شاه عباس
شاه عباس اول ،فرزند شاه محمد خدابنده ،پنجمین پادشاه صفوی به مدت بیش از 41 سال بر ایران حکومت کرد.
شاه عباس به شدت به معماری ،موسیقی،شعر و نقاشی علاقه داشت .در دوران حکومتش پایتختش را از قزوین به اصفهان تغیر داد و اصفهان را تبدیل به یکی از زیباترین شهر های دنیا کرد و شاهکار هایی مثل میدان نقش جهان ،کاخ عالی قاپو ،عمارت 40 ستون و پل الله وردی خان و...را در این شهر ساخت.
(نقاشی از اصفهان)
شاه عباس هنگامی که به تخت پادشاهی رسید ،وضع مملکت آشفته بود ،غرب و شمال غربی ایران در تصرف دولت عثمانی بود و همچنین در شمال شرق ایران نیز خراسان جولانگاه ازبکها شده بود از طرفی در زمان پدر ناکارآمدش، میان جناحهای مختلف ارتش قزلباش (ارتش اصلی کشور) اختلاف افتاده بود و مادر و برادر شاه توسط بعضی از سران قزلباش کشته شده بودند برای همین عباس در 14 سالگی تحت سرپرستی مرشد قلی خان یکی از سران قزلباش در خراسان قرار گرفت.
عباس در 16 سالگی با کمک مرشد قلی خان به سلطنت رسید.
عباس ابتدا انتقام قتل مادرش را گرفت ولی چیزی که عباس را ناراحت میکرد قدرت زیاد مرشد قلی خان بود چون عملا عباس جوان تبدیل به عروسک خیمه شب بازی او شده بود ،وقتی که شاه عباس شنید که دوست قدیمی اش علی قلی خان شاملو را در هرات توسط ازبک ها محاصره شده است، از مرشد خواست تا اقدام کند. مرشد از ترس رقبای قزلباشش هیچ کاری نکرد تا اینکه تنها پس از خبر سقوط هرات ،حاضر به فرستادن لشکر به خراسان شد. عباس قصد داشت انتقام مرگ علی قلی خان ،دوست عزیزش را بگیرد برای همین با چهار تن از رهبران قزلباش ترتیب داد تا مرشد را پس از ضیافت در 23 ژوئیه 1589 بکشند.
عباس بالاخره تونسته بود از دست مرشد راحت بشه ،تصمیم گرفت قبل از مقابله با مهاجمان خارجی اول نظم را در داخل ایران برقرار کند. به همین منظور، او در سال 1590 با عثمانیها یک معاهده صلح موسوم به معاهده استانبول منعقد کرد و استانهای آذربایجان، قره باغ، گنجه، داغستان و قرهداغ و همچنین بخشهایی از گرجستان، لرستان و کردستان را به آنها واگذار کرد. . این پیمان تحقیرآمیز حتی پایتخت قبلی تبریز را به عثمانی ها واگذار کرد.
ولی عباس فکری در ذهن داشت او آدمی نبود که به راحتی سرش را مقابل دیگران خم کند.
شاه عباس به خاطر اینکه بتواند قدرت قزلباش ها و از همه مهم تر وابستگی حکومتش به قزلباش ها را کمتر کند تصمیم گرفت ارتش جدیدی را ایجاد کند ولی این بار با کمک غلامان و بردگان.او توانست تعداد سربازان ارتش جدیدش را حتی به 37000 نفر هم برساند که اغلب از ارمنی ها و گرجی ها و چرکس ها(همگی مسلمان شده بودند) تشکیل میشدن این گروه به شدت به شاه وفادار بودند و حتی یکی از مهم ترین فرماندهان شاه عباس ،الله وردی خان (گرجی)بود و این امر قدرت قزلباش ها را تضعیف کرد زیرا آنها دیگر «انحصار نظامی» را در ایران نداشتند.
شاه عباس ابتدا به ازبک ها حمله کرد و به راحتی توانست مشهد و هرات را باز پس بگیرد و رهبر ازبک ها یعنی دین محمد خان را به راحتی به قتل برساند و حتی توانست تا بلخ هم پیشروی بکند .
صفویان هنوز رقیب اصلی خود، عثمانی ها را در جنگ شکست نداده بودند. شاه عباس ابتدا ریش سفیر عثمانی ها رو تراشید و برای سلطان عثمانی در استانبول فرستاد،این هیچ نشانه ای نداشت جز اعلام جنگ!در درگیری های آغازین ،شاه عباس توانست نهاوند را باز پس بگیرد ولی ماموریت عباس تموم نشده بود ، یه سال بعد شاه عباس وانمود کرد که با لشکرش عازم یک سفر شکاری به مازندران است. این فقط یک نیرنگ برای فریب جاسوسان عثمانی در دربارش بود هدف واقعی او آذربایجان بود. او مسیر خود را به قزوین تغییر داد و در آنجا لشکری بزرگ گرد آورد و برای بازپس گیری تبریز که مدتی در دست عثمانیان بود به راه افتاد.
شاه عباس با کمک 500 توپ خانه،توانست تبریز را که توسط عثمانی ها ویران شده بود بازپس بگیرد.
شاه عباس سپس عازم ایروان شد و آن شهررا که از زمانی که صفویان آن را در سال 1590 واگذار کرده بودند، به یکی از دژهای اصلی عثمانی ها در قفقاز تبدیل شده بود،محاصره کرد سرانجام در ژوئن 1604 شهر سقوط کرد و عثمانی ها حمایت اکثر ارامنه، گرجی ها را از دست دادند .
ولی عثمانیا تسلیم نشدند ارتشی به سمت صفوی ها فرستادند ولی شاه عباس در شهر صوفیان قاطعانه بر آنها پیروز شد عثمانی ها که دیگر قدرت جنگیدن نداشتند مجبور به پذیرفتن عهدنامه ی نصوح پاشا شدند و حاکمیت صفوی ها بربیشتر قفقاز را به رسمیت شناختند پس از آن چندین سال صلح بین ایران و عثمانی ها بوجود آمد زیرا عثمانی ها مشغول جمع آوری سرباز و سامان دادن به ارتش بودند.
در این سال ها شاه عباس توسط جاسوسانش متوجه شد که عثمانیا قصد دارند از طریق آذربایجان به ایران حمله کنند.
هدف اول تبریز سپس شهر های دیگر آذربایجان مانند اردبیل و قزوین بود.
شاه تصمیم گرفت تله بزند!
شاه به عثمانی ها اجازه داد وارد آذربایجان بشوند و از تاکتیک زمین سوخته استفاده کرد، او تبریز را در حالی که با لشکر خود در اردبیل منتظر بود از ساکنانش تخلیه کرد.
در سال 1618، ارتش 100000 نفری عثمانی به رهبری وزیر اعظم دامت هلیل پاشا به تبریز حمله کرد و به راحتی تبریز را بدون مقاومت تصرف کرد.
عثمانی ها بلافاصله نزد شاه عباس سفیری فرستادند و خواستار صلح و بازگرداندن اراضی تصرف شده از سال 1602 شدند(همان معاهده ی استانبول).
ولی شاه عباس نپذیرفت و وانمود کرد که حاضر است از اردبیل هم عقب نشینی کند و به جای جنگ با عثمانی ها بیشتر قصد عقب نیشینی به داخل کشور را دارد
هلیل پاشا با شنیدن این خبر ذوق زده شد و بی درنگ به اردبیل لشکرکشی کرد ،این همان چیزی بود که شاه عباس کبیر میخواست ،لشکر 40 هزار نفریش که بر سر راه پنهان شده بودند بر عثمانی ها کمین زدند که با پیروزی قاطع ایرانیان به پایان رسید و تا مدت ها عثمانی ها جرات و توان حمله به ایران را نداشتند.
شاه عباس حتی توانست پرتغالی ها را به فرماندهی امام قلی خان و فقط با 4کشتی جنگی از خلیج فارس بیرون کند و به مناسبت این پیروزی بندر جدیدی به اسم خودش احداث کرد. (همان بندر عباس)
شاه عباس بر خلاف شاهان قبل خودش آزادی بیشتری به غیر مسلمانان داد حتی کلیسای جامعی در محله ی جلفای اصفهان برای ارمنی ها و مسیحیان تاسیس کرد.به ارمنی ها اجازه فعالیت تجاری و به خصوص تجارت ابریشم را داد.
ولی شاه عباس با این حال یک شیعه ی متعصب نیز بود حتی با پای پیاده از اصفهان به مشهد برای زیارت امام هشتم بعد آزادی مشهد از ازبک ها هم رفت.
در زمان شاه عباس رابطه ی بین ایران و اروپا بسیار گسترش یافت و سفرای زیادی به اروپا فرستاد .
تاجران زیاد از اروپا به ایران می آمدند و بالعکس و همین باعث شد اروپاییها مجذوب ایرانیان و فرهنگ آنها بشوند.
((دوج مارینو گریمانی(ونیز) در حال پذیرایی از مهمانان ایرانی))
شاه عباس به زبان ترکی تسلط کامل داشت، اگرچه به راحتی به فارسی و گرجی هم صحبت میکرد.
شاه عباس در دوران حکومتش مورد حمایت شدید مردم عادی قرار گرفت.بیشتر وقت خود را در میان آنها می گذراند و شخصاً از بازارها و دیگر اماکن عمومی اصفهان بازدید می کرد
سرانجام در سال 1 جمادی الاول 1038 قمری دار فانی را وداع گفت.(روحش شاد)
روح همه ی هموطنانمون که در این جنگ ها کشته شدند شاد
به پاس هر وجب خاکی از این ملک / چه بسیار است، آن سرها که رفته!
ز مستی بر سر هر قطعه زین خاک / خدا داند چه افسرها که رفته!»
امیدوارم از مطلبم لذت برده باشید.
کاری از حزب دیکتاتورز
|