تالیون در رووانیون به دنیا آمد اما به دلایل نامعلومی از وطن خود تبعید شد و در نهایت در گوندور ساکن شد . در مقطعی پس از ازدواج با یورث و داشتن پسری به نام دیرهیل، او به دسته رنجرز گوندور پیوست و به سرعت در رده‌های بالاتر رفت و به یک کاپیتان تبدیل شد شد. او در دفاع از همسرش نجیب زاده ای را کشت و به جای اعدام به عنوان مجازات توسط قاضی دلسوز به محافظت از دروازه سیاه منصوب شد. چون سائورون بیش از سه هزار سال بود که از بین رفته بود، زندگی در دروازه سیاه معمولاً بدون حادثه بود، و تالیون اغلب وقت خود را صرف مراقبت از خانواده و مبارزه در کنار پسرش می کرد. با این حال، یک شب سرنوشت ساز، سائورون و نزگول های سیاه او بازگشتند و همه را در دروازه به از بین بردند تا اینکه تنها تالیون و خانواده اش باقی ماندند. تالیون پس از اینکه توسط دست سیاه سائورون به قتل رسید و مرده بود، متوجه شد نفرین شده و با روح سلبریمبور پیوند خورده بود، که به او پیشنهاد کمک کرد تا مسئول قتل او و خانواده اش را پیدا کند.
. تالیون کاپیتان‌های اوروک را شکار کرده و می‌کشد و با رتبگ بزدل متحد می‌شود و به رتبگ کمک میکند تا رئیس جنگ شود. در طی این، تالیون با گولوم روبرو می شود
،گولوم به آنها کمک میکند تا هدایایی از گذشته پیدا کنند که با لمس آنها، چشم‌اندازهایی از گذشته سلبریمبور به دست میدهد. با جمع‌آوری و یافتن هدایا، متوجه می‌شود که سلبریمبور یک ارباب الف بود که به سائورون در ایجاد حلقه‌های قدرت کمک کرده بود.گفتنی است او از یائرون ارباب تاریکی ،کینه دیرینه به دل دارد زیرا او و خانواده اش توسط یک چکش مخصوص به دست سائرون به قتل رسیدند.
چکش سائورون با کمک به هیرگون (یک رنجر طرد شده ) یافت می شود ، سرباز سابق دروازه سیاه ، برای نابود کردن مجسمه سائورون در یک سنگر اوروک ، می آید و رئیس جنگ راتبگ را می کشد. تالیون با کمک چکش می جنگد و اورا می کشد. پس از آن، او با لیتاریل ، دختر ملکه مارون ، که ادعا می کند می تواند در ماموریت خود به سلبریمبور کمک کند، ملاقات می کند. مارون فرمانروای نورن، پادشاهی مهاجمان دریایی است که در جنوب موردور واقع شده است. او از قدرت های پیشگویانه استفاده می کند تا تالیون و سلبریمبور را به یکی دیگر از یادگارهای سلبریمبور راهنمایی کند.
تالیون همچنین از شکارچی دورف به نام توروین کمک میگیرد و به تالیون راه‌های شکار را آموزش میدهد تا بر کاراگورز و گراگ (جانوران بومی موردور) تسلط پیدا کند، در نهایت با گراگ عظیم‌الجثه از گذشته توروین که یکی از شکارچیان همراه توروین را کشت، که بعداً مشخص شد برادر او بوده است مبارزه میکند و ان را شکست می دهند. . بعداً، مارون به آنها توصیه میکند که از قدرت سلبریمبور برای کنترل ارتشی از اورک‌ها و سایر جانوران استفاده کنند و از آنها برای رهبری حمله به سائورون استفاده کنند
تالیون در نهایت متوجه می شود که سارومان جادوگر مارون را در اختیار دارد و به لیتاریل کمک می کند تا او را از کنترل خود آزاد کند. با این حال، تالیون همچنان نقشه سارومان را اجرا میکند و ارتشی از اورک‌های تحت کنترل ذهن خود را در حمله به دژ سیاه دست در ارد گلامهوت رهبری میکند. با این حال، تالیون به جای دست سیاه، برج سائورون را در انتظار او می بیند. نبرد میان او و تالیون پس از کوبیدن وحشیانه با شمشیر پسرش به سر او پیروز ظاهر می شود .
تالیون اکنون برای رویارویی نهایی با دست سیاه سائرون به دروازه سیاه باز می گردد. دست سیاه به سرعت او را با طلسمی ناتوان می کند که آخرین خاطرات سلبریمبور را نیز بازیابی می کند. او سپس خود را به عنوان بخشی از مراسمی می کشد که سلبریمبور را مجبور می کند از تالیون خارج شود و با خودش ادغام شود. این به سائورون اجازه می دهد تا بدن دست سیاه را در اختیار داشته باشد و به شکل فیزیکی تجسم یابد. با این حال، سلبریمبور قادر است سائورون را برای مدت کوتاهی از درون فلج کند و به تالیون اجازه دهد تا فرم فیزیکی سائورون را از بین ببرد. با مرده دست سیاه ، سلبریمبور می خواهد به والینور برود. تالیون در عوض او را متقاعد می کند که بماند و سعی کند سائورون را سرنگون کند. تالیون با خیره شدن به کوه هلاکت قصد خود را برای ایجاد حلقه قدرت جدید اعلام می کند
تالیون و سلبریمبور حلقه جدیدی را می سازند تا از آن استفاده کند، حلقه خالصی که فاسد نیست. با این حال، سلبریمبور توسط شلوبی عنکبوت اسیر می شود و تالیون را مجبور می کند تا حلقه را به او بدهد تا سلبریمبور را نجات دهد. شلوب با این حلقه آینده را می بیند و تالیون و سلبریمبور را به میناس ایتیل می فرستد. آنها آن را تحت حمله سائورون و ویچ کینگ پیدا می کنند. تالیون متوجه می شود که این به این دلیل است که در شهر یک پالانتیر (اشیاء سنگی کروی شکلی بودند که برای ارتباط در سرزمین میانه استفاده می شدند)وجود دارد
تالیون و سلبریمبور به مینیاس ایتیل سفر می کند و به سرعت باهم اختلاف پیدا می کند. تالیون می‌خواهد به هموطنان گوندوریایی‌اش کمک کند، در حالی که سلبریمبور معتقد است شهر در حال حاضر گم شده است و بازیابی پالانتیر باید در اولویت باشد. تالیون معتقد است که محافظت از میناس ایتیل از پالانتیر نیز محافظت می کند و او با محافظان شهر ملاقات می کند: ژنرال کاستامیر، دخترش ادریل و ستوانش بارانور. آنها با هم تلاش‌های ارک‌ها برای نفوذ به شهر را ناکام میگذارند تا اینکه کاستامیر به آنها خیانت میکند و به اورک‌ها اجازه میدهد دروازه‌ها را بشکنند و در ازای نجات ادریل، پالانتیر را به پادشاه جادوگر آنگمار تحویل دهند. تالیون با پادشاه جادو پیشه انگمار جنگید که تقریباً او و سلبریمبور از او شکست خوردند. کاستامیر توسط پادشاه جادوگر کشته می شود و تالیون به لطف التاریل فرار می کند، او یک یک قاتل الف می باشد که در خدمت گالادریل است . پادشاه جادو پیشه میناس ایتیل را تصرف می کند و نام آن را میناس مورگول می گذارد. با پالانتیر، سائورون متوجه می شود که شلوبی حلقه سلبریمبورو تالیون را در دست دارد و نازگول را برای حمله به او می فرستد. تالیون و التاریل می توانند شلوبی را نجات دهند که در نهایت عنکبوت حلقه را به او برمی گرداند و به او می گوید که سرنوشت سرزمین میانه در دستان اوست.
با بازگشت حلقه در اختیار او، تالیون شروع به استفاده از قدرت خود برای تسلط بر اورک ها و ایجاد ارتش خود می کند. در طول این مدت، او به ادریل و بارانور کمک می کند تا بازماندگان گوندور را نجات دهند، و بالروگ ت را شکست دهد. ، . در نهایت، تالیون قدرت کافی برای حمله مستقیم به قلعه سائورون ایجاد می کند. در طول نبرد، تالیون با ایزیلدور روبرو می شود که اکنون به یک نزگول تبدیل شده است. تالیون موفق می شود ایسیلدور را شکست دهد ، او و سلبریمبور از قدرت حلقه جدید برای شکستن تسلط سائورون بر او استفاده می کنند.
سائرون سعی میکند تا مجددا بر ایسیلدور مسلط شود اما توسط سلبریمبومتوقف می شود ایسیلدور به تالیون میگوید کشتن اورا از این برزخی که در ان گرفتار شده نجات میدهد
سلبریمبور مخالفت میکند اما تالیون در نهایت ایسیلدور را می کشد و حلقه اورا در اختیار قرار میگیرد
شلوب به او اطلاع می دهد که اگر تالیون به مبارزه با سائورون می رفت، آنها موفق می شدند و سلبریمبور سائورون را به بردگی می گرفت و برای تسخیر بقیه سرزمین میانه به راه می افتاد. او از تالیون می خواهد که به مبارزه برای مهار تاریکی در موردور ادامه دهد .
او کاملا برای استفاده از حلقه ایسیلدور قانع شده بود در نهایت اقدام به حمله و تصرف میناس مورگول می کند و در این فرآیند ویچ کینگ را شکست (همون پادشاه جادو پیشه انگماره 😜) می دهد.
سپس تالیون صاحب پالانتیر می شود و سلبریمبور و التاریل را مشاهده می کند که به سائورون حمله می کنند. آن دو دست برتر را به داشته و سلبریمبور تلاش می کند تا بر سائورون مسلط شود. فقط سائورون انگشت حلقه التاریل را قطع کرد و خود را با سلبریمبور ادغام کرد. در نتیجه، سائورون و سلبریمبور در برج سائورون به شکل چشمی شعله ور محبوس می مانند، زیرا ارواح آنها همچنان به مبارزه برای تسلط ادامه می دهند. تالیون تصمیم می گیرد که دمیناس مورگول به عنوان قلعه ای برای نگه داشتن نیروهای سائورون در موردور و خارج از سرزمین میانه تا زمانی که می تواند نگه دارد . با انجام این کار، تالیون امیدوار است که با نگه داشتن موردور در وضعیت جنگی مداوم، بقیه سرزمین میانه بتوانند برای آمدن سائورون آماده شوند.
چند دهه بعد، تالیون در نهایت تسلیم فساد حلقه ایزیلدور می شود و به عنوان نزگول به نیروهای سائورون می پیوندد و جایگزین ایزیلدور می شود
