فرض کنید پارچی دارید که ظرفیت آن پر شده است و شما به عنوان سرمایه گذار جدید و احتمالا بسیار آماتور تشویق می شوید تا محتویات لیوان خود را درون همان پارچ بریزید!
محتویاتی که محتمل با مشقت بسیار و طی چند دهه بدست آورده اید!
نتیجه آن مشخص است! هرچه به درون آن تزریق می کنید بر روی زمین خواهد ریخت!
ماجرای #بورس در سال های گذشته بدین منوال بوده است. اما چرا افراد بسیاری در این سرمایه گذاری، مال باختند؟
افراد متخصص و حرفه ای در این باره سکوت کردند. چرا که این ورود نا به هنگام را فرصتی بسیار مهم مغتنم شمردند!
جریان وارد بورس شدن #استقلال و #پرسپولیس اگرچه می تواند هزینه های نسبتا هنگفت را از دوش دولت رها سازد اما بالواقع مساله می تواند یک جریان تبلیغاتی دوباره برای مجاب کردن مردم جهت ورود و احتمالا باخت دوباره به بورس شود.
شاید این یک ترفند جدید برای نجات بورس بوده! ترفندی که هیچ تز اقتصادی و علمی پشت آن وجود ندارد.
ظرفیت پارچ بورس کشور به دلایل تحریم های سنگین، ورود بی رویه کالاهای چینی و رکود تولید داخلی کما فی السابق پر است!
و در این بین، حتی هواداران احساسی که قشر عظیمی از جامعه را تشکیل می دهند، شاید به دلیل عدم موجودی نقدی و شرایط اقتصادی و شاید درس گرفتن از آزمون قبلی نسبت به این موضوع واکنش منفی نشان داده اند و استقبال چندانی از آن نشده است.
متاسفانه همچنان به اشتباه، تنها راه درآمد کشور از مواد اولیه و خام می باشد و تا زمانی که اوضاع بدین منوال است، سپردن تراکتور به مس سونگون راهی مطمئن تر از بورسی شدن آن است.
اگر مردم در سهام باشگاهی که هیچ پرونده ای از آن شفاف نیست سرمایه گذاری کنند ممکن است علاوه بر ضربات روحی، خسارت های مادی نیز متحمل شوند و ترس از عدم بازگشت موجودی آنها را در مقابل مدیریت باشگاه بیش از پیش مستاصل سازد.
به قلم سارپ