شهناز یاری با تیم ملی بانوان فوتسال عراق به قهرمانی رقابت های غرب آسیا رسید. او بعد از قهرمانی صحبت هایی کرده که خواندنش خالی از لطف نیست.
به گزارش طرفداری، گفتگوی شهناز یاری، سرمربی فوتسال بانوان با مهر را می خوانید. او ابتدا درخصوص ریسک هدایت فوتسال بانوان عراق گفت:
زمان خیلی کمی داشتم و شاید هر مربی قبول نکند در این شرایط هدایت تیمی را قبول کند. ولی این ریسک را قبول کردم چون به کارم ایمان دارم. ابتدا ۳۰ نفر به من برای شروع کار معرفی شدند این زمان را نداشتم که بازیکنان عراق را کامل ببینم ولی سعی کردم از همین نفرات معرفی شده بهترین نفرات را انتخاب کنم. انتخاب من بر اساس تکنیکهای فردی و شرایط بدنی و فیزیکی بازیکنان بود.
از بازیکنان ایرانی که در عراق بودند تحقیق کردم
از فوتسال عراق اطلاعاتی نداشتم ولی قبل از حضور در عراق تحقیق کردم. چند بازیکن ایرانی در لیگ عراق بازی میکردند و سعی کردم از آنها سوال کنم. فیلم بازیها را هم تماشا کردم. با توجه به شرایط بازیکنان، ابتدا میخواستم یک حضور آبرومند در مسابقات غرب آسیا داشته باشیم اما در ادامه روند کار به گونه دیگری پیش رفت. با توجه به استعدادی که در بازیکنان عراقی دیدم و تواناییهای آنها، کم کم حس کردم میتوانیم روی سکو برویم. شناختی از تیمهای شرکت کننده در مسابقات غرب آسیا داشتم.
اردو در ایران خیلی به من کمک کرد
اول تکنیک بازیکنان و شرایط فیزیکی آنها از نظر آمادگی بدنی را سنجیدم. ۸ نفر را خط زدم و روی یک لیست ۲۲ نفره کار کردم. به مرور متوجه شدم از این ۲۲ نفر، تعدادی از آنها بازیکنان خوش فکری نیستند. در ایران اردوی ۱۲ روزه داشتیم و این اردو خیلی به من کمک کرد. همانطور که میدانید ایران یکی از قدرتهای برتر فوتسال آسیا است و ما دو بار قهرمان آسیا شدیم. بنابراین بازیهای دوستانه بسیار خوبی میتوانستم در ایران تدارک ببینم. این اتفاق مهم خیلی به من کمک کرد.
در تیم ملی ایران میخواستند زیر نظر یک مربی مرد کار کنم
هفت، هشت سال سرمربی تیم ملی ایران بودم هم در تیم جوانان و هم در تیم بزرگسالان. قرار شد آنجا رأس کادر فنی ما یک مربی مرد باشد ولی نپذیرفتم. من اختیار تام میخواستم ولی نایب رئیس جدید فدراسیون فوتبال ایران قبول نکرد. او میخواست من تحت نظر یک مرد کار کنم. به همین دلیل من هدایت تیم ملی ایران را نپذیرفتم.
فدراسیون ایران الان پشیمان است
همانطور که شاهد هستید ابراز احساسات مردم در ایران و عراق بازتاب خیلی زیادی داشته است. شاید یک جورهایی بتوان گفت الان آنها (فدراسیون ایران) پشیمان باشند!
«خانم گل» هندبال بودم اما به فوتسال آمدم
زمانی که فوتسالی وجود نداشت، بازیکن تیم ملی هندبال بودم و عنوان خانم گل مسابقات هندبال را هم دارم اما از آنجا که از کودکی عاشق فوتبال و فوتسال بودم، ۲۳ سال پیش فوتسال را برای اولین بار در ایران استارت زدیم. از همان سالهای اول هم بازی میکردم و هم مربیگری.
در ایران پیشنهاد داشتم اما عراق را ترجیح دادم
در عرصه باشگاهی کار میکردم و سال گذشته با سایپا نایب قهرمان شدم. برای فصل جدید هم چند پیشنهاد داخلی داشتم. اما از عراق پیشنهاد آمد و ترجیح دادم کارم را در تیم ملی به جای باشگاه ادامه بدهم. احساس کردم میتوانم در عراق تحول بزرگی ایجاد کنم و این چالش جدید را آگاهانه انتخاب کردم. میدانستم شاید مشکلات زیادی برای ما ایجاد بشود اما دوست داشتم وارد چنین چالشی بشوم.
ساختار فوتسال در عراق حرفهای نیست
قطعاً در شروع راه مشکلاتی را در عراق دیدم چون اصلاً ساختار اینجا حرفهای نیست و نیاز به یک دید بسیار وسیع از نظر سخت افزار و نرم افزار دارید؛ همچنین یک برنامه ریزی بسیار مدون. اگر میخواهید در این مسیر حرفهای قدم بردارید باید همه چیز حرفهای باشد. از نظر امکانات و شرایط اردویی اصلاً قابل قیاس با ایران نیست اما دارند توجه و رسیدگی میکنند و امیدوارم در ادامه مسیر به سمت حرفهای شدن پیش برود.
عراق نیاز به یک کمپ فوتسال دارد
بیشتر این مشکلات مربوط به شرایط سالن است. نیاز به یک کمپ و مجموعه بزرگ دارید. یک کمپ که سالن تمرین، استخر و سالن وزنه و حتی استراحت بازیکنان در آن و نزدیک به هم باشد. در اردوها، انرژی زیادی از بچهها گرفته میشد و ساعتها در ترافیک و شلوغی بین سالن و هتل بودند. این مشکلات زیادی را ایجاد کرده بود.
هفته اول گفتم با انتخاب عراق چه ریسک بدی کردم!
بازیکنان عراق یک هفته اول اصلاً خوب نبودند. بارها در آن یک هفته با خودم فکر کردم که چه ریسک بدی کردم! با خودم گفتم کارنامه ام را زیر سوال بردم ولی الان از کار بزرگی که انجام دادیم خوشحالم. به همه دختران ورزشکار عراق و مردم نجیب عراق تبریک می گویم.
بعد از باخت به بحرین مطمئن شدم فینالیست میشویم
به دلیل انجام چند بازی در ایران، از نظر روحی بالا رفته و انتظارات را خیلی بالا برده بودیم. بازی اول را با نتیجه یک بر صفر مقابل بحرین و روی یک اتفاق باختیم. در حالی که کامل سوار بر بازی بودیم. شاید تنها کسی که در آن جمع به تیم امیدوار بود، خود من بودم چون بحرین را در این مسابقات بهترین تیم دیدم. با خودم گفتم وقتی این همه موقعیت ایجاد کردیم و یک بر صفر باختیم، قطعاً به فینال صعود میکنیم. این حس را به بازیکنان تیم منتقل کردم.
مسئولان عراق ناامید بودند اما ایران من را امیدوار کرده بود
از هفته دوم اردوها مدام در گوش بازیکنان میگفتم که قطعاً -در مسابقات غرب آسیا- روی سکو میرویم. سعی کردم ذهن برنده را در بازیکنان ایجاد کنم. بعد از چهار بازی دوستانه در ایران، با خودم گفتم باید برای قهرمانی -در غرب آسیا- برویم چون میدانستم تیمهای غرب آسیا، قدرتمندتر از تیمهای ایرانی نیستند در حالی که مسئولانی که از عراق آمده بودند کاملاً ناامید بودند و تصور میکردند بازیهای بعدی را هم واگذار میکنیم اما طرز تفکر من مثل آنها نبود و ایمان داشتم یک پای فینال هستیم.
فقط بحرین بهتر از عراق بازی میکرد
هم به خاطر توانایی بازیکنان یعنی ساختار تیمی خوبی را درست کرده بودیم. بیشتر وقتمان را روی دفاع گذاشتیم چون میدانستم اگر گل نخوریم میتوانیم گل بزنیم. وقتی تیمها را دیدم بیشتر مطمئن شدم که فقط بحرین است که بهتر از ما بازی میکند.
واکنش به دخالت فدراسیون عراق
به گزارش خبرنگار مهر، یاری در این گفتگوی خود که با یک شبکه تلویزیونی عراق انجام شده است، درباره دخالت فدراسیون عراق در کارش هم مورد پرسش قرار گرفت: مربیای هستم که اگر در کارم دخالت بشود، اصلاً آنجا کار نمیکنم. اگر قرار بود این اتفاق رخ بدهد، هدایت عراق را نمیپذیرفتم.
اهمیت بدنسازی ما مقابل کویت مشخص شد
برای بدنساز میخواهم مثال خوبی بزنم. اگر از نظر فوتسالی بهترین باشید، اما اگر آمادگی جسمانی نداشته باشید هیچ چیزی نیستید. به بحث بدنسازی شدیداً اعتقاد دارم. اهمیت این موضوع در فینال و مقابل کویت مشخص شد که در تمام دقایق تیم حریف را پِرس میکردیم اما کویت در نیمه دوم خیلی کم آورد و ما به راحتی گلهای بیشتری به ثمر رساندیم.
ممکن بود یک مشت بازیکن آسیب دیده روی دستمان بماند
در ۴۰ روز صبح و بعدازظهر تمرین میکردیم. در کنار کار با توپ، کار بدنسازی و وزنه انجام میدادیم. همچنین ریکاوری و استخر داشتیم و در کنارش جلسات تئوری و فنی. باید فکر آسیب دیدگی را هم میکردیم. اگر بی گدار به آب میزدیم و فشار مضاعف میآوردیم، قطعاً تا روز اعزام به مسابقات یک مشت بازیکن آسیب دیده روی دستمان میماند اما خوشبختانه به بهترین شکل ممکن بازیکنان را آماده کردیم.
قلبم میخواست از هیجان بایستد!
خیلی از کسانی که در ایران هستند بازیهای ما را دنبال کردند و به اندازه عراقیها خوشحال بودند از جمله خانواده خودم. همه آنها بازیها را تماشا میکردند. حتی خواهرم از خودش فیلم گرفته بود که از شوق برنده شدن تیم ما گریه میکرد. همه لحظه شماری میکردند بازیهای ما شروع شود و آن را تماشا کنند! یک گروه در واتساپ داریم که همه اعضای خانواده پیام صوتی میدادند. وقتی مسابقه تمام میشد ابتدا پیامهای صوتی آنها را گوش میکردم و قلبم میخواست با آن همه احساس از هیجان بایستد!
به بازیکنانم گفتم برای پرچم عراق بجنگند
به حدی به بچههای تیم نزدیک شدم و به حدی احساس خوبی به هم پیدا کردیم که فکر نمیکردم در این مدت کم از نظر فنی بالا بیاییم و از نظر احساسی به هم نزدیک بشویم. این بچهها به خاطر احساسی که به هم داشتیم با تمام وجودشان بازی کردند. یک مربی باید روانشناس خوبی هم باشد. در کنار کار فنی، باید بخش روانی هم تقویت بشود. من هر روز در تمرین با بازیکنان تیم صحبت میکردم و میگفتم صرفنظر از اینکه کرد یا عرب هستید، همه باید برای این پرچم (پرچم عراق) تلاش کنید. سعی کردم بچهها را به هم نزدیک کنم. سعی کردم بچهها را به هم نزدیک کنم. از آنها خواستم برای پرچم کشورشان بجنگند. میگفتم من ایرانی هستم ولی با تمام وجودم برای عراق تلاش میکنم تا این پرچم سربلند باشد. از بازیکنان میپرسیدم حالا شما میخواهید برای این پرچم چه کار کنید؟
گفتند شاید بازیکنان کُرد دستم را در حنا بگذارند
در شروع کار، به من انتقال دادند که بازیکنان کرد و عرب در عراق ارتباط خوبی با هم ندارند. حتی به من گفتند حتی ممکن است بازیکنان کرد روز آخر دست شما را در حنا بگذارند و در مسابقات شرکت نکنند. همان نفراتی که در کنار ما بودند این حرفها را میگفتند. از آنها خواستم این چیزها را به من انتقال ندهند چون این بحثها برای گذشته است. میگفتم الان من اینجا هستم: شهناز یاری. من با تفکر خودم این تیم را می سازم. گفتم میتوانم اتحاد را در تیم طوری ایجاد کنم که برای همدیگر جان بدهند به شرطی که هیچکس در این وسط دخالت نکند. امروز از این تریبون به جرأت می گویم در این کار بی نهایت موفق بودیم. روز فینال فقط ۶ یا ۷ بازیکن را بازی دادم؛ به خاطر فشار بازی و شرایطی که آنجا حاکم بود اما تمام بازیکنان یکدل و یکرنگ بودند. این رمز موفقیت ما بود. اعتقاد دارم اول باید با هم دوست باشیم و همدیگر را دوست داشته باشیم. در کنار آن، بازیکنانی که تاکتیک پذیرتر بودند را انتخاب کردم.
این تیم هنوز نیاز به کار دارد
نباید مغرور بشویم. این شروع راه موفقیت دختران عراق است. در این ۴۰ روز اصلاً وارد جزئیات نشدم و فقط روی کلیات کار کردم. هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که بازیکنان باید آموزش ببینند تا تصمیمات درست و حرفهای در زمین بگیرند مثلاً در کنار کار بدنی باید روی ذهن بازیکنان و رفتار حرفهای آنها هم کار کنیم. اگر اطلاعات من ۱۰۰ باشد، در این ۴۰ روز شاید به این بازیکنان ۸ یا ۱۰ آموزش داده باشم. شاید هم کمتر!
استعدادیابی میکنیم و سه ماه برای رویداد بعدی فرصت داریم
جلسهای با عدنان درجال (وزیر ورزش عراق) داشتیم. او یک آدم ورزشی و حرفهای است. از من خواست تمام برنامه ریزی صفر تا صد فوتسال عراق را انجام بدهم. دو، سه روز در عراق میمانیم. گویا قرار است به بازیکنان پاداش بدهند. یک جاهایی هم دعوت شدهایم. بعد من و کادرم به ایران بر میگردیم. بین هفت تا ۱۰ روز به بازیکنان استراحت میدهیم. مجدداً به عراق بر میگردیم. قرار است در مناطق مختلف استعدادیابی کنیم چون الان زمان کافی دارم و میتوانم همه بازیکنان را ببینم و استعدادها را به تیم ملی دعوت کنم.
روزهای خوبی برای عراق رقم می زنیم
خیلی خوشحالم که توانستم دل ملت شریف عراق را شاد کنم. همینجا از تک تک آنها سپاسگزارم. پیامهای دلگرم کننده آنها را در اینستاگرامم دیدم. شاید نتوانم جواب همه را بدهم ولی می گویم من هم خیلی دوستشان دارم. آنها از ما حمایت کنند. قطعاً روزهای خیلی خوبی را برای فوتسالیستهای عراق رقم خواهیم زد.