در برابر تخت عروسي و عزا، مرثيه ايي در شكست گارديولا و سيتي به قلم امیر حسین صدر
...
كس مفرست كه داني اين ناقوس در عزاي مرگ كيست؟
اين ناقوس در عزاي مرگ تو به صدا در امده است!
به او فكر مي كنم؛ "سعي ميكنم بياد بيارم. نمي دانم كجا بر خاك افتاده ام. تصادفي اني. گيج و منگ. ناگهاني بود، له شده ام. در يك لحظه همه چيز بر باد رفت"
هستي و نيستي به مويي بند است. بودن و نبودن. ميان قهقه هاي بي انتها و سيلاب اشك فاصله چنداني نيست. خنده و گريه. زندگي و مرگ. هم زمان برابر سفره عروسي و تخت عزا ايستاده اييم.
|
درسته كه ميگن، هر چقدر قوي تر باشي، سخت تر زمين خواهي خورد. مغز و استخوان هاي متلاشي و خرد شده را مي بينم. بَرَندِگان به هيچكس نيازي ندارند، اصلا بگذار فاتحين در جشن و سرور و عروسي خود عربده كشند و سرمستي كنند، صداي دهل و ناقاره كر كننده است، انجا را ترك ميكنم تا به عزاداران برسم.
![](https://ts11.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/1525b730-d2b1-4033-8ebd-b249ae885a85.jpg)
به مردگان. ضربه مهلك، كاري تر از اين حرف ها بوده است، مردگان از خاك برخاسته اند و زنده ها به خاك نشسته اند. زنگ ها به صدا در آمده اند ناقوس ها لحظه ايي ارام نمي گيرند.
بايد اقرار كنم، زماني كه باور داري همه چيز را ديده ايي؛ بار ديگر، باران و طوفان، سيل و بهمن، اتش و اتشفشان در عمر نديده و هر انچه بهت زده ات مي كند در خاطرات فوتبالي تو رنگ حقيقت به خود مي گيرد. باور نميكني، نمي خواهي باور كني، چون باوركردني نيست. هميشه معتقد بودم، سكوت بلندتر از فرياد است، خيلي خيلي رساتر. ولي بي اختيارم، و گويي بايد همدردي خود را به عنوان شيفته فوتبال به دردمندان ابراز كنم و فاتحين را در عيش و نوششان ازاد بگذارم.
آنجا بود. در اختیار آنها. آنقدر نزدیک که تقریباً می توانستند آن را لمس کنند. آنقدر نزدیک، كه حتي میتوانستند اسمان پاريس را با چشمان خود از مادريد ببينند.
فينال جام باشگاه هاي اروپا ٢٠٢٢:
لیورپول در مقابل…سكوت!
و دقيقا اينجا بود که رویا مُرد!
![](https://ts11.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/57417753-10781667-image-a-22_1651700942173_0.jpg)
حقيقتا سرنوشت "سيتي و گارديولا" چه می شود؟، هیچ وقت ساده نیست .هیچ چیز سرراست و بي دردسر نیست. هميشه در گردنه اخر به ته دره سقوط مي كنند. چگونه آنها این بازي را از دست دادند؟
ان هم در شبي كه نمايش خوبي داشتند، در هر دو بازي چنين بود.
چرا؟
یک دقیقه قبل از اینکه رئال مادرید به گل حيات بخش خود دست يابد، جک گریلیش به عنوان بازیکن تعویضی دو فرصت داشت تا پوست مادريد را از گوشت جدا كند. هفته پيش نيز تنه مادريد تكه تكه شده بود، اما جان نداد. سيتي برنابئو را ساکت کرده بود، طرفداران جان در كف رئال راهي در خروجي بودند.
چگونه ميتونه اينجوري باشه؟، چرا همیشه آنها؟، چرا سيتي؟
امسال منچسترسیتی نخواهد بود تا سومین فینال كاملا انگلیسی را در چهار سال گذشته در ليگ قهرمانان تكميل كند. رئال مادرید در پاریس با لیورپول دیدار خواهد کرد. ديداري كه به داربي قهرمانان اروپا تبديل شده است.
![](https://ts11.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/5428_70ldter.jpg)
رئال مادرید از مرگ برخاست در حاليكه تا آخرین دقیقه وقت عادی در مجموع ٣-٥ شکست خورده بودند. و ٥-٦ تا پنج دقیقه به وقت اضافه. اولین باری بود که آنها در دو نبرد فراموش نشدني، به برتری رسیدند: دقیقه ١٨٥ در مجموع دو بازي بود.
هرچه بود، اعتبار رئال مادرید دست نخورده باقي ماند. حتي اگر مورد ضرب و شتم قرار بگيرند رويشان هميشه سفيد مي ماند.
گل اول رودریگو در دقيقه پاياني، فقط تسلي بيش به نظر نمی رسید، سپس یک دقیقه بعد. همه مات و مبهوت بودند. همه بازيكنان، همه استاديوم، همه شهر، همه فوتبالدوستان جهان.
گل دوم مهاجم برزيلي، سيتي را "متلاشي" كرد. حيرت انگيز بود.
سپس جلاد رئال، كريم بنزما، با پنالتي خود اخرين نفس سيتي از نفس افتاده را گرفت و سيتي و گارديولا در قبرستان برنابئو دفن شدند!
![](https://ts11.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/3e729fbfd23ecb7ab0e5fe4fe3194407.jpeg)
در اين لحظه ترجيح دادم به هر چيزي به غير از فوتبال فكر كنم. نشد. فقط از خير تماشاي مجلس ترحيم گذشتم و تلويزيون را خاموش كردم. در ان ساعات شب، سكوت محضي حاكم بود. اما سكوت هم ارامم نمي كرد.
ايا مانند ديدار اول، این یک بازي کلاسیک دیگر بود؟ اگر پايان را كسر بكيريم، به هيچوجه. تا حد زیادی یک بازی فشرده، با موقعیتهای کم.
١٧ دقيقه به پايان گل زيباي ماهرز درست زماني به تور نشست که میزبان اولین نشانههای شک و ترديد را در خود تجربه مي کرد. چنانچه تصاوير زنده خیابان های اطراف برنابئو كه قبل از بازی پر از هیاهو و سر و صداي کر كننده بود، ارام و ساكت بنظر مي رسيد. پرچم غول پیکر بنزما جمع شده بود. با ادامه بازی، قدرت دفاعی سیتی بیش از پیش نمایان بود. و ادرسون، نگهبان دروازه سيتي به سختی یک خطر جدی را تجربه كرد.
گواردیولا تغییراتی را که معقول به نظر می رسید، ایجاد کرد. ایلکای گوندوگان برای کوین دی بروئونه. تصميم بر اين بود؛ هر چه ذخيره داریم، نگه مي داریم. ذخيره زيادي هم نبود. اما براي زنده ماند ن و رسيدن به فينال كافی بنظر مي رسيد.
![](https://ts11.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/img_20220505_224234_303.jpg)
اما برای سیتی و گارديولا هرگز به این سادگی نیست. به محض اینکه او برای تقویت تيم تغییراتي ايجاد كرد، گل ماهرز به ثمر رسيد. هفتمین گل او در این رقابت ها، رکوردی برای سیتی در این مسابقات. شك دارم الان كسي اون گل را حتي بخاطر داشته باشه.
اکنون به این موضوع می رسيم که یک تیم و یک مرد چقدر تحمل و صبر خواهند داشت. منچسترسیتی و پپ گواردیولا در ليگ قهرمانان. یک جاده طولانی و پر پيچ و خم، و مملو از زباله های فجايع و شكست هاي بي شمار و شايد بي دليل، یکی پس از دیگری.
ششمين باري كه تيم درخشان لیگ برتر زیر نظر گواردیولا تلاش کرده است تا در این رقابت ها به قهرماني دست يابد. و هر شش بار درمانده و وامانده، هر تلاشی، فاجعه بارتر و اسفنامتر از دفعه پيش.
گويا در سیتی، قضیه همه جوره متفاوت است. حقیقت دردناک برای باشگاهی که به شدت می خواهد خود را در میان نخبگان اروپا جاي كند. يك سال ديگر از قرارداد گارديولا باقي نمانده است و بنظر مي رسد هرچه در طول جاده جلوتر می روند از مقصد دورتر دورتر مي شوند.
![](https://ts11.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/15975278747700.jpg)
ماه می گذشته در پورتو بسان يك داستان ترسناک بود. گواردیولا پس از رسیدن به فینال مقابل چلسی، تیم گیج کننده ای را انتخاب کرد و عملکرد تيم مايوس كننده. سیتی ١-٠ شکست خورد.
امسال نيز در میان غوغا و طوفان چند دقيقه ايي مادريد در برنابئو، سیتی در برابر خانه و كاشانه ويران خود دوباره به زانو نشست.
اما اين بار خيلي فرق داشت. این بار ممکن بود و نزديك. با فوتبالي بسيار بهتر و منطقي تر از هميشه. کمی همدردی با همسايه دردمند واجب است. منصفانه بگم، براي ٨٩ دقیقه سيتي بهتر بود، تا ضربه چاقو رودريگو و مادريد و اغاز مرگ دردناك سيتي، قهرمان اسپانیا حتی یک شوت هم به سمت دروازه سیتی نداشت. آنچه پس از آن اتفاق افتاد، عجیب و غريب بود و توضیح آن غیرممکن. فوتبال ورزش است و غيرممكن ها هميشه ممكن. اصلا محبوبيت جهاني فوتبال از همين غيرممكن هاي ممكن سرچشمه مي گيرد.
![](https://ts11.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/57418471-10781667-image-a-41_1651702229016.jpg)
در ليگ قهرمانان، در شبی مملو از درامي، تقریباً غیرقابل وصف، سيتي با سر سرنگون شد. و حالا، دو هفته پایانی فصل داخلی، و چهار بازی باقيمانده ليگ برتر و كنترل ليورپول، چالش روحی و روانی سنگيني خواهد بود.. اگر چه ان ها در دو ديدار برابر مادريد به كمال مورد دلخواه گارديولا نزديك بودند، خيلي نزديك، حس و ريتم بازي در دستان سيتي بود، از سوي ديگر قبول مجموع ٦ گل در ٢١٠ دقيقه نيز خیلی بيشتر از حد انتظار. اگر جک گریلیش كار را تمام كرده بود، ما اكنون در مورد یکی از عملکردهای عالی یک تیم انگلیسی در اروپا صحبت می کردیم و كسي هم جيك نمي زد.
حالا سفر به پاریس روياي مرده ايي بيش نيست. و در واقعيت، نيوكاسل حريف بعدي است. و اگر آن يكي هم خوب پیش نرود، فصلی که به سیتی وعده سه گانه می داد ممكن است بدون هیچ نتیجه ای به پایان برسد. دست خالي، علي و حوض!
![](https://ts11.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/3500.jpg)
پيش از انكه تلويزيون را خاموش كنم، گواردیولا با لباس تمام مشکی، زمانی که همه چیز تمام شده بود به دنبال بازیکنان خودي برای دلجویی به میدان رفت. یک آغوش اینجا، یک نوازش آنجا.
امروز او همچنان متعجب و حيران به "آيا و چرا" هاي بسياري در سر خواهد داشت. آیا یک نوك حمله ممکن بود تفاوتی ایجاد كند، دفاع مياني چطور؟، و خيلي سوالات بي حاصل و بي جواب ديگر.
قسم مي خورم اين يكي بيش از حد ازارش مي دهد، چنانچه فوتبالدوستي مثل من را.
در بازي ديشب بدنبال زيبايي و هيجان ديدار اول بودم، از اين حيث جاي شكايت نيست، برنابئو که در حال حاضر در بحبوحه بازسازی ٢٠٠ میلیون پوندی است شب هاي پرحادثه ايي را پشت سر گذاشته است، نيمي از تاريخ فوتبال اروپا را در سينه دارد. دقايق پاياني دلهره اور در ان استاديوم، روي من و ميليون ها نفر ديگر را زمين نيانداخت.
![](https://ts11.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/https_therealchamps.com_wp-content_uploads_getty-images_2018_08_1391221844-850x560.jpeg)
در پايان، اين تنها ورزش است، مثل زندگي. اگرچه شايد چند روزي به خود بپيچيم.
فردا مي ايد، ديدار بعدي، فصل بعدي. انچه در حال حاضر اهميت دارد، نحوه پاسخ و عكس العمل گواردیولا و بازيكنان اوست، انچه كه بیشتر درباره يكايك ان ها و سيتي به ما می گوید. خاكستر مي شوند و به باد مي روند يا بر مي خيزند و اتش سوزنده ايي به راه مي اندازند؟