بیشتر ما «بیژن خراسانی» را با برنامه «هنرهای شرقی» و گزارش هایش از ورزش های رزمی به خاطر می آوریم و اگر بخواهیم عدالت را رعایت کنیم باید بگوییم که او از پیشکسوتان و اساتید این حیطه محسوب می شود و احتمالا خاطرات خوبی از گزارش هایش به یاد داشته باشیم. اما افسوس که وی به جای فعالیت در رشته تخصصی خویش، در اقدامی که بیشتر به شوخی می ماند، به گزارش رشته های «موتوراسپورت» نیز می پردازد. در سالهای گذشته، علاقه مندان به این رشته ها احتمالا گزارشهای خواب آور او را روی تکرار رِیس های خودروهای سوپر اسپورت شاهد بوده اند، مسئله ایی که با کمی اغماض می شد آن را نادیده گرفت، اما چند وقتی می شود که آقای خراسانی به گزارش مسابقات فرمول یک نیز روی آورده اند و دقیقا همینجاست که طاقت مخاطب طاق می شود و دیگر نمی تواند قند انگارد زهر را !!!
یک. آب از سرچشمه گل آلود است |
شارل لکلرک. چارلز لکلرک. چارل لکلر. شارلز لکلر. برای اسم این راننده ی اهل موناکوی تیم فراری تلفظ های مختلفی وجود دارد اما آقای گزارشگر پا را از این مسائل فراتر می گذارد و دست به ابداع تلفظ جدیدی برای این اسم می زند. چارلز لِکلِرِک. البته اینجا آقای خراسانی کمی هم بدشانس است که تلفظش به طور تصادفی یکی از تلفظ های متفاوت اسم این راننده از آب در نمی آید. اما کار به همین جا ختم نمیشود و آقای خراسانی مدام رانندگان جدیدی را به این ورزش اضافه می کند. هامیلتون(همیلتون)، ماگنوسن(مگنوسن)، توسونودا(سونودا)، روسل(راسل)، آلِنسو(آلونسو) و ....
کاش آقای خراسانی کمی قواعد و قوانین فرمول یک را مطالعه می کردند تا حداقل مخاطب ناآشنا را با حدسیات نادرست خود به اشتباه نمی انداختند. هر فردی که دست کم یکی دو بار این مسابقات را تماشا کرده باشد می تواند تشخیص دهد که پرچم زرد و خودروی ایمنی دو کاربرد متفاوت دارند اما از نظر آقای گزارشگر این دو مقوله هیچ تفاوتی با هم ندارند. هر فردی هم که اندکی بیشتر این مسابقات را دنبال کرده باشد می داند که وقتی رانندگان پشت خودروی ایمنی به مسیر ادامه می دهند دیگر کم و زیاد شدن لحظه ایی اختلاف بینشان در نهایت از اهمیتی برخوردار نیست اما ایشان به گونه ایی کم و زیاد شدنشان را گزارش می دهد که انگار همین الان است که ساینز از ورستپن سبقت بگیرد ! یا جایی که گرافیک تلویزیونی نشان می دهد که فلان راننده با لاستیکش 29 دور زده است اما ایشان می فرمایند که این راننده در دور 29 لاستیکش را عوض کرده است!
از چندین باری که آقای خراسانی گزارش مسابقات فرمول یک را بر عهده گرفته اند می توان تشخیص داد که ایشان اصلا و ابدا آشنایی با مفاهیم تخصصی این رشته ندارند و تنها مو را می بینند اما همزمان می توان تصور کرد که مخاطبانی وجود داشته باشند که بتوانند از استراتژی های پیت استاپ تیم ها سر در بیاورند. برای دنبال کردن این استراتژی ها نیاز است تا مخاطب در جریان چند و چون گفتگوهای رادیویی بین راننده ها و مهندسینشان قرار بگیرد. آقای گزارشگر اما نه تنها این مکالمات را ترجمه و شفاف سازی نمی کند بلکه دقیقا در لحظه پخش شدن مکالمات رادیویی شروع به سخن گفتن می کند تا مخاطب هم نتواند مو را از ماست بیرون بکشد. اما خنده دارتر آنجایی است که ایشان وقتی کسی چرخ هایش قفل می کرد یا پیت استاپش طولانی می شد یا هر اتفاق قابل ذکر دیگری رخ می داد، با ذکاوت و آینده نگری فراوان اعلام می کردند که این اتفاق می تونه در ادامه تاثیر گذار باشه !
سرجیو پرز، راننده ای که در رده دوم جدول سال قرار دارد، موتورش از کار می افتد و از مسابقه خارج می شود، پیر گزلی برای فرار از تصادف، به ناچار وارد پیت لین می شود، پیت استاپ لکلرک 5 ثانیه طول می کشد و به همین خاطر او پشت قطار دی آر اس در می آید و ... اینها بخشی از اتفاقات مهم گرند پری امشب کانادا بودند. اما برای آقای گزارشگر ظاهرا اینها مسائلی نیستند که اهمیت ذکر کردن داشته باشند و مهم این است که لحظه به لحظه فقط رتبه ها اعلام شود و همین. آقای خراسانی حتی این کار را نیز آنقدر کسالت آور انجام می داد که دنیا را آب ببرد مخاطبینش را خواب می برد.
آیا واقعا باور کنیم که صدا و سیما از روی ناچاری گزارش این مسابقات را به بیژن خان خراسانی می سپارد؟ نخیر. به نظر می رسد هر کسی دیگری هم در جای ایشان بود، امکان این وجود نداشت که کیفیت گزارش پائین تر از این بیاید. چرا واقعا صدا و سیما این همه اصرار دارد که به شعور مخاطبینش توهین کند؟
توضیح : در تکواندو ضربه پا به صورت حریف همراه چرخش ۱۳۵ درجه ی پای زیر را دولیو چاگی می گویند