمرین می کنم اگر اخلاقی هم هست که همه مردم و فوتبالیست ها و دوستان می دانند من هیچوقت نه حاشیه ای داشتم نه دنبال حاشیه بوده ام و یک جورهایی مورد تاییدم ولی اگر مشکلی هست به من بگویید درستش کنم. ایشان هیچ جوابی به من نمی داد یعنی هیچ چیزی نمی گفت وحرفش این بود که تو شاید از پیکان بروی دعوت شوی تیم ملی یعنی شاید بهترین گلر شوی ولی سلیقه من نیستی.من هم احترام گذاشتم و جدا شدم. رفتم ماشین سازی. ماشین سازی هم شرایط خوبی نداشت ولی به خاطر اینکه بتوانم خودم را حفظ کنم و در لیگ برتر خودم را نشان دهم چون یک نیم فصل بازی نکردم نیاز داشتم به دیده شدن و تصمیم گرفتم به ماشین سازی بروم. ماشین سازی شرایط خوبی نداشت هم از نظر مالی هم از نظر امکاناتی و تمرینی و جایگاهی در لیگ برتر. حدود دو هفته با ماشین سازی تمرین کردم و بازی با استقلال و فولاد در جام حذفی هم بازی کردم تصمیم گرفتم آنجا نباشم چون شرایط سخت بود و حتی یک اتاق برای استراحت در اختیار من نگذاشتند تا اینکه از ذوب آهن پیشنهاد آمد که اگر می توانی رضایت نامه ات را از ماشین سازی بگیر و بیا. رفتم این کار را کردم به محض اینکه رسیدم سر تمرین ذوب آهن یک گلگی دارم از مسئولان اصفهان. گلگی نیست نمی خواهم این اتفاق ادامه داشته باشد شاید با گفتن این مسئله به خود بیایند که چرا اتفاقات اینجوری سر یک جوان اصفهانی بیاید و کسی که ثابت کرده آینده دارد چرا باید این اتفاقات برایش رقم بخورد. این بود که من رضایت نامه ام را گرفتم و آمدم سر تمرین ذوب آهن و گفتند باید تست بدهی. در صورتی که من بازیکنی اثبات شده برای لیگ برتر بودم ولی مربی گفت باید دست دهی. گفتم باشد شرایط فوتبالی بالا و پایین دارد و من این کار را می کنم. تست دادم برای ذوب آهن، حدود دو هفته داشتم با تیم تمرین می کردم بدون هیچ چشم داشتی و فقط آینده ام برایم مهم بود تا اینکه یکسری از اعضای باشگاه حالا نمی دانم شاید برگردد به یکسری از افرادی که دارند سو استفاده می کنند از فوتبالیست ها از جوانان و از فوتبال این مملکت، یکسری حرف ها زده شد که مهدی امینی ازناحیه کتف، زانو، لگن دچار آسیب دیدگی شده و نمی تواند فوتبال بازی کند که اصلا وقتی چنین چیزی شنیدم خنده ام گرفت که چرا باید چنین حرفهایی پشت سرم باشد من که فقط نیم فصل نبودم. این تستها را دادم و خب خداراشکر فهمیدند مشکلی ندارم واین روند جوری شد که کمترین قرارداد تاریخ فوتبال اصفهان می توانم بگویم که رقمش واقعا خنده دار است برای 8 9 بازی یک جورهایی نیم فصل جلوی من گذاشتند که من تعجب کردم که چرا من اصفهانی در اصفهان خودم باید غریب باشم. چرا این اتفاقات باید سر من بیاید که بازیکن ملی این شهرم یا کلا بازیکن ملی این کشورم، چرا این اتفاقات باید بیافتد؟ آمدم امضا کردم و کارم را کردم یک اتفاق افتاد آقای گردان محروم شد و من رفتم داخل دروازه. خب خیلی عملکردم خوب بود خیلی از کارشناسان می گفتند تو شاید جزو بهترین بازیکنان تیم در ذوب آهن باشی چون ذوب آهن وضعیت خوبی نداشت و در آن شرایط خیلی ها گفتند تو به این تیم کمک کردی ولی خب سوالات تان را بپرسید و من جواب دهم.
خوب است که تمام ماجرا را توضیح دادی که چجوری پیش رفت شرایط در لیگ ایران. می توانی مبلغ قراردادی که ذوب آهن پیشنهاد داد را بگویی؟
واقعا خنده دار است، مبلغ 20 میلیون تومان. برای 8 بازی و 20 میلیون تومان به 21 میلیون تومان نمی رسید یعنی اگر اصرار می کردم 20 را بکنید 21 جوابم را نمی دادند. تا این حد.
یعنی یک کلام بود.
بله در صورتی که خنده دار بود واقعا.
به همین خاطر از ذوب آهن رفتی اسپانیا یا دلیل دیگری داشت؟
دلیلش را شاید بگویم بگویید ای وای چرا چنین اتفاقی افتاد بعد از اینکه من درخشیدم به قول خیلی از کارشناسان و طرفداران ذوب آهن و خیلی از فوتبالی ها، من پیشنهاد تمدید داشتم و یک هفته قبل از آخرین بازی پیشنهاد تمدید داشتم تا اینکه مهدی تارتار سرمربی ذوب آهن شد و این دیگر اوج بدشانسی یک فوتبالیست است که با یک مربی بد، البته بد نه سلیقه مربی نبودم، سختی بکشی و جوری کار کنی که خودت را از منجلاب بالا بکشی همان سرمربی بشود سرمربی تیم جدیدت. واقعا سخت است و اولین اسمی که مهدی تارتار داده بود که نمی خواهمش، مهدی امینی بود و ذوب آهن اصفهان هم هیچ حمایتی از من نکرد که مهدی امینی با 20 میلیون تومان آمده با ما قرارداد بسته، مهدی امینی قید خیلی، رقم من در ماشین سازی خیلی بیشتر بود شاید پولم را نمی گرفتم ولی می توانستم شکایت کنم و پولم را بگیرم و این حق را داشتم یک روز به پولم می رسیدم ولی مبلغی که من از ذوب آهن گرفتم خیلی ناچیز بود ولی این انتظار را داشتم باشگاه ذوب آهن تماس بگیرد و بگوید مهدی جان تشکر می کنیم از تو بابت اینکه با این قرارداد کم برای ما کار کردی و زحمت کشیدی برای این تیم، حتی این کار را هم نکردند.
وقتی پیشنهاد اسپانیا رسید چگونه بود؟
آقای خدایی خیلی خسته شده بودم، بعد از مصدومیتی که برایم پیش آمد خیلی اذیت شدم، برای اینکه به خاطر مصدومیت مجبور می شدم از فوتبال حرفه ای دور شوم و باید دوباره سختی میکشیدم که برگردم. یک پیشنهاد از طرف حمید استیلی برایم آمد و گفتند یک تیم هست که در لیگ سه اسپانیا فعالیت می کند و از بین چند دروازبان جوان انتخابشان تو بودی و دوست دارند که تورا ببرند برای آن تیم. از یک نظر خیلی خوشحال شدم و از نظر دیگر خیلی شوکه شدم و گفتم چرا باید یکهویی چنین اتفاقی بیافتد. برای تان بگویم که خیلی خسته بودم، بعد از اینکه از ذوب آهن جدا شده بودم پیشنهادی از لیگ برتر ایران برای من نیامد و این خیلی عجیب بود.
مهدی امینی به خاطر اینکه تیم ملی بود، همیشه سعی کرده بود خودش جلو برود، همیشه سعی کرده بود اگر تیمی با آن تماس می گیرد خودش جواب تیم را بدهد و هیچ موقع ارتباطی با کسی نگرفته بود. شاید نباید این را بگویم ولی به نظرم هرکسی ارتباط ندارد در کشورمان فوتبال بازی نکند.
در ۲۵ سالگی به این نتیجه برسی خیلی بد است.
آقای خدایی ۲۵ سالگی در فوتبال اروپا جزو جوان ترین دروازه بان های آن لیگ محسوب می شوید. یعنی از ۲۵ سالگی شروع دروازبانی حرفه ای تو است. از ۲۵ سالگی شما یاد میگیرید ولی در کشور ما در ۲۵ سالگی به شما می گویند سنت بالا است. این فرق فوتبال ما است که دروازبان می آید تا سن ۴۰ سالگی در لیگ برتر ایران بازی می کند ولی جوانان ما جایی ندارند. در صورتی که در این سن در اروپا جزو گرانقیمت ترین و بهترین دروازبانان حال حاضر اروپا هستند، و این خیلی برای لیگ برتر ما بد است.
یعنی می گویید اگر شما واسطه داشتید الان تیم داشتید، چرا باشگاه دوست دارد با واسطه کار کند چرا مستقیم با بازیکن کار نمی کند؟ معدود بازیکنانی هستند که بدون واسطه با یک تیم قرارداد امضا می کنند و اندک بازیکنانی هم که باقی مانده اند، باشگاه ها آن را به سمت واسطه ها سوق می دهند و الان میبینیم تمام اعتراضات باشگاه ها و مربیان به قیمت بالای بازیکنان به خاطر همین واسطه ها است. اسپانیا اوضاع چگونه بود؛ بهتر بود؟
تصمیم گرفتم فوتبالم را بعد از کلی سختی به سمت اروپا ببرم، واقعا دوست داشتم ببینم تجربه آن طرف چگونه است. چون با رزومه کاری که من داشتم در لیگ ایران و در مقطع ملی، همین الان به جرات میتوانم بگویم تعریف از خود نیست، هیچ گلری در لیگ ایران رزومه کاری من را ندارد. من تنها گلری هستم که از سن ۱۴ سالگی در تمام رده های ملی بصورت ثابت بازی کردم. یک بازی رسمی نبوده است که من بیرون نشسته باشم، من همه بازی ها را به صورت فیکس بازی کردم. به تیم ملی بزرگسالان دعوت شدم و در سن ۲۵ سالگی بالای ۸۰ بازی در لیگ برتر دارم، ولی خیلی اتفاق بدی است که مهدی امینی هیچ پیشنهادی ندارد. مگر قبل از اینکه مهدی امینی در تیم ملی بود به دنبال مهدی نبودید؟ چرا، چه اتفاقاتی در سال های بعد افتاد که دیگر مهدی دور شد. چرا دیگر به دنبال من نبودید؟ چون جواب نه شنیدید؟ چون نمیخواست با یکسری آدم ها کار کند و میخواست خودش جلو برود. این چیزی است که من دارم میشنوم و به من میگویند، با هر کسی صحبت می کنم پاسخش این است که اگر میخواستی با من کار کنی چرا از قبل نکردی. این خیلی بد است، این تصمیم شخصی من بوده است که با کسی کار کنم یا نکنم و این دلیل نمی شود که این موضوع روی آینده من تاثیر بگذارد. ولی متاسفانه این موضوع بیشتر از توانایی یک بازیکن در لیگ برتر ما تاثیر گذار است.
قبل از اینکه به صحبت درباره لیگ خودمان برگردیم، حمید استیلی چند مدت در تیم اسپانیایی بود؟
حمید استیلی ۴ الی ۵ ماه مدیر فنی این تیم بود و بعد از این تیم جدا شد، یعنی ماندگار نشد و فقط ما بازیکنان ایرانی در آن تیم ماندیم.
در آن تیم می مانی؟
فکر نکنم!
اسپانیا بازی کردید در خونتوود و از نزدیک لمس کردید فوتبال آن کشور را، تفاوتش با فوتبال کشور ما در چیست؟
مهم ترین فرقی که بین فوتبال ایران و اسپانیا دیدم امکانات بود. آن لیگی که من در آن بازی میکردم لیگ حرفه ای نبود و لیگ سطح سوم اسپانیا بود ولی با وجود اینکه سطح سه اسپانیا بود از نظر امکاناتی بنظرم امکاناتش فوق العاده بود، از نظر تمرینی، جدی بودن سرمربی ها، احترام مربی و بازیکن به هم، و یکسری چیزهایی که من در آنجا دیدم را در فوتبال ایران خیلی کم میبینیم و خوشحالم اگرچه اتفاقات آنچنان خوبی برای من در لیگ اسپانیا نیافتاد که من به چشم بیایم ولی خیلی چیزها یاد گرفتم.
اگر بخواهید امکانات خوونتود را با باشگاه های ایرانی مقایسه کنید از همه تیم های ایرانی بهتر بود؟
از سپاهان نه، حتی از پرسپولیس هم فکر نمیکنم، ولی از باقی باشگاه ها بهتر بود.
برگردیم به فوتبال ایران و اصفهان، همه بازیکنان ما دوست دارند در سپاهان بازی کنند، بی تعارف می گویم تیم ثروتمندی است و همه چیز آن روی حساب و کتاب است. متولد اصفهان هستی و بازیکن پایه سپاهان بودید و از این تیم خارج می شوید و نمی مانید. در حالیکه سپاهان آرزوی خیلی از بازیکنان است.
سپاهان تیم خیلی ریشه داری است و تنها تیمی است که در جام باشگاه های جهان بازی کرده و خب این خیلی افتخار بزرگی است، برای هم شهر اصفهان هم کشور خودمان، برای ایران. از نظر امکاناتی بخواهم بگویم به نظرم بهترین تیم از نظر امکاناتی در ایران است. چون من حدود ۱۳ سال در این تیم بازی کردم، و هم از نظر امکاناتی هم از نظر شخصیت باشگاهی رتبه اول کشور را بدون شک دارد. مدیریت و مربیان توانمندی همیشه به این باشگاه آمدند. الان هم سپاهان یک مربی گرفته که بهترین و با رزومه ترین مربی است که تا به حال وارد لیگ ایران شده. خیلی تفاوت بین ماشین سازی تبریز و سپاهان است، ولی در اسپانیا که من حضور داشتم تفاوت امکاناتی بین تیم اول و آخر جدول وجود نداشت، شاید از نظر فنی تفاوت داشتند اما از نظر امکاناتی انقدر تفاوت نداشتند.
چه چیزی باعث شد در سپاهان نمانید، خیلی از بازیکنان لیگ دوست دارند به سپاهان بروند، ولی شماکه جزو تیم پایه آنجا بودید از سپاهان بیرون آمدید
موضوع موضوع پیچیده ای است. من با هواداران سپاهان هم صحبت کردم، هواداران سپاهان تقاضا کردند و پرسیدند چرا به سپاهان برنمیگردی؟ درصورتیکه من میخواهم و این آرزوی هر بازیکنی است که به تیم سابق خود برگردد و کمک کند. یک اتفاقاتی برای من در سپاهان افتاد که گفتنش آسان نیست و خیلی باور کردنش سخت است. موقعی که تیم ملی بزرگسالان و کاپیتان تیم ملی امید بودم، باشگاه سپاهان جواب تلفن من را نمیداد. در صورتی که من قرضی به پیکان رفته بودم. پیش آمده بود که حضوری به باشگاه سپاهان بروم و ساعت ها در آنجا منتظر بمانم و جوابی نگیرم. وقت گرفته بودم با هیات مدیره سپاهان صحبت کنم ولی به من وقت نمیدادند. خب این خیلی سخت بود. به قول معروف یک جای کار میلنگد، خب چرا واقعا باید همچین اتفاقی رخ دهد آن هم با بازیکنی که ملی پوش است. هر باشگاهی بخواهید سر بزنید، باشگاه ها رضایت نامه بازیکنان ۱۴ ساله و سن های پایین هم حتی نمی دهند و خیلی سخت می دهند. اگر بازیکن رضایت نامه اش را بخواهد، باشگاه ۲۰۰ میلیون درخواست می کند اما باشگاه سپاهان به من که بازیکن و کاپیتان ملی بودم بدون هیچ مبلغی رضایت داد. چرا این اتفاق افتاد؟ چرا باید از یک بازیکن ملی انقدر راحت بگذرند؟ می توانستند از من که بازیکن ملی بودم یک کسب درآمد برای باشگاه کنند. میتوانستند ولی شاید دوست نداشتند این اتفاق رخ دهد و دوست داشتند هرچه زودتر مهدی برود چرا که مهدی خیلی ساکت است و سرش توی کار خودش بود، شاید مشکل من این بوده که مهدی همیشه تمرکزش روی فوتبالش بوده است.
یک مسئله ایکه اینجا مطرح می شود این قضیه به ضرر جوانان اصفهان می شود، و باشگاه سپاهان فقط ستاره جذب کند و بازیکن جوان نگیرد.
پشتوانه تیم سپاهان، فولاد مبارکه سپاهان است. فولاد مبارکه یک قطب سرمایه گذاری برای لیگ برتر است و این پشتوانه محکم را سپاهان دارد و این خیلی برای استان اصفهان خوب است. همه تیم های حرفه ای دنیا ستاره میخرند تا سطح آن لیگ یا تورنومنت بالا برود. من با این مشکلی ندارم یا اصفهانی ها و شهر های دیگر با این موضوع مشکلی ندارند. مشکل یکسری افراد با اصفهان این است که چرا راحت بازیکنان بومی یک شهر کنار می روند؟ چرا یکسری فرصت ها و پول هایی که به بازیکنان یک استان دیگر داده می شود را نصف یا کمترش را به یک بازیکن بومی نمی دهند. شاید رشد کند و بتواند عملکرد بهتری داشته باشد و دلش بسوزد برای تیم، دلسوزی خیلی مهم است برای یک تیم و این قانون فوتبال است.
از نظر من کسی که پول کمتری بگیرد ولی دلش با تیم باشد ارزش بیشتری دارد.
فکر نمی کنید این اتفاق باعث شده که تعداد اصفهانی های لیگ برترمان کمتر باشد؟
به نکته بسیار خوبی اشاره کردید. با توجه به اینکه در اسپانیا بودم ولی خیلی فوتبال ایران را دنبال می کردم و به همین موضوع دقیقا پی بردم، زمانی که فوتبال لیگ ایران را مشاهده می کنم، وقتی نسبت بازیکنان اصفهانی به بازیکنان سایر شهر ها را نگاه می کنم، می بینم که تعدادشان خیلی کمتر است. بازیکن تیم ملی جوانان که بودم، در جام جهانی ۲۰۱۳ امارات دروازه بان فیکس بودم. یادم است بعد از من در رده جوانان، دروازه بان تیم ملی جوانان هم اصفهانی بود و همچنین دروازه بان تیم امید. حتی دروازه بان تیم ملی بزرگسالان هم اصفهانی نبود ولی سپاهانی بود. رحمان احمدی در اصفهان بازی می کرد. این خیلی افتخار بود. ولی الان من مشاهده کردم که هیچ اصفهانی جزو سه دروازبان تیم امید نیست، جوانان هم همینطور و همینطور بزرگسالان، ما اصفهانی نداریم که حتی در تیم های اصفهانی بازی کند. فکر می کنم این واقعا اشتباه است. قطب فوتبال ایران اصفهان است.
به عنوان سوال پایانی، برنامه ات برای سال آینده چیست؟
قراردادم با خوونتود اسپانیا تمام شد و پیشنهاد تمدید هم به من دادند ولی تصمیم شخصی خودم این است که دوست ندارم در آن تیم باشم. دلایلی هم دارم که شاید بعدا درباره اش صحبت کنم. ولی دوست دارم در اروپا فوتبالم را ادامه بدهم. الان که به ایران بازگشته ام یکسری پیشنهادات است و به آنها فکر می کنم. یبا خانواده ام خیلی مشورت می کنم و انشاالله در هفته آینده وضعیتم مشخص می شود.