وجه مشترک تمام مربیان سطح بالا و «اینکاره» که وارد فوتبال underdog و نیمه آماتور ایران شدن اینه که از ابتدا سنگ بنا رو گذاشتن به سروسامون دادن دفاع؛ دلیلشم واضحه چون نظربلندن و چشم اندازشون میادین بزرگه...به قول معروف پیچش مورو میبینن!!
رایکوف اومد کارگرجمو بعنوان یه دفاع چندکاره رو کرد و از یه بازیکن معمولی پیکان به اسم ابرهیم آشتیانی یه پیستون راست کلاس جهانی ساخت...
ایویچ اومد قبل از هرکاری خط دفاعو زیرورو کرد با نادرمحمدخانی و زرینچه کناررفته و پاشازاده نیمکت نشین...
کیروش اومد از دوتا بازیکن متوسط الحال لیگ منتظری و پولادی ستونای تیم جام جهانیو تشکیل داد و هافبک نفت پورعلیگنجیو بعنوان یه دفاع وسط ناب بکار گرفت...
البته ازونجا که رعیت ایرونی به بازی سیکیم خیاری، ستاره سالارو اضطرابی عادت داره هرگز اینگونه اقدامات به مزاجش سازگار نبوده از همه این مربیا در زمان خودشون بدگویی کرده!!
از همه این اسامی بزرگتر فرانک اوفارل بود که مثل همه موارد بالا حولش یه دوقطبی شکل گرفت؛
وقتی تیم ملی شهریور 53 قهرمان بازیهای آسیایی تهران شد و اسراییلو در فینال 1-0 برد (بازی بشدت درگیرانه و تاکتیکی که انصافن هنوزم تماشاش نفس گیره) تماشاچیا که عادت داشتن تیم ملیو 4-3-3 ببینن با سبک بازی باز، حالا تیم ملی رو متراکم در وسط زمین میدیدن (نخستین مبانی 4-2-3-1) و خبری از بازیهای پرشور و مهیج سابق نبود...فردای بازی تیتر کیهان ورزشی این بود:
خداحافظ فوتبال خوب، بعد ازین تنها هدف تیم ملی زدن ضربه و نباختن است....فوتبال ما قویتر، اما کم اثر تر شده...
در حالیکه موافقانش تیتر زدن:
خشونت، بیرحمی، شدت عمل، اینست فوتبال روز
مخالفاش میگفتن فوتبال فوق مدرن (مشابه آژاکس و هلند 74) میخوایم زیبا باشه (مثل ساده اندیشانی که از تیم کیروش جلوی اسپانیا توقع تیکی تاکا داشتن!!)
موافقاش میگفتن ما هنوز درالفبای فوتبال مدرن موندیم چه برسه به فوق مدرن...
مخالفاش میگفتن ما دوبار پیاپی قهرمان آسیا شدیم کره شمالی طوفان زردو به زانو درآوردیم به المپیک رسیدیم در یکقدمی جام جهانی بودیم چرا محتاط بازی میکنیم و با گلهای اندک پیروز میشیم...(مثل تنگ نظرانی که نهایت فوتبال واسشون غرب آسیا و بردن پرگل سوریه و امارات و لبنان و بحرینه!!)
موافقاش میگفتن باید فراتر از آسیا فکر کنیم و فاصلمونو با حریفای اروپایی و آمریکای جنوبی کم کنیم که دوباره جلوشون کیسه گل نشیم...
مخالفاش میگفتن چرا ایرانپاکو دعوت نمیکنی جاش یه جوون ناشناخته شهرستانیو دعوت کردی (غفور جهانی) چرا منصور رشیدی و کارگرجمو خط زدی به جاشون تازه کارایی مثل قاسمپورو دعوت میکنی که تو محلشونم کسی نمیشناسه!!
اوفارل با آسیب شناسی دقیق در پی رفع نقاط ضعف کهنه فوتبال ایران بود، مثل کُندی بازیکنا و حفراتی مثل ناتوانی اورلپ فولبک ها در برابر رقبای قوی بعلاوه ارتقای درک و مفاهمه تاکتیکی بازیکنا که مستلزم اردوهای طولانی و امکانات و بازیهای دوستانه متعدد بود؛
فرانک اوفارل تمرکز خودشو روی رفع بنیادی این مشکلات گذاشت و دقیقن همچون کیروش متهم شد به بازی دفاعی، فقدان تفکر هجومی، غرور و لجبازی و یکدندگی، بی توجهی به لیگ و دستمزد زیاد....حقیقتن یه مطالعه موردی جالبه بعد 45 سال باورود کیروش دقیقن تاریخ در جامعه کلنگی ایران تکرار شد (البته دفعه دوم به دلیل دخالت عمال ارتجاع مضحک تر و مبتذلتر!!)
و درنهایت اوفارل زود رفت، ولی در همون مدت کوتاه عصر طلایی برای فوتبال ایران پایه ریزی کرد و میراثش باقی موند:
با کنار گذاشتن نسل قبلی مدافعان کلاسیک و بکارگیری مدافعان با ویژگیهای مدرن (اسکندریان، مسیح نیا،نصی عبداللهی حبیب خبیری، محمد پنجعلی...) استانداردها رو جابجا کرد؛ برای دریافت بهتر این تحول، بازیای ایران در جام کنفدراسیونها رو ببینید و فی المثل تقابل حلوایی و کارگرجم با اوزه بیو رو مقایسه کنید با عملکرد نسل پسااوفارل (مثلن عبداللهی) جلوی مهاجمان درجه یک جهان تا میزان پیشرفت و ارتقاء سطح فوتبال ایرانو درک کنید...
بازکشف استعداد بازیکنا در پستای جدید؛ حسن نظریو همه جای زمین بازی داد تا آخر دفاع راست تثبیت شد!! انتقال کازرانی از دفاع راست به دفاع وسط و تبدیل اسکی از سوئیپر به پیستون چپ و آوردن ممدصادقی مهاجم به هافبک باکس...تمام این مدتم تخریب کنندگان مشغول نق زدن و لودگی و تمسخر اوفارل بودن که «ایرلندی زرنگ» ارنج تیمشو نمیدونه، اجنبی از فوتبال ایران شناخت نداره و فقط فکر پولشه!!
اوفارل حتی بعنوان مشاور تیم ملی در جام جهانی78 نقش آفرینی کرد و کردیت بازی درخشان 1-1 جلوی اسکاتلند و ترفند فیکس کردن دانایی فرد جلوی اسکاتلندو مدیونشیم؛
همچنین با آماتوریسم جنگید و با نیمکت نشین کردن حجازی و خط زدن پروین این دو اسطوره فوتبال ایرانو تنبیه کرد، تمهیداتی کاملن موفق به ویژه در مورد پروین که با هماهنگی راجرز در پرسپولیس فوتبالش احیاء شد...
اوفارل جاه طلبی و بزرگ فکر کردنو به بازیکنا تزریق کرد؛ فی المثل بعد اینکه متوجه شرایط خاص قلیچ خانی شد (وقتی تیمو بعد قهرمانی آسیا بردن دربار قلیچ خانی دعوت نشد و حتی از فیلم یادبود مسابقات حذف شده بود) تشویقش کرد از ایران خارج و آخر فوتبالشو در اروپا بگذرونه و خودشو برای مربیگری آماده کنه (سرداردلها کل پیش فصلو با بایرن مونیخ تمرین کرد ولی متاسفانه بدلیل موقتی بودن پاسپورتش بالاجبار برگشت و نتونست قرارداد ببنده) همچنین اوفارل حجازی رو به منچستر و حسن روشنو به فولام معرفی کرد (همونطور که کیروش مسیر ترنسفر پرتغالو برای ایرانیا باز کرد تا امثال طارمی رشد کنن)
ولی میراث اوفارل دامنه دارتر ازین حرفاست:
برای انتقال دانش هر شش ماه دوره مربیگری چهارگوشه ایران برگزار کرد و حداقل 50 مربی ایرانی زیر دستش تربیت شدن که چنددهه ارکان مربیگری فوتبال ایرانو تشکیل دادن (مثل محمود یاوری، بهمن صالح نیا، ناصر ابراهیمی...) و گل سرسبدشونم حشمت مهاجرانی و حسن حبیبی، دستیارانی که بعد از خودش هفت سال در تیم ملی ایده هاشو پیاده کردن؛
با طراحی برنامه عظیم با پشتوانه فدراسیون آتابای با استعدادیابی سراسری، مسابقات منطقه ای و استانی جوانان، راه اندازی لیگ آموزشگاهها و اضافه کردن تورنمنتی به سبک جام اتحادیه انگلیس برای تیمهای دوم و ذخیره باشگاهها (جدی چند نفر از شماها میدونه ایران دهه پنجاه غیر از لیگ تخت جمشید دو جام حذفی داشت؟!) فوتبال ایرانو شکوفا کرد به شکلی که در عرض چهارسال اندازه سه تا تیم ملی صاحب بازیکن شدیم، تیم الف و ب و ارتش و امید و جوانان همه قهرمان آسیا، بطوریکه در مقطع 57 تیم ملی جوانان ایران (با ترکیب چنگیز،برزگری، محمدخانی،نعلچه گر...) مثل دوره قبلیشون (خبیری،پنجعلی،فریبا...) فاتح بلامنازع آسیا بود که طبق استراتژی بلندمدت فدراسیون بطور منظم و سیستماتیک استعدادیابی و غربال و با اعزام مکرر به تورنمنتهای خارجی آبدیده میشدن تا طبق برنامه در کنار باتجربه هایی مثل قاسمپور و صادقی و روشن و نظری و اسکی در جام جهانی 82 و 86 اسکلت تیم ملی روتشکیل بدن (چی فکر میکردن و چی شد!!)
خروجی ساختار بنانهاده شده توسط اوفارل بقدری پربار بود که حتی به رغم گسست 57 و فروپاشی اون سیستم پویا، و تلفات فراوون محصولاتش (مهاجرت، خداحافظی اجباری، قوانین احمقانه مثل 27 ساله ها و ممنوعیت دعوت لژیونرها و حتی اعدام!!) کل دهه شصت و تا تیم ملی 90 که در پکن قهرمان شد همچنان فوتبال ایران داشت از برنامه استعدادیابی طراحی شده توسط اوفارل ارتزاق میکرد (امثال پنجعلی،درخشان، ممدخانی،شاهرخ بیانی....)
.
شرافت و وجدان هر فوتبالدوست ایرانی حکم میکنه قدردان این خدمات باشه؛ هر چند مستلزم آگاهی و داناییه که در سرزمینی که بقول سردارقلیچ پهلوانانش ردای نامردی به تن کردن و رسانش باید پست انکار هولوکاستو پین و جوابیشو حذف کنه!! کمیابه...راستی مخالفان اون زمان اوفارل کجان و امروز چه نظری در موردش دارن؟!
روزگاری خبر درگذشت کیروشم میاد و براش بزرگداشت مینویسیم....اونزمان آدم حسابیا با فراغ بال تاریخو روایت میکنن چون هیاهوی عوام هالو فروکش کرده و اغلب کیروش ستیزان فعلی در غبار محو شدن همونطور که مخالفان باصطلاح استعمارستیز و اجنبی ستیز اونزمان اوفارل کف روی آب و سنگ رو یخ تاریخ شدن....