ارسطو جهانداری می گوید بعد از مشورت با چند نفر از جمله علی فتح الله زاده، باشگاه استقلال اهواز را خریده است.
به گزارش طرفداری، گفتگوی ارسطو جهانداری، مالک استقلال اهواز با ایسنا را می خوانید:
از خودتان بگویید. چه شد که ارسطو جهانداری از هرمزگان برای تیمداری راهی اهواز شد؟
بیش از ۴۰ سال است که در فوتبال فعالیت دارم؛ از سال ۱۳۶۶ تا سال ۱۳۷۵ نیز رییس هیات فوتبال هرمزگان بودم و بعد از آن هم مدتی در فدراسیون فوتبال مشغول به فعالیت شدم و بعد از بازنشستگیام در بانک ملی، سال ۱۳۸۳ بود که برادران شفیعزاده برای همکاری به سراغ من آمدند و من معاون ورزشی باشگاه استقلال اهواز شدم. آن زمان تیم استقلال در رده آخر جدول بود که من با آوردن آقای یاوری به عنوان سرمربی، تیم را در لیگ برتر نگه داشتم.
من تمام زندگیام را برای فوتبال گذاشتهام و یک ریال هم برای خودم از فوتبال برنداشتهام و الان هم به خاطر همین فوتبال بازداشت و در زندان هستم. تمام قدیمیهای فوتبال من را می شناسند. من حتی در مقطعی با شرایطی که در استقلال اهواز پیش آمد، من مجبور شدم این تیم را رها کنم و به کیش بروم و قرار شد، استقلال کیش را که تیم لیگ یکی بود، به بندرعباس بیاورم که نشد. بعد از این ماجرا نیز من یک سالی در فوتبال نبودم و بعد برای سه سال مدیرعاملی باشگاه شهرداری بندرعباس را برعهده گرفتم که در این باشگاه نیز ریالی پول دریافت نکردم.
و در سال ۹۳ مجددا به استقلال اهواز برگشتید. چرا در حالی که شرایط را میدانستید چنین تصمیمی را گرفتید؟
آقایان شفیعزادهها در سال ۹۳ که استقلال اهواز در لیگ یک بود، با من تماس گرفتند و پس از چند روز در تهران با آنها جلسهای برگزار کردم و اصرار داشتند که من به باشگاه برگردم که در هماان جلسه عنوان کردم دفعه قبل هم که در استقلال اهواز بودم از جیب خودم هزینه کردم. در نهایت همکاری مجدد را پذیرفتم اما دو خواسته داشتم؛ یکی اینکه در اهواز محلی برای اسکان داشته باشم و اینکه پول هزینههای تیم را خودشان بدهند که پدیرفتند و گفتند از این پس، بیمه حافظ به شما پول میدهد. در آن زمان نیز داریوش یزدی سرمربی تیم و افشبن کمایی مربی استقلال اهواز بود. به هر حال بیمه حافظ یکی دو بار به ما پول داد که مبلغی را بابت بدهیهای گذشته باشگاه و مبلغی را هم برای تیم هزینه کردیم.
پس اگر پول بود چرا بازیکنان در همان فصل دست به اعتصاب زدند؟
قول داده بودیم که ۳۰ درصد قرارداد بازیکنان را بدهیم که آقایان شفیعزاده پول ندادند و در حالی که تیم صدر جدول بود، بازیکنان اعتصاب کردند. من بندرعباس بودم که این خبر به من داده شد و من نیز با کاپیتان تیم تلفنی صحبت کردم و گفت تیم برای دیدار با یزد حاضر به بازی نمیشود. با آقایان شفیع زاده که تیم متعلق به آنها بود تماس گرفتم که چکار کنیم که به من گفتند زحمت بکش و از خودت چک بده و طی یک هفته چکهای شما را پاس میکنیم. بعد من مجددا تلفنی با کاپیتان تیم صحبت کردم که برای بازی به یزد بروید و من هم از بندرعباس به یزد میآیم. در رختکن از چکهای شخصی خودم به مبلغ ۷۰۰ میلیون تومان به بازیکنان بابت ۳۰ درصد قراردادهایشان دادم و بازیکنان هم وارد زمین شدند و بازی را هم بردیم.
در ادامه تصمیم به اخراج برخی نفرات تیم هم گرفته شد.
هفته بعد از اینکه آن چکها را دادم، منتظر بودم که آقایان شفیعزاده پول من را بدهند اما نه تنها پول من را ندادند بلکه جواب تلفن من را هم ندادند. من مانده بودم و ۷۰۰ میلیون تومان چک شخصیام و یا باید تیم را رها میکردم یا به پولم میرسیدم که در چنین وضعیتی دلم برای بازیکنان سوخت و قرار شد تا جایی که میتوانم استقلال اهواز را اداره کنم و از پول خودم برای تیم هزینه کردم. ولی وقتی آقایان شفیعزاده متوجه شدند که اعتصابها دست یکسری آقایان درون تیم است برخی افراد از جمله افشین کمایی را اخراج کردند. او با گفتن یک جمله زشت مانع از آمدن بازیکنان به تمرین میشد و من این را موقعی مطمئن شدم که سالهای قبل هم او این کار را انجام داده بودو توطئه کرده بود. البته گویا آقای یزدی هم از کارهای کمایی بیخبر بود.
در استقلال اهواز به دنبال چه بودید؟
تمام قدیمی های فوتبال من را می شناسند و فوتبال هرمزگان هر چه دارد از دوران ریاست فوتبال من در هرمزگان است. من با این سابقه نیازی نداشتم خودم را در استقلال اهواز مطرح کنم و چون یک استقلالی بودم دلم برای این تیم سوخت و نمیخواستم استقلال اهواز از بین برود و تمام آقایانی که به من نزدیک بودند میدانند که من چکارهایی برای این تیم انجام دادم. من شب عید خانهام را فروختم فقط برای اینکه در شب عید پول بازیکنان استقلال اهواز را بدهم. زمانی که مالک باشگاه استقلال بودم، یک ریال هم بدهی به بازیکنان نداشتیم و هر چه بدهی وجود دارد برای دوران مالکیت ملکی در لیگ برتر و دوران آقایان شفیعزاده است.
و در نهایت مالک باشگاه شدید.
وقتی تیم از یزد برگشت و برادران شفیعزاده دیگر جواب تلفن من را ندادند، من مجبور شدم خرده خرده چکهایی که داده بودم را پاس کنم. بعد از این جریان، دو سه هفته به پایان مسابقات لیگ یک ماه مانده بود که آقای شهرام شفیعزاده با من تماس گرفت و گفت با وجود اینکه این همه هزینه کردی ما پول نداریم به شما پول بدهیم و تیم را به جای هزینههایی که متحمل شدهای به شما می دهم که من گفتم تیم به درد من نمیخورد و نمیتوانم تیمداری کنم. بعد هم به من گفتند تو چیزی در دستت نیست و درست هم میگفت من حتی قرارداد مالی هم با آنها نداشتم و فقط یک حکم داشتم که "آقای ارسطو جهانداری شما به عنوان مدیرعامل باشگاه، تام الاختیار هستید". در نهایت به او گفتم اجازه بدهید که فکر کنم و بعد از صحبت کردن با چند نفر از جمله فتحالله زاده، قرار شد تیم را بگیرم. برادران شفیعزاده خودشان قرارداد را نوشته بودند و تیم را در هتل پارسیان به من فروختند و من مالک باشگاه شدم. در آن فصل فولاد نوین به لیگ برتر صعود کرد که آقایان از جمله سید شریف حسینی نماینده وقت اهواز به من گفت که سهمیه فولاد نوین را بخر. بعد هم قرار شد شریکی برای این کار پیدا کنیم. البته قرار بود اگر استقلال اهواز سهمیه را نخرید، نفت آبادان یا نفت مسجدسلیمان این سهمیه را بخرند.
چه اصراری به خرید این سهمیه بود، وقتی همه معتقد بودند استقلال اهواز خودش باید پله پله مسیر را طی کند و به لیگ برتر برسد؟
مدتی بعد هم آقای شفیعزاده با من تماس گرفت که حاضریم امتیاز تیم فولادنوین را با شما شریکی بخریم که با باشگاه فولاد جلسه گذاشتیم و مقرر شد امتیاز تیم فولاد نوین را شفیعزاده به مبلغ ۶ میلیارد تومان بخرد. بعد متوجه شدم هنوز امتیاز را نخریدیم، شفیع زاده حتی سرمربی و مدیر تیم را هم مشخص کرده است که من به او گفتم چطور ممکن است که نظر مالک باشگاه پرسیده نمیشود و بعد هم عنوان کردم شما من را در این جا بدبخت کردهاید و من به هیچ صورتی با شما شریک نمیشوم. بعد هم خودم یک نفر را برای شراکت در خریداری امتیاز فولاد نوین پیدا کردم که میگفت باید تیم به کرمانشاه بیاید که با او توافق نرسیدم و تنها مانده بودم. یک روز به یکی از دوستانم گفتم زمانی باقی نمانده است و نمیدانم باید چکار کنم که با فردی به اسم محمد ملکی تماس گرفت و با او صحبت کردم و قرار شد با هم کار کنیم و شریک شویم. فردای آن روز با مسئولان باشگاه فولاد جلسه گذاشتیم که مسئول حقوقی باشگاه فولاد گفت که ما نمیتوانیم تیم را به آقای ملکی بفروشیم و مصوبه ما این است که تیم را به استقلال اهواز که شما مالک آن هستید بفروشیم و قرارداد را با اسم شما مینویسیم و شما چک بدهید و آقای ملکی نیز پشت چکها را امضا کند و حتی نوشتند که پول را باید ملکی پرداخت کند. به هر حال کارها انجام شد و آقای سیاوش بختیاریزاده را هم به عنوان سرمربی انتخاب کردیم.
اگر شما مالک بودید و چکها را امضا کردید چرا در آن شرایط ملکی خود را مالک معرفی کرد؟
تیم در حال تمرین بود که دیدم همان لیدرهایی که پیش از این قدران من بودند اقدام به فحاشی کردند که متوجه یکسری مسائل پشت پرده شدم. بعد هم متوجه شدم عدهای به ملکی گفتهاند که بیانیه بده که من استقلال اهواز را خریدهام که او این کار را کرد. به او گفتم مگر تو چکارهای که این کار را کردی و مگر قرار است شریک شوی؟ که او بعد به من گفت استقلال اهواز را به من بفروش. به او گفتم تو نمیتوانی تیمداری کنی که گفت میتوانم و خیالت راحت. به هر حال جو را به صورتی کرده بودند که من نباشم و مجبور به فروش امتیاز تیم شوم که این کار را انجام دادم و ملکی تقبل کرد که کل بدهی باشگاه فولاد را که من بابت آن چک داده بودم پرداخت کنم. در نهایت تیم را به او به مبلغ ۱۰ میلیارد تومان دادم و خداحافظی کردم و به شهرم رفتم.
یک فصل پر چالش با چاشنی سقوط استقلال اهواز و بازداشت ملکی.
بله، حتی آقای ملکی چکها را نداد و در نهایت هم به صورتی کار کرد که تیم به لیگ یک سقوط کرد. تیم در لیگ یک بود که من هم از او شکایت کردم. ضمن اینکه فولاد هم بابت چکهایش شکایت و اقدام کرده بود. ملکی اصلا در جلسات دادگاه شرکت نمیکرد و بعد هم شکایت ملکی را کردم و او محکوم شد. در حالی که استقلال اهواز وضعیت خوبی در لیگ یک نداشت، تیم را پس گرفتمن و آقای ملکی هم به پرداخت مبلغ ۱۴میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان محکوم شد که ۶ میلیارد تومان آن بابت بدهی به باشگاه فولاد بود اما بازهم چکها را نداد و من هم با پیگیریهایی که داشتم، منجر به این شد که ملکی دیماه همان سال بازداشت شد. فردای آن روز یکی از دوستان ملکی با من تماس گرفت که ملکی آزاد شد که گفتم مگر میشود؟ به کلانتری رفتم که آن ها هم گفتند ما تعحب کردیم که آزاد شده است. شنبه روزی به دادگاه رفتم و به من گفتند از شعبه شکایت کن که متهم را آزاد کرده است. البته من شکایت نکردم و پیش قاضی شعبه رفتم و علت را جویا شدم که وقتی جریان را برای او تعریف کردم گفت نمی دانستم جریان این است و به او گفتم مگر پرونده را نخواندهاید که گفت خیر.
جریان بازداشت خود شما چه بود؟
من مجددا اظهاراتم را نوشتم که حکم جلب ورود به منزل آقای ملکی صادر شد و بعد در اسفندماه همان سال مجددا آقای ملکی بازداشت شد و به زندان اوین رفت اما در حالی که بی اطلاع بودیم نمیدانم چه کرد که هفت هشت روز بعد از زندان آزاد شد. البته من تیم را از ملکی گرفتم اما من بعد از آن ماجراها به خاطر پول باشگاه فولاد بازداشت شدم و زندانی هستم. اکنون به خاطر بیماریام و اینکه پیگیر درمانم هستم، در مرخصی به سر میبرم. به هر حال فعلا بازداشت هستم تا بتوانیم رضایت باشگاه فولاد را جلب کنم. من به باشگاه فولاد هم گفتم به من مهلت دهید تا پول را از ملکی بگیرم و حتی با آقای گرشاسبی هم صحبت کردم اما اتفاق خوبی رقم نخورد.
چرا این همه سختی را تحمل کردید و مقصر این روزهای استقلال اهواز چه کسی است؟
من قربانی کاری شدم که ربطی به من نداشت. من استقلال اهواز را گرفتم تا هوادارانش خوشحال شوند. این بلایی بود که برادران شفیعزاده به سر من آوردند. اگر من آن روز چک ۷۰۰ میلیون تومانی را بابت پول بازیکنان نمیدادم، تیم رها می شد اما من نمیخواستم تیم از بین برود. ضمن اینکه منعتقدم افشین کمایی با اعتصابی که در تیم راه انداخت باعث شد که من ۷۰۰ میلیون چک را بدهم و او باعث شروع تمام مشکلات شد.
استقلال اهواز دردنامه دارد و در این میان نیز خیلیها مقصر هستند و مقصر اصلی برادران شفیعزاده هستند. من برای استقلال اهواز و برای اینکه میخواستم کاری برای مردم اهواز انجام دهم، قربانی شدم. متاسفانه آقایان خیلی به من جفا کردند در حالی که من تنها به این ورزش خدمت کردم. ملکی تیم را بدبخت کرد و در همین اهواز شبانه با او جلسه گذاشتند و از او حمایت کردند، آن وقت چرا به من فحاشی میشد؟ من در این مسیر خیلی آسیب دیدم و حتی همسرم را از دست دادم و از نظر روحی جسمی تحت تاثیر قرار گرفتم و مشکلات زیادی متحمل شدم. به هر حال تمام بدبختیها را آقایان شفیعزاده درست کردند و من هم قربانی آنها شدنم اما مطمئن هستم استقلال اهواز به میدان فوتبال و روزهای خوبش برمی گردد.