مطلب ارسالی کاربران
«وقتی همه موفقیت های رئال مادرید “معجزه” خوانده می شود»
این شعار جدید است: رئال مادرید معجزه ها. انگار که گروهی از جادوگرها گرد هم آمده اند و تلاش می کنند تا تیم آنچلوتی که قهرمان لالیگاست را مورد یاری قرار بدهند تا در بازی برگشت مقابل منچسترسیتی پیروز شود آن هم در حالی که رئال برای صعود به فینال به برد با اختلاف دو گل نیاز دارد و برای کشاندن بازی به وقت اضافه به برد با اختلاف یک گل. بردن با اختلاف یک گل معجزه نیست. ماقبل تاریخ هم نیست و اتفاقی فرازمانی هم نیست. تحمل کردن مقابل پاریس تا وقت اضافه مقابل تیم مدعی قهرمانی چمپیونزلیگ هم معجزه نبود، تیمی که در شروع فصل همچون سیتی مدعی قهرمانی بود. چرا که دفاع کردن هنری است که برخی فقط زمانی که بقیه تیم ها انجامش می دهند، خوششان می آید. مهار پنالتی بخشی از کار دروازه بان است همان طور که کورتوا مقابل مسی این کار را کرد و این که تیمی حتی در روزهای سختش هم طاقت بیاورد، یک ویژگی مثبت است.
معجزه این نیست که در 30 دقیقه سه گل بزنی یه خصوص وقتی که با انرژی، اراده، تعویض های درست (رودریگو و کاماوینگا) و هیجان استادیوم در تورنمنت محبوبش یعنی جام باشگاه های اروپا می توانی حریف را از نقشه فوتبال محو کنی. بازیکنان جسور و شجاع رئال مادرید در این نبرد فوتبالی توانستند که بهترین هنرهای خود را اارئه بدهند چرا که چمپیونزلیگ یک مذهب برای رئالی هاست و ایمان به چیزهای غیرممکن همان چیزی است که پدران به فرزندانشان منتقل کرده اند. معجزه، پاس بیرون پای مودریچ نیست، حتی این که در بازی برگشت در برنابئو بدون این که خوب بازی کنی، صعود کنی هم معجزه نیست. رئال در لندن کارش را درست انجام داده بود و چلسی به عنوان قهرمان اروپا سعی کرد که یک روز عالی داشته باشد. حریف در سطح بالایی بازی کرد و این ارزشمند است. بارسای پپ گواردیولا که شش جامه را برد، در نیمه نهایی چمپیونزلیگ در استمفوردبریج در حالی پیروز شد که علاوه بر گل اینیستا چیزهای زیاد دیگری از آن بازی در یادها مانده است.
تیم انگلیسی همچون پی اس جی با روحیه رقابت جوی رئال مادرید مواجه شد که با انگیزه ای فولادین می تواند در مقابل مشکلات مقاومت کند و استقامتش را نشان بدهد. خوب بازی کردن یعنی این که در زمان لازم فشار را تحمل کنی و ناامید نشوی. باید بدانی که مثل یک تیم بزرگ و گاهی مثل یک تیم کوچک بازی کنی. این اسمش تواضع است. معجزه این نیست که در اتحاد با نتیجه چهار بر سه شکست بخوری آن هم در حالی که ممکن بود هشت گل بخوری. این نگاه مصخصوی به بازی رفت است. می توان این را هم تفسیر کرد که سیتی تیم فوق العاده ایست که مثل فرشته ها بازی می کند اما هرگز چمپیونزلیگ را نبرده است. از رئال خیلی بهتر بودند چرا که رئالی ها گاهی با بی خیالی به آنها فرصت دادند. در غیاب کاسمیرو، نقشه انچلوتی (در ابتدا می توانست با چهار هافبک بازی کند)، عملکرد ضعیف آلابا (نیمه مصدوم بود) و هدیه دادن دو گل (گلهای دوم و سوم) شب را برای قهرمان اسپانیا سخت کرد. البته بله، بنزما و وینیسیوس معجزه های فوتبال هستند. با این موافق هستم.
عادت سالهای اخیر در چمپیونزلیگ این بوده که ارزش دستاوردهای رئال کم کنند. آنها کار رئال را معجزه وار می نامند اما با نیت بد. از تئوری های بچگانه در مورد نبود سبک یا مدل ورزشی خسته شدم. برخی لالیگا را از چمپیونزلیگ برتر می دانستند (مضحک بود) یا در مورد گوی های سرد و گرم و خوش شانسی در قرعه ها صحبت می کردند. برخی به راحتی غلبه بر حریف های کوچک می گفتند و حتی در مورد نقش داوران با داور ویدیویی یا بدون آن صحبت می کردند و هیچ کدامشان نمی خواستند به شایستگی های رئال اعتراف کنند آن هم در حالی که ساده ترین کار همین بود. آنها هرگز نخواستند که به رئال مادرید ،بازیش، بازیکنانش، مربییش، تاریخ بزرگش و هواداران فوق العاده اش احترام بگذارند. رئال مادرید اخیرا وقتی در اروپا برنده شده، طوری مورد برخورد قرار گرفته که انگار یک تیم فوتبال با نقاط ضعف و قوتش نیست بلکه صرفا تیمی معجزه آسا است که با جادو جلو می رود. قطعا این که در مقابل این هجمه ها طاقت بیاوری یک معجزه است.
خسوس سانچز-مارکا