پنالدو پس از مسخره شدن در تمرینات تیمش
به همراه توپ به باغی سرسبز رفت
کنار برکه الاغی را دید که علف میخورد
پنالدو به اطرافش نگاهی انداخت اما کسی را نیافت
به همین دلیل توپ را به زمین انداخت و الاغ را صدا زد
الاغ که حوصله نداشت اعتنایی به وی نکرد
اما صلتونک پا عوض کرد و سعی نمود الاغ را دریبل کند اما با لگدی محکم مواجه شد
از جایش برخاست و با عصبانیت به الاغ پنالتی زد و لباسش را از تن درآورد و نعره ای کشید که زنبور ها را از گل ها بلند کرد
سپس الاغ با دژم (خشم) فروان توپ را طوری به سمت دروازه ی پنالدو شوت کرد که دیوار را از جای کند و و آوار بر سر پنالدو فرو ریخت
در آن روز بود که ثلتونک فهمید فرقی با الاغ ندارد چه بسا حتی او ازش بهتر هم باشد