بخش دوم و پایانی گفتگوی من (سامان خدائی) با مهدی رجب زاده را در ادامه می بینید و می خوانید. در بخش دوم گفتگو چالشی تر شد. مهدی رجب زاده از آسیب فضای مجازی به کیفیت فوتبال ما گفت. همچنین نظر او درخصوص چرایی فقر گل در سال های اخیر لیگ برتر را جویا شدم. در ادامه از مهدی رجب زاده پرسیدم از نظر او بهترین فوتبالیست تاریخ شیراز و استان فارس کیست؟ مهدی رجب زاده با بیش از 90 گل در باشگاه ذوب آهن، اسطوره این باشگاه محسوب می شود و همین آمار فوق العاده باعث شد تا از او بپرسم اگر به استقلال یا پرسپولیس می رفت شرایطش فرق نمی کرد؟ کاپیتان اسبق ذوب آهن گفت از نظر فوتبالی در آن زمان از انتخابش راضی است چرا که دوران فوتبالی بسیار خوبی را پشت سر گذاشت اما گفت شاید با حضور در استقلال یا پرسپولیس و شاید به ثمر رساندن 70 گل مسیرش کاملا تغییر می کرد. مهدی رجب زاده معتقد است بازیکنان استقلال و پرسپولیس برای ورود به عرصه مربی گری شانس بسیار بالاتری دارند.
در ادامه از رد پیشنهاد استقلال و شوخی های امیر قلعه نویی با او صحبت کردیم. اما بخش پایانی این گفتگو به تیم ملی اختصاص داشت. خط خوردن جنجالی نام چند ملی پوش از جام جهانی 2006 که مهدی رجب زاده هم یکی از آنها بود. رجب زاده تایید کرد که برانکو سیزده چهارده بازیکن اصلی داشت و باقی بازیکنان برای راه یافتن به جمع بازیکنان اصلی انگیزه بسیاری داشتند اما ثابت ماندن این سیزده چهارده بازیکن باعث می شده تا دیگر بازیکنان فقط برای ماندن در لیست تیم ملی تلاش کنند.
صحبت به تیم ملی ب و قهرمانی اش در مسابقات غرب آسیا با پیروزی مقابل عراق رسید. مدتی بعد همان تیم ملی عراق توانست در جام ملت های آسیا به قهرمانی برسد و تیم ملی ایران نتوانست در این رقابت ها مقامی کسب کند.
پرسش های آخر درخصوص وضعیت امروز تیم ملی بود. مهدی رجب زاده بازی با الجزایر را با وجود تدارکاتی بودن یک نقطه ضعف برای تیم ملی دانست و از فدراسیون خواست که این تیم را از نظر فنی تقویت کند.
پیشنهاد می کنیم این گفتگو را از دست ندهید:
شما نفر دوم در میان بهترین گلزنان تاریخ لیگ برتر هستید. همچنین تنها غیرمهاجمی که آقای گل لیگ برتر شده است. این سوال را از یک بازیکن گلزن می پرسم. مشکل لیگ ما چیست که این اندازه کم گل شده و آقای گل ما با احتساب ضربات پنالتی 14 گل می زند؟
چیزی که از بیرون می بینم را می گویم. نه فقط در مهاجمان ما، در میان همه بازیکنان آن انگیزه ها و خواستن کمتر شده است. ما هم پول را خیلی دوست داشتیم اما واقعا برای پول فوتبال نکردم، دیوانه فوتبال بودم. به قدری دیوانه بودم نمیفهمیدم چه می کردم، همواره وسط زمین بودم. فولادشهر که دید چه قدر از اصفهان دور است، آن زمان که من در ذوب آهن بودم، مثلا عصر تمرین داشتیم، این مسافت 25 کیلومتری را صبح می رفتم تا ورزشگاه فولاد شهر. 8 صبح صبحانه می خوردم، 9 راه می افتادم، 10 می رسیدم فولادشهر، تمرین می کردم. مثلا تمرین ضربه ایستگاهی، شوت در چارچوب، البته با مربی هماهنگ می کردم. بعد برمی گشتم خانه، دوباره ساعت 3 تمرین داشتیم، دو راه می افتادم. چه چیزی می تواند تو را اینطور بکشاند؟ فقط انگیزه و عشق می تواند با تو این کار را کند.
الان فکر می کنم دیدگاه بازیکنان مان یک مقدار بد شده است، همه اول به دنبال آن پول هستند. درست است که بازیکنان قدیم هم پول می گرفتند ولی درجه اول برای آنها ماندگار شدن بود. باشند، بهترین باشند و در کنارش قراردادهای خوب می بستند.
همچنین خلاقیت و گلزنی ذاتی و چارچوب شناسی در لیگ مان کمرنگ شده است. ده پانزده سال پیش را مقایسه کنیم با الان، ما در لیگ مان ده دوازده تا مهاجم عالی داشتیم. همه در تیم های شان تاثیرگذار بودند، گلزنی می کردند. این الان کمرنگ شده است. دلایل مختلفی دارد، می تواند مباحث آموزشی و فوتبال پایه باشد. همچنین این فضای مجازی بیچاره کرده است فوتبال ما را. نمی شود انکار کرد، فرهنگ فضای مجازی هنوز در کشور ما جا نیافتاده است. باید از این فضا استفاده خوب شود، نه استفاده بد. ببینید چه چیزهای بدی در این فضای مجازی دست به دست می شود. از این و آن آتو می گیرند و ...
یعنی هم استفاده بدی از فضای مجازی می کنیم و هم بیش از حد برایش وقت می گذاریم. شاید یک ورزشکار حرفه ای در فضای مجازی تایم بیشتری را صرف کند تا تمرین و استراحت و زمان و کارهایی که باید برای ورزش حرفه اش بگذارد. همه اینها به هم مرتبط است و نتیجه اش اینکه فوتبال ما کم گل می شود.
به نظر شما بهترین فوتبالیست تاریخ شیراز کیست؟
شیراز خیلی فوتبالیست های بزرگی داشته است. نسل قدیم را که فقط اسم های شان را شنیدم، فوتبال شان را ندیدم. مثلا آقا غلام پیروانی، مرحوم رسول دره شوریان، خیلی های دیگر، بازیکنان بزرگی در شیراز بودند که بخواهم اسم بیاورم. چیزی که در نسل خودمان دیدم، با احترام به همه دوستان و همدوره ای هایی که با هم در برق یا فجر بودیم، اگر بخواهم از دید یک مربی ببینم و بگویم کدام بازیکن با کیفیت تر بوده است، ستار زارع را انتخاب می کنم، با احترام به همه. ستار زارع بازیکنی بود که در طول فوتبالش از دفاع چپ و دفاع وسط و دفاع راست گرفته تا هافبک دفاعی، هافبک بازو، مهاجم و پشت مهاجم بازی کرد. همه جا بازی کرد و همه را هم با کیفیت بازی کرد. به همین خاطر فکر می کنم ستار بازیکن با قابلیت بالا و با کیفیتی بود که در هر پستی تعادل و ذهنیتش را داشت که بهترین عملکرد را داشته باشد. البته بازیکنان با کیفیت خوب در شیراز بسیار داشتیم ولی من فوتبال ستار را خیلی دوست داشتم.
البته اگر از شیرازی ها بپرسی بهترین فوتبالیست شیراز کیست شاید خیلی های شان بگویند مهدی رجب زاده، باید بگویم که آمار هم همین را می گوید.
من در مورد خودم که نمی توانم صحبت کنم، باید باقی بگویند. البته شما هم درست می گویید، آمار هم عملکرد را مشخص می کند. اما مردم باید نظر بدهند. من هم همه تلاشم را کردم در هر تیمی که بودم همیشه بهترین باشم. خدا را شکر موفق هم بودم. شما لطف دارید به بنده.
اگر استقلال یا پرسپولیس می رفتید، شرایط خیلی فرق نمی کرد برای شما؟
قطعا فرق می کرد. ببینید من بیشترین گل را در ذوب آهن زدم. 93 گل برای ذوب آهن زدم. شاید اگر به استقلال یا پرسپولیس می رفتم و حالا نمی گویم 93 تا ولی 70 یا 80 تا گل می زدم، خیلی شرایط فرق می کرد و شاید اتفاقات عجیب و غریبی برایم می افتاد اما من در مقاطع آرامش را در ذوب آهن می دیدم. زود هم ازدواج کرده بودم، یک دختر کوچک داشتم و همسرم خیلی جوان بود، یک مقدار آمدن به تهران برای من سخت بود. باز هم به نظرم در ذوب آهن موفق بودم.
آنکه مسلم است.
خیلی ها به من گفتند باید به استقلال یا پرسپولیس می رفتی، خودم هم فکر می کنم نیامدن به تهران در یک مسائلی شاید به ضررم شده باشد. مثلا در عرصه مربیگری اینکه یک بازیکن سابقه حضور در استقلال یا پرسپولیس را داشته باشد خیلی تاثیرگذار است. یکسری مزایا است در کنار این اسم و رسم استقلال و پرسپولیس، مثلا به هرجای ایران بروی یک امتیازهایی مردم، ارگان ها یا هرجای دیگری به تو می دهند. اما من از انتخابی که کردم راضی بودم.
پشیمانی ندارید از اینکه استقلال یا پرسپولیس نیامدید؟
پشیمان از این جهتش چرا که مثلا برای ورود به عرصه مربی گری می بینم بازیکنانی که در این دو تیم بازی کردند، راحت تر تیم بهشان می دهند. واقعیت است، آنها بیشتر در دید هستند اما از نظر فوتبالی انتخاب خوبی کردم در آن سال ها.
گفتید که از استقلال پیشنهاد داشتید، امیر قلعه نویی از شما خواسته بود به استقلال بیایید ولی به خاطر همان مساله که گفتید، خانواده این پیشنهاد را قبول نکردید. امیر قلعه نویی هم گویا گفته بود مهدی رجب زاده زن ذلیل است، درسته؟
یک جلسه در باشگاه استقلال داشتم و صحبت کردم. در آن مقطع به خاطر شرایط خانواده ام با استقلال قرارداد امضا کنم. امیر خان هم تا چند سال مرا می دید مدام این را می گفت، "ای زن ذلیل، این زن ذلیل، تو استقلال نیامدی به خاطر زن ذلیلی". همیشه با این موضوع شوخی می کرد. بله من با استقلال در چند مقطع مذاکره کردم اما در ذوب آهن آرامش را داشتم. اعتقاد دارم وقتی یک جا اوضاع برایت خوب است، باید آنجا بمانی چون تغییر ممکن است آن شرایط خوب را از تو بگیرد. نمی گویم می ترسیدم، در تصمیم گیری ها آدم نترس و جسوری هستم و از چالش واهمه ندارم اما چون آرامش خانوادگی را داشتم، نمی خواستم با شرایط جدیدی درگیر شوم که شاید آن آرامش را از من بگیرد. به همین خاطر ذوب آهن همه جوره برای من اوکی بود و من آنجا ماندم.
نکته جالب دیگر در فوتبال مهدی رجب زاده این است که اولین بار فریاد حیا کن رها کن برای علی پروین را شما در ورزشگاه بلند کردید.
من یادم نمی آمد، شما گفتید به ذهنم که رجوع کردم خاطرم آمد که بله بعد از آن بود که آقای پروین را برکنار کردند. یک بازی حساس داشتیم، پرسپولیس هم شرایطش خیلی خوب نبود. در آزادی یک هیچ عقب بودیم، من گل مساوی را زدم و آن حرکت بازیکن آرژانتین، پابلو آیمار را انجام دادم. من هم آرژانتینی بودم و دوست داشتم آنها را، شادی بعد از گل های شان را انجام می دادم. آن اتفاق افتاد و بنده خدا آقای علی پروین در آن مقطع از فوتبال رفت. من باعثش نبودم خداییش!
بله گل شما باعثش بود!
از نیم فصل دوم 1376 در فجر بودم. 1377 بعضی بازی ها را بازی کردم. از 1378 در همه بازی ها حضور داشتم. خدا رحمت کند آقای حصاری را، سال 1378 یا 1379 با پرسپولیس مذاکره کردم. باشگاه فجر به من اجازه نداد بروم. ما هم خیلی جوان بودیم اصلا نمی دانستیم نقل و انتقال چیست؟ هنوز جا نیافتاده بود این موارد. همان موقع علی آقا دنبال من فرستادند که من به پرسپولیس بیایم. دیگر آن روز نمی دانستم یک گلی می زنم که بعدش علی آقا از پرسپولیس می روند.
الان بازیکن 18 ساله 4 تا ایجنت و 6 تا فن پیج، همه اینها را دارد، ولی زمان شما اینطور نبود.
بله اینها آسیب می زند.
برویم سراغ لیست جام جهانی. چرا نام شما در لیست جام جهانی 2006 نبود؟
قبل از جام جهانی من خیلی شرایط خوبی در لیگ ایران داشتم. در بهترین شرایط فوتبالی بودم. در اردوهایی هم که برگزار شد خیلی آماده بودم. در بازی های دوستانه ای که انجام دادیم فوق العاده تمرین می کردم، فوق العاده انگیزه داشتم. یک چیزی هم به شما بگویم، زمان آقای برانکو در آن مقطع، سیزده چهارده نفر اول یا اصلی مشخص بودند. مثلا من که در ذوب آهن بودم یا دیگر بازیکنانی که وضعیتی مشابه من داشتند فقط می جنگیدیم که در لیست باشیم. چون می دانستیم شاید اگر به جام جهانی برویم هم بازی به ما نرسد. بازیکنان بزرگی در آن مقطع بودند. اما واقعا در حق من اجحاف شد. من همان موقع هم فهمیدم از بیرون یکسری سفارش ها درخصوص یکسری بازیکن شد، شاید آدم های سیاسی بودند که این سفارش ها را کردند. مصاحبه هایی که یکی دو مدیرعامل انجام دادند در آن مقطع درخصوص بازیکنان شان. من هم در تیم ذوب آهن بودم، یک تیم بی حاشیه. واقعیت هیچ حمایتی هم از من نشد. دیگر زورشان به ما رسید. ما را راحت خط زدند و خیلی اتفاق تلخی برای من بود. یادم است وقتی از لیست خط خوردم، به همسرم زنگ زدم مرا آرام کند، او یک وضعیتی داشت گفتم من قید فوتبال را هم بزنم فقط خانمم را آرام کنم. یعنی این اندازه به هم ریخته بود. برعکس شد، من داشتم او را آرام می کردم. اصلا نمی توانست صحبت کند از شدت گریه. حتی بچه های تیم ملی مثل آندرانیک تیموریان، حسین کعبی، ستار زارع وقتی دیدند من خط خوردم پیش من آمدند و تعجب کردند از این اتفاق. اما یکسری بازیکن ها را برانکو اصلا اعتقادی نداشت، یکسری هم از اینور و آنور فشار آوردند، زورشان به ما رسید دیگر.
یکی از این حمایت هایی که از شما شد فکر می کنم از دکتر ذوالفقارنسب بود که شما را به تیم ملی ب دعوت کرد بلکه برانکو از این تصمیمش برگردد که شما را دعوت نمی کرد. درست است؟
آن مقطعی که خط خوردم اردوی سوئیس بود که بعد از آن تیم ملی می رفت برای بازی های جام جهانی.
نه آن بازی زمانی را نمی گویم، چون صحبت از حمایت شد در کل می گویم یکی از کارهای حمایتی از شما بود.
من اردوی سوئیس را بودم و قبل از آن چند اردوی دیگر هم بودم. مثلا یک انتخاب هایی می شد... نمی خواهم اسم بیاورم، در هر حال ما دوست و هم صنف هستیم اما بازیکنی بود که در هیچ کدام از اردوهای دو سال منتهی به جام جهانی نبود اما شب لیست اعلام شد و رفت به جام جهانی. اگر قرار است بازیکنی جزو لیست باشد، باید چهار پنج اردوی آخر را با تیم باشد. خیلی جالب است، جام جهانی رفت و فیکس هم بازی کرد. بازیکنی که یک اردو هم دعوت نشده بود این اتفاق برایش افتاد، فیکس هم بازی کرد اما بازیکنی که چهار پنج سال در اردوها بوده خط خورد. اینها به ما فشار آورد.
هیچوقت این صحنه را یادم نمی رود، از آن پله برقی مهرآباد که پایین می آمدیم، همانجایی که رسانه ها و دوربین ها می آیند، اولین دوربینی که سمت من آمد و گفتند خط خوردی، گفتم تیم ملی در جام جهانی هیچی نمی شود. گفتند چرا؟ گفتم چون حق و ناحق کردند. گفتم اگر حقم نبود مرا خط می زدند، گردنم از مو باریک تر. اما چرا به خاطر مسائل دیگر یک بازیکن را خط می زنند، این حق الناس است. ما در آن جام جهانی یک نسل خیلی خوبی از بازیکنان داشتیم اما دیدید که چجوری تیم حذف شد.
آن تیم ملی ب هم برای خودش خیلی جذابیت داشت، بعضی وقت ها از تیم اصلی هم نتیجه بهتر می گرفت.
یک بار می خواستند بازی دوستانه برای تیم ملی برگزار کنند، نشد تیمی بیاید با ما بازی کند. یادم است یک بازی گذاشتند در کمپ تیم ملی بین بازیکنان تیم اول و تیم دوم، چون برانکو تیم اولش همیشه مشخص بود به اضافه آن سه چهار بازیکن تعویضی اش. ما 4-1 تیم اول را بردیم. من خودم سه گل بهشان زدند. نمی گویم این بازی دوستانه ملاک است، می خواهم بگویم ببینید چه اندازه بچه هایی که اینور بودند انگیزه داشتند. بعد از اینکه از جام جهانی خط خوردم، در جام ملت ها هم در حق من اجحاف شد. برای آقای قلعه نویی احترام قائل هستم چون انتخاب حق هر مربی است اما به نظر من اگر از ما استفاده می کردند در آن مقطع شاید موفق تر می شدند. خود من یا ایمان مبعلی، جواد کاظمیان در بهترین شرایط بودیم. خود من آقای گل لیگ شده بودم. از من استفاده نکردند و حتی من یادم است بازی با ازبکستان و بازی با چین مساوی بودیم، جواد کاظمیان و ایمان مبعلی به زمین آمدند و ما بازی را بردیم. ما خیلی آماده بودیم ولی ایشان استفاده نکرد.
در غرب آسیا هم قهرمان شدیم و من هم آقای گل شدم. خیلی جالب است تیم عراقی که ما در فینال غرب آسیا با تیم ملی ب شکستش دادیم، در جام ملت ها قهرمان شد. تیم ملی اصلی ما اما نتوانست به فینال راه پیدا کند.
داشتن تیم ملی ب تصمیم درستی است؟
به نظر من بد نیست. حالا نمی گویم تیم ب اما تیم ملی امید خوب، یک پشتوانه داشته باشیم. تیم ملی ب شاید یک مقدار معقولانه نباشد. هیچ جای دنیا مرسوم نیست تیم ملی ب داشته باشند اما پشتوانه امید دارند. ما باید سرمایه گذاری کنیم روی امیدهای مان و یادشان دهیم که با بازی در انتخابی المپیک و بازی های آسیایی و حضور در لیگ برتر، خودش را حفظ کند در سطح ملی. نه اینکه تیم ملی امید کعبه آمالش بشود، بگویند رسیدیم اینجا و تمام. باید یاد دهیم که از فوتبال سیر نشوند.
تیم ملی فعلی را چطور می بینید؟
به نظرم یک تیم فوق العاده قوی داریم به لحاظ نفری، به لحاظ خلاقیت، مخصوصا در خط حمله مان. در مرکز میدان سرعت مان پایین است. بازیکنانی داریم که کند هستند مقداری. فیزیکی خیلی قوی هستند اما زمان ضدحمله وسط زمین مان کند است. در خط حمله بازیکنان قابلی داریم که هر لحظه می توانند بازی را در بیاورند و عوض کنند. در فاز دفاعی و مرکز زمین مشکل داریم. در این بازی آخر مقابل الجزایر هم درست است که بازی دوستانه بود اما این مشهود بود. اشتباهات زیادی رخ داد. خیلی راحت بچه ها یک به یک ها را از دست می دادند. تیم الجزایر می شود گفت تیم خوبی است هرچند فکر می کنم با تیم دوم یا سومش مقابل ما قرار گرفت.
تیم سوم بود تقریبا، جمع بازی ملی خیلی از آنها به یک بازیکن ملی ما هم نمی رسید. بدون بازی ملی، یک بازی ملی، دو بازی ملی، این شرایط را داشتند.
یک تیم فوتبالی که حالا نمی شود تیم سوم هم بگویی، اینها بازیکنان جوان شان را آوردند مثلا. بعد با این بازیکن های جوان که سرمایه های ملی شان هستند آمدند و ما از پسشان بر نیامدیم در بازی دوستانه. با کدام بازیکنان؟ با بازیکنان تاپ خودمان. این مشخص می کند که ما نقطه ضعف هایی داریم.
فکر می کنید با اسکوچیچ به جام جهانی برویم یا فدراسیون مربی را عوض کند؟
ما باید واقعیت را بگوییم. زمانی که هیچکس فکر نمی کرد اسکوچیچ نتیجه بگیرد و تیم ملی ما سرمربی نداشت، در یک مقطعی که دو بازی حساس با بحرین و عراق داشتیم، خوشبینانه ترین فرد هم در فوتبال ما فکر نمی کرد ما در آن مقطع آن دو تیم را ببریم. باید می بردیم تا بالا می آمدیم. در آن مقطع آقای اسکوچیچ انتخاب شدند. خیلی هم انتقاد روی ایشان بود و خیلی اعتراض شد. پیشکسوتان و ملی پوشان سابق صحبت کردند اما اسکوچیچ نتیجه گرفت. تیم ملی ما بالا آمد و خیلی زودتر از آنچه فکرش را کنیم تیم ملی ما به جام جهانی صعود کرد. عملکرد اسکوچیچ خوب بود در تیم ملی. من می گویم حقش بوده که روی نیمکت تیم ملی بنشیند چون نتایجش درخشان بوده است. اما الان که با یک تیمی مثل الجزایر بازی کردیم... حالا بازی دوستانه است و حساسیت بازی رسمی را ندارد.
ولی به هرصورت می توانیم نقاط ضعف مان را پیدا کنیم. چیزی که خیلی ها هم انتقاد می کنند که تیم ملی ما نقاط ضعف دارد. به نظرم فدراسیون باید فکری بکند به حال اینکه ما صعود کردیم، حالا یا به صورت تقویت کادر فنی باشد، یا آن اعتماد قاطع که همه رسانه ها، همه پیشکسوت ها، به آقای اسکوچیچ این اطمینان خاطر را بدهند که با خیال راحت و اعتماد بنفس کارش را انجام بدهد. ما در این مقطع یک تصمیم اشتباه بگیریم ممکن است جام جهانی را خیلی راحت از دست بدیم و از گروه صعود نکنیم. در حالی که من معتقدم امسال سالی است که اولین بار می توانیم از گروه مان صعود کنیم، این در دسترس است. معتقدم فوتبال نزدیک شده است.
انگلیس از مجارستان 4 تا خورد.
درست است، اینجوری نیست که تیم اول دنیا با تیم پایین اختلاف خیلی فاحش داشته باشد و 5 تا بزند. و تیم ما می تواند به نظرم در این مقطع از گروه صعود کند.
من دیگر سوالی ندارم. قبلش این را بگویم که آقای مهدی رجب زاده از مشهد اینجا آمدند به همراه خانواده، خودتان گفتید زود ازدواج کردید، دو فرزند دارند یک پسر و یک دختر با خانواده مشهد بودند و به تهران آمدند و خیلی ممنون که دعوت طرفداری را قبول کردید. هر صحبتی مانده با مخاطب و مردم واگذار می کنم به شما و این دوربین رسانه طرفداری که پشت من است.
خیلی از شما ممنونم که این شرایط را برای من به وجود آوردید. خوشحال شدم، صحبت خاصی نیست. فقط یک توصیه، تجربه خودم به جوانانی که استعداد هستند، ما کم نداریم درتو کشورمون از این جوان ها. می بینم که می نویسند فلان بازیکن به فلان تیم رفت و فوتبال را ول کرد و یا اسیر یکسری حواشی شد. در آینده متوجه می شوید در چه شرایطی هستید بعدا اگر این فرصت ها از دست رفت قابل جبران نیست و حسرتش به دلمان می ماند. من هنوز فکر می کنم یکسری حسرت ها برایم مانده است. خودم الان با خودم می گویم که اگر آن زمان عاقل تر بودم و استفاده می کردم از فرصت هایم شرایط بهتری به دست می آوردم. قدر موقعیت شان را بدانند. فوتبال ما جوری شده که جوانان ما خیلی راحت به عرصه فوتبال می آیند. اصلا دست جوان ها را می گیرند و می گویند برو فوتبالیست شو! زمان ما می رفتیم سر تمرین از ۶ متری بازیکن قدیمی رد می شدیم صدا نیاد ناراحت نشوند، اصلا فضا نبود. مثلا یک مربی می آمد مثل آقای یاوری، خدا رحمتش کند، جوان ها را رو می کرد و به آنها بها می داد. الان همه دنبال جوان هستند. این فرهنگ سازی شده است. بهترین فرصت است که آینده خود و خانواده شان را تامین کنند. باید منطق و برنامه ریزی و حرفه ای گری درونش باشد. امیدوارم فوتبال ما جوانان زیادی بیرون بدهد. جوانان زیادی لژیونر شوند. طارمی را داریم، آزمون را داریم یا جهانبخش، این ها افتخار هستند برای کشورمان. قبل تر هم آقای دایی یا آقای کریمی بوده است. هرچه بیشتر بشوند اعتبار فوتبال بالاتر می رود.
ممنون از شما، مهدی رجب زاده که امروز اینجا بودید و ممنون از مخاطبان طرفداری که ما را همراهی کردند. تا یک برنامه دیگر خداحافظ تان.
همچنین ببینید:
مهدی رجب زاده در طرفداری: اول استقلالی بودم، بعد فوتبالیست شدم / بخش اول