رضا عنایتی می گوید دیگر هیچکس مثل علی دایی وارد فوتبال ایران نمی شود.
به گزارش طرفداری، صحبت های رضا عنایتی را می خوانید:
هوادار در نیم فصل دوم پیشرفت خوبی داشت. این تغییر چطور حاصل شد؟
ما در نیمفصل اول هم فوتبال خوبی بازی میکردیم و البته پیشبینی کرده بودیم دچار چالش اینچنینی شویم. از این رو با وجود اینکه خوب بازی میکردیم اما نتیجه نمیگرفتیم. این شرایط برای ما قابل درک بود. مخصوصا مقابل تیمهای بزرگ شرایط خوبی داشتیم ولی کمتجربگی ضربه زد و امتیازات مهمی از دست دادیم. در ادامه با تجربهای که از نیمفصل اول به دست آوردیم و نفراتی دیگری که به ما اضافه شدند هم بهتر بازی کردیم و هم نتایج بهتری کسب کردیم. برای سال اول فکر میکنم موفقیت بزرگی بود. شاکله تیم را حفظ کردیم. دوست داشتم همه نفرات لیگ یکی پیش ما بمانند ولی شرایط مالکیتی مشخص نبود و برخی تصمیم به جدایی گرفتند. در کل راضی هستم و فکر میکنم این مجموعه با اضافه شدن یکی دو بازیکن دیگر میتواند شرایط بهتری را تجربه کند.
شاهد حضور مربیان جوان در لیگ برتر هستیم. تجربه برای آنها تاثیرگذارتر است یا جسارت؟
من تجربه خوبی از سیاهجامگان در لیگ برتر داشتم. البته تجربه تلخی بود ولی خیلی چیزها یاد گرفتم. اگر به گذشته برگردم هرگز این انتخاب را انجام نمیدهم. در ادامه اما حتی در لیگ دو با پاس همدان کار کردم و در ادامه چالشهای مربیگری را در تیمها و سطوح مختلف تجربه کردم. این شرایط به من در کسب تجربه خیلی کمک کرد. البته در جایگاهی نیستم درمورد دیگران صحبت کنم ولی فکر میکنم در لیگ برتر و سطح اول فوتبال تجربه خیلی مهم است. اگر تجربه نداشته باشی در هر تیمی اتفاق خوبی رخ نمیدهد. البته در لحظه ممکن است خوب پیش برود و به واسطه فاکتورهای دیگر نتیجه بگیرید اما برای اینکه موفقیتها تداوم داشته باشند بدون شک تجربه خیلی تاثیرگذار است. فکر میکنم یکی دو سالی که در لیگ یک و دو کار کردم خیلی به کارم آمد.
چرا در لیگ ایران اغلب تلاش میشود با فشارهای بیرونی مثل(پدیده-گیت و گلکهر-گیت)نتایج را تحتتاثیر قرار بدهند؟
وقتی تیمها در شرایط مساوی با هم رقابت نکنند و بین تیمها فرق گذاشته شود این اتفاقات میافتد. دو تیم بزرگ داریم؛ یکی استقلال افتخار آسیا و دیگری پرسپولیس قهرمان چند دوره لیگ برتر. مطمئن باشید این دو تیم باتوجه به شرایط تماشاگران بیشتر در کانون توجه هستند و اغلب به این دو تیم میپردازند. در نتیجه وقتی بحث لیگ برتر میشود این تبعیض مشاهده میشود. اگر قرار بر دولتی بودن است باید همه دولتی باشند و اگر قرار است فوتبال خصوصی شود باید همه به این شکل اداره شوند. ما بر حسب نیاز هزینه تیمها را تامین میکنیم. درحالیکه دچار دوگانگی شدیم. همانطور که ابتدای فصل پیشبینی کردم چند تیم بالا برای قهرمانی تلاش میکنند که همگی دولتی هستند و چند تیم برای سقوط میجنگند. چند تیم هم در میانه جدول فقط هستند که باشند. حالا شاید یکی دو تیم هم چند هفتهای نتیجه نگیرند و چند پله نزول کنند ولی در کل قدرت دست دولتیهاست. پس نگاه ما حرفهای نیست و هر تیمی که مورد توجه هواداران است بیشتر به آن توجه میشود و از کنار تیمهایی که کانون توجه نیستند به راحتی عبور میکنیم. در بازی با تراکتور من برای خودم تحلیل کردم که تراکتور هوادار دارد و شرایط سخت است. چطور این تیم میتواند از بحران خارج شود؟ با کمک تیم هوادار. تیم هوادار که هوادار ندارد و کسی هم در رسانه و مطبوعات به آن نمیپردازد. در فدراسیون هم تراکتور به هوادار ارجح است. پس خیلی راحت اتفاقاتی رقم میخورد که علامت سوالهای بسیاری به وجود میآید. اگر اتفاقات بازی با تراکتور در بازی این تیم با استقلال، پرسپولیس یا حتی سپاهان رخ میداد چه جنجالی میشد؟ پس تیمهایی که طرفدار بیشتری دارند کانون توجه هستند.
تیمها ابتدا به دنبال گل نخوردن و سپس گل زدن هستند. این تفکر باعث رکود گلزنی در لیگ برتر شده است؟
فلسفهای وارد فوتبال شد و با سیستم 4-2-3-1 کلا فوتبال دنیا را به چالش کشیدند. آنهایی که حتی به لحاظ ساختاری و نفری تیمهای قوی بودند هم به این فکر افتادند که اگر گل نخورند میتوانند گل بزنند. فکر عجیبی بود و همه از ساختار هجومی فکرشان را روی ساختار دفاعی گذاشتند. اگر یادتان باشد کیروش این تفکر را در فوتبال ما استارت زد و با همین سیستم در تیم ملی ما موفق شد. وقتی یک سیستم موفق میشود همه از آن تبعیت میکنند. واقعیتش من این سیستم را نمیپسندم و اگر یک فوروارد 6 دانگ داشتم اتفاقات خوبی برای تیمم رخ میداد. قطعا علی داییهای دیگری وجود ندارند. زمانی آرش برهانی شاید 4 تا موقعیت را خراب میکرد اما دو موقعیت را تبدیل به گل میکرد و همین برای یک تیم کافی بود. اینها در فوتبال ما گم شدهاند.
از قهرمانی استقلال خوشحالید؟
چون سرمربی یک تیم لیگ برتری هستم درست نیست در مورد تیم دیگری صحبت کنم ولی استقلال همیشه برای من چیز دیگری است. همیشه هوادار این تیم بودم و هیچگاه سهمخواه نبودم. کاری هم برای استقلال نکردم و هر چه بود وظیفهام بوده است. هواداران استقلال البته به من لطف دارند. شیفته این تیم هستم و هرگز پیگیری نتایجش را کتمان نمیکنم. در مورد این تیم خیلی حرف هست ولی چون مربی تیم هوادار هستم بهتر است در زمان دیگری در مورد استقلال حرف بزنم.
چرا برخی قهرمانی استقلال را ناشی از حمایت فدراسیون از این تیم میدانند؟
ما اصلا فدراسیون نداریم که بخواهد از تیمی حمایت کند. امسال تنها سالی است که هیچ چیز سرجاش نیست. نه میشود ادعا کرد حمایتی میشود یا میشود گفت علیه تیمی کار میکنند. اتفاقات فوتبال خیلی عجیب و غریب است. یادم هست همیشه زمانی که تیم ملی به جامجهانی راه پیدا میکرد نابسامانی عجیبی فوتبال ما را فرا میگرفت و اینبار هم همینطور است. خدا کند این اتفاقات عمدی نباشد ولی وقتی تکرار میشود فکر آدم درگیر میشود و پیش خودمان میگوییم؛ چه خبر است. ما در آستانه جامجهانی با آن همه حرصی که هواداران فوتبال در مرحله مقدماتی خوردند و با همت بازیکنان و دعای مردم رفتیم جامجهانی اما نوعی نابسامانی غیرقابل درک را شاهد هستیم! حالا اما نمیدانم چه کسی از چه کسی حمایت میکند و چه کسی از چه کسی حمایت نمیکند! اما این را میدانم استقلال با داشتن بازیکنانی که کاملا درک کرده بودند امسال چه کاری باید انجام دهند، قهرمان شد. استقلال بردهای اقتصادی خوب و بهجایی به دست آورد. با یک هیچهایی که کسب کرد امتیازات خوبی جمع کرد. آنها با صبر بازی میکنند و عجول نیستند. جوانهایی که مجیدی ابتدای فصل به خدمت گرفت خیلی خوب جواب دادند. شاید اگر این جوانها خوب کار نمیکردند فرهاد هم به مشکل برمیخورد. شاید برخی نفرات نتوانند استعداد خود را نشان دهند ولی چند نفرشان خوب کار کردند و بازیها را در آوردند. درنهایت رمز موفقیت استقلال باتوجه به همه حواشی ایجاد شده و بیانیههایی که صادر شد همدلی بود.
آیا جامحذفی قربانی حواشی استقلال و پرسپولیس شد؟
برای اولین بار در جامحذفی حق به حقدار رسید. استقلال و پرسپولیس هر دو قبل از بازی با نساجی و آلومینیوم تمرکز را از هم گرفتند و آلومینیوم و نساجی از آن استفاده بردند. این عدالت بود؛ چراکه تیمی که تمرکز بیشتری داشته باشد به تبع کار بهتری انجام میدهد و مطمئنا موفق میشود. آلومینیوم و نساجی از این موقعیت خوب استفاده کردند. امیدوارم این چند هفته هم به سلامت و پاکی به پایان برسد. من بهعنوان یک مربی دعا میکنم اگر نتیجه میگیرم پاک باشد و خودم انجام داده باشم. مثل حالا که به تیم هوادار و صعودش به لیگ برتر افتخار میکنم؛ چراکه غیر از خدا هیچکس را نداشتم. روزهایی بود که برای هزینه تیم 20، 30 میلیون تومان از دوستان صمیمی خودم قرض گرفتم تا هزینه هتل را بدهم. ماشینم را فروختم تا شب عید، پول بازیکنان را بپردازم. از این رو وقتی تیم به لیگ برتر آمد انگار دنیا را به من دادند؛ چراکه حاصل تلاش و زحمت واقعی خود و مجموعه را میدیدم. بهتر از آن است که در خلوت خود بنشینم و بگویم اگر آن داور نبود اینطور میشد یا اگر آن اتفاق رخ نمیداد فلان جور میشد. بالاخره ما زمانی با خود خلوت میکنیم و آنجاست که خوشحال میشویم یا ناراحت.
چرا برخی پیشکسوتان استقلال سهمخواه هستند یا در آستانه قهرمانی استقلال حاشیه درست کردند؟ بهعنوان مثال قلعهنویی اخیرا مصاحبهای انجام داد که با انتقاد استقلالیها روبهرو شد؟
بهتر است من در این مورد سکوت کنم ولی یادمان نرود اگر کسی قرار است سهمی از استقلال بخواهد قلعهنویی است چون جامهایی که او برای استقلال آورده و افتخاراتی که برای این تیم کسب کرده دیگر راحت به دست نمیآید و نمیشود راحت از کنار آن گذشت. مطمئنا امیرخان جوانی و زندگیاش را برای این تیم گذاشته و همه افتخارات را به دست آورده است. قرار نیست همیشه یک نفر در یک مجموعه موفق باشد ولی لازم است به عقبه آدمها نگاه کرده و بعد در موردشان قضاوت کنیم. آنهایی که میخواستند بین قلعهنویی و استقلال فاصله بیندازند موفق شدند. همیشه اینطور است که اگر میخواهی موفق شوی باید رکن اصلی یکجا را نشانه بگیری و آن را از رده خارج کنی. از این رو یکسری از دوستان موفق شدند این اتفاق را برای باشگاه استقلال رقم بزنند.
در پایان دوست داریم در مورد پرخاشگری مربیان در کنار زمین بگویید. چرا مربیان ما اینقدر معترض هستند؟
پرخاشگری مربیان متاسفانه نتیجه جو موجود است. چند مربی و مدیر به این فوتبال آمدند و ناهنجاری را به فوتبال آوردند. به هر نحوی دوست داشتند نتیجه بگیرند و به حواشی دامن زدند. چون در فوتبال فیلتری وجود ندارد و هرکس دوست دارد، وارد میشود. فوتبال ما در و پیکر ندارد، معیاری برای سنجش اخلاقی نیست. خیلی راحت به کلاس مربیگری میآید و اصلا ملاکی برای ارزیابی وجود ندارد. خدا را شاهد میگیرم در یکی از کلاسهای مربیگری که حضور داشتم افرادی بودند که نمیشناختم. کنجکاو شدم و از آنها درمورد سابقه فوتبالیشان پرسیدم. متوجه شدم اصلا فوتبالی نیستند و در یکی از استانها مکانیک هستند. میگفتند شنیدیم پول مدرسه فوتبال خوب است و به قصد بازگشایی مدرسه فوتبال وارد کلاس شدیم. خیلی جالب بود که اینها چطور وارد کلاسی شدند که منِ سابقا بازیکن ملی در آن نشستهام. ببینید عمق فاجعه تا چه حد است. اینها چطور میخواهند در آن مدرسه فوتبال آموزش دهند؟ امیدوارم آدمی که در راس فوتبال مینشیند به کوچکترین مسائل ورود کند تا دیگر شاهد این ناهنجاریهایی که امروز در فوتبال وجود دارد نباشیم.