فوتبال باشگاهی در ایران با رویکرد خصوصی از ابتدای قرن و با تشکیل تیم فوتبال کلوب ایران در سال 1301 بنیانگذاری شد.
به گزارش طرفداری، بین سالهای 1301 تا 1317 همه تیم های باشگاهی که در فوتبال ایران متولد شدند خصوصی بودند، گروه یا اشخاصی متولی تشکیل این تیم ها بودند که بارزترین شکل آن در تیم های شعاع و تدین جلوه گری می کرد، تیم تدین را محمد تدین، رییس مجلس دوره رضاشاه و تیم شعاع را شخصی به نام شعاع میرزا معتمد موسس اولین روزنامه ورزشی در ایران تشکیل دادند.
از سال 1317 بنگاه های دولتی زمام امور را در دست گرفتند، بنگاه های ورزشی مثل راه آهن سراسری رسما وارد گود ورزش ایران شدند، اما از ابتدای دهه 20 تیم های خصوصی و دولتی به توازی یکدیگر مشغول فعالیت شدند.
دهه 20 دهه آغاز باشگاه داری در شکل امروزی خود بود، تیم های مختلفی در دهه 20 آغاز به فعالیت کردند که امروز هنوز در حال فعالیت هستند، باشگاه هایی مثل شاهین تهران، تاج سابق، تاج اهواز، برق شیراز، داریی تهران و بانک ملی در این دهه فعالیت خود را شروع کردند، اگر داریی و بانک ملی در ابتدای تشکیل خود به 2 نهاد وزارت دارایی و بانک ملی وابسته بودند در عوض تاج و شاهین 2 باشگاه بسیار مهم تاریخ فوتبال ما نهادی هایی کاملا خصوصی داشتند.
شاهین را دکتر عباس اکرامی و تاج را سپهبد سابق پرویز خسروانی پایه گذاشتند، اکرامی معلم و استاد دانشگاه و دبیرستان های بزرگی مثل البرز و فیروز بهرام بود که شاهین را در سال 1322 پایه گذاشت، او از دانش آموختگان دبیرستان ها و دانشگاه ها در تیمش بهره می برد ضمن این که او اولین کسی بود که اساس حرفه ای را در یک همایش خصوصی از شخصی به نام هاکر انگلیسی آموخت.
پرویز خسروانی باشگاه دوچرخه سواران را در سال 1324 پایه گذاشت، دوچرخه سواران در سال 1328 با تلفیق با نفرات تیم سرباز، تیمی تازه به نام تاج را ساخت که شکل بدیعی در سازمان باشگاه داری بود، باشگاهی که مدیریت کلانش بر عهده پرویز خسروانی بود اما سند مدیریتی آن به وزارت دربار واگذار شده بود و در اساسنامه آن، شخص وزیر دربار در هر زمان رئیس هیات مدیره آن بود. سازمان فرهنگی ورزشی تاج تهران درآمدزایی شایسته ای داشت.
با تمام این اوصاف شکل اداره باشگاه های شاهین به طور صددرصد و تاج به شکلی واقعی خصوصی بودند، شاهین به طور خصوصی اما ماهیت آماتور کار می کرد و تاج در حالت کاملا مستقل فعالیت خود را ادامه می دادند.
تا سال های ابتدایی دهه 50 وضعیت به همین شکل ادامه پیدا می کرد، تیم شاهین اما در سال 1346 بر اساس اختلافات خود با نهاد های اداره کننده امور ورزش ایران منحل شد، مجوز این باشگاه به علت آن چه ایجاد هرج و مرج در ساختار ورزش ایران عنوان شد در تیر ماه 1346 باطل اعلام شد، در آن سوی، تاج هر چند خصوصی بود اما همچنان با حمایت معنوی وزارت دربار به پیش می رفت، در این سالها اتفاق مهمی در این مجموعه رخ داد، 2 بازیکن از تیم های منحل شده کیان و دارایی به توصیه دربار از رفتن به خارج از فوتبال و ادامه فوتبال در ترکیه منع شده و به تیم تاج پیوستند، در این سالها اتفاق دیگری که رخ داد، مدیریت سازمان تربیت بدنی توسط مدیر باشگاه تاج بود، پرویز خسروانی که قبلا رئیس ژاندارمری کشور هم بود در این مقطع اداره سازمان تربیت بدنی را در سالهای 1346 تا 1351 بر عهده گرفتند.
تاج شکل خصوصی داشت اما توان انجام برخی از رانت های دولتی مثل فرستادن بازیکنانش بله دانشسرای عالی ورزش و حل کردن مشکلات سربازی آنها داشت و این 2 قدرت برتر در تیم تاج باعث شد تا حربه ای برای جذب بازیکن و دادن امتیاز به بازیکنان تازه وارد برای حضور در تیم تاج باشد.
در سالهای اواخر دهه 40 تیم باشگاه شعاع برای جذب بازیکنانی مثل فریبرز اسماعیلی و حسین آبشناسان به آنها اتومبیل و موتور سیکلت پرداخت تا نهاد های خصوصی فوتبال حرفه ای گری را هم تجربه کنند.
در اواخر دهه 40، با انحلال باشگاه هایی مثل شاهین، زمینه برای تشکیل باشگاه پرسپولیسی فراهم آمد که یکی از مصادیق بارز فوتبال خصوصی در ایران شد، تیمی که با مدیریت علی عبده تشکیل شد و وابسته به شرکت سهامی خاص سی آر سی بود، تیمی که در مقطعی طی یک پروتکل همکاری با مجموعه ایران ناسیونال سابق که پیکان را تولید می کرد همه بازیکنان خود را به این تیم واگذار کرد، پرسپولیس در شکل خصوصی سالهای 1346 تا 1357 قابلیت بسیاری از فعالیت هایی را داشت که امروز این فعالیت ها از اختیار و عهده باشگاه خارج است و تصمیم گیری ها درباره آن به عزم دولت وابستگی دارد، پرسپولیس هر گاه دلش خواست فعالیت هایی منحصر به فرد انجام داد، برگزاری بازی با تیم های بزرگ حرفه ای جهان، اعلام حرفه گری، خرید ورزشگاه، فرستادن بازیکنانش به پیکان و پس گرفتن آنها در یک سال بعد، برگزاری مسابقات جهانی بولینگ در محل باشگاه پرسپولیس و ... از دسته این فعالیت ها بود.
تیم شاهین هم که در سال 1346 منحل شده بود با در اختیار داشتن مدیریت خصوصی و حمایت افراد ویژه که به نوعی ابتدایی سهامدارانش بودند در سال 1351 مجددا احیا شد، این تیم خصوصی اماکن ویژه و قابل توجهی در شرق تهران داشت. در سطح کشور هم باشگاه های خصوصی دیگر با توان مدیران بخش خصوصی تشکیل و فعال شدند که از آن جمله می توان با سپاهان اصفهان، ابومسلم مشهد و... در کنار پرسپولیس و تاج و شهباز بودند، در این دوران اکثر نهادهای ورزشی نیمه دولتی و وابسته به بانک ها یا بنگاه ها و موسسات صنعتی شدند، در سال های برگزاری لیگ تخت جمشید در فوتبال ایران نهاد های دولتی در فوتبال جان گرفتند و تیم های ملوان و نفت آبادان و پاس و نیروی اهواز و ذوب آهن اصفهان و بانک ملی تهران و راه آهن و... وابسته به نهادهای دولتی فعال شدند با این حال برخی از تیم ها در این دوران در سطحی پایین تر به طور خصوصی فعالیت خود را ادامه دادند که از آن جمله می توان به تیم های فوتبال کیان تهران، تهرانجوان و... اشاره داشت.
بعد از انقلاب اسلامی بیشتر باشگاه ها ها شکل اداره خود را حفظ کردند، برخی از تیم ها در ادامه فعالیت تیم داری خود وابسته به نهادهای صنعتی مثل کارخانجات فولاد و مس شدند، برخی دیگر از تیم های صنعتی هم خصوصی شدند اما خصوصی شدن در این نهادها پایداری لازم را نداشت و باشگاه هایی مثل استقلال اهواز و تراکتور در شکل خصوصی خود نتوانستند حیات خود را در فوتبال ایران ادامه دهند، بیشتر باشگاه های خصوصی در این سالها توان ادامه فعالیت را به اشکال مختلف نداشتند، ابومسلم و شاهین از جمع خصوصی های قدیمی تر نابود شدند و مجموعه های خصوصی دیگر مثل بهمن و پورا و استیل آذین که آرزوهای دراز در سر داشتند و کمال می طلبیدند در سال های مختلف از صفحه روزگار در فوتبال ایران محو شدند، خصوصی ها در چرخه فوتبال ایران توان خود را به تدریج از دست دادند و فاقد هویت مردمی و حمایت مردم به عنوان اصلی ترین سرمایه بقا در فوتبال شدند، مشخص شد که تنها نهادهایی می توانند خصوصی باشند که حمایت مردم از آنها به ایجاد ثروت عمومی معنوی و مادی منجر شود، واگذاری سهام به مردم و اداره تیم ها توسط مردم تنها در شرایطی امکان پذیر است که مردم شوق و انگیزه حمایت از تیم ها را داشته باشند، ارزش مالی و معنوی تیم ها و جذابیت آنها می تواند مردم را وادار به همکاری، حمایت و سرمایه گذاری در مسیر تقویت تیم ها کند.
پرسپولیس و استقلال از سال 1358 به بعد دچار تغییرات اساسی در نهاد مدیریتی خود شدند، در ابتدای انقلاب، مدیران و مالکان این 2 باشگاه از ایران خارج شدند و کار ادامه حیات آنها به دست نهادهای دولتی افتاد، تاج سابق در ابتدا برای ادامه فعالیت مسیر سختی داشت، وابستگی به دربار، مدیریت دولتی ملی در ورزش را بر آن داشت که در ابتدا با ادامه فعالیت این باشگاه مخالفت کند اما در ادامه برخی تبلیغات و فعالیت ها باعث شد که فعالیت باشگاه استقلال با نام تازه اش ادامه یابد، عنایت آتشی از قهرمانان سابق بسکتبال و از ورزشکاران باشگاه تاج در این عرصه که حالا از طرف نهاد تازه مدیریت باشگاه یعنی سازمان تربیت بدنی نماینده معرفی شده بود در بقای تیم استقلال تلاشی گسترده داشت، تلاش های این فرد استقلال را با عنوان تیم سازمان تربیت بدنی به ادامه فعالیت واداشت.
اما در پرسپولیس و در ابتدای کار، بنیاد مستضعفان فعالیت ادامه راه مدیریت باشگاه را عهده دار شد اما در ادامه راه و بعد از این که بنیاد مستضعفان املاک و ثروت های علی عبده را مصادره کرد، اداره امور پرسپولیس هم بر دوش سازمان تربیت بدنی افتاد اما در دوران اولیه انقلاب و شروع جنگ، ثروت جامعه کفاف سرمایه گذاری در امر اداره باشگاه هایی مثل استقلال و پرسپولیس را نمی داد و این شد که این 2 باشگاه با حمایت افراد و کمک های مالی آنها و درآمد زایی از طریق انجام بازیهای دوستانه ادامه حیات دادند تا سالهای پایانی دهه شصت فرا رسید.
شکل اداره پرسپولیس و استقلال در نیمه اول دهه شصت شباهت هایی آشکار با همدیگر داشت، هر 2 در ظاهر تحت اداره سازمان تربیت بدنی بودند اما افرادی خاص به حمایت مالی این تیم می پرداختند، در بین حامیان مالی استقلال می توان از حاج حسن تراب پور واز بین حامیان پرسپولیس در این سالها می توان به مرحوم سعید ترابی اشاره کرد، کسان دیگری هم بودند ضمن این که برگزاری بازی دوستانه در شهرستان ها و دریافت پول از آنها در این زمینه کمک حال بود مضافا بر این که در دهه شصت میانگین دریافتی بازیکنان شاغل در داخل کشور با دریافتی بازیکنان در دهه 50 علیرغم بالا رفتن میزان تورم، کمتر بود و هیچ بازیکنی نمی توانست ادعا کند که با پول دریافتی از باشگاهش می تواند به زندگی خود بپردازد، در برخی موارد بازیکنان تیم ها از طریق روابط مربیان و اطرافیان خود صاحب موقعیتی ولو کوچک می شدند، از جمله ارتباط علی پروین سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس با مدیرعامل اتحادیه تاکسیرانی تهران برخی از بازیکنان این تیم مثل غلامرضا فتح آبادی، مجید سبزی، وحید قلیچ و یکی دو نفر دیگر را تاکسی دار کرد.
این اتفاق تا میانه دهه شصت ادامه داشت تا این که در این سال بنیاد مستضعفان بار دیگر درخواست کرد تا دوباره مدیریت پرسپولیس را از سازمان تربیت بدنی پس بگیرد هر چند در سالهای 60 تا 65 تنها کاری که سازمان ورزش برای پرسپولیس و استقلال کرده بود تنها انتخاب مدیرعامل بود، مدیری که حتی دفتر خاصی هم در باشگاه های مربوطه نداشت، یکی از بارز ترین اشکال مدیریت های صوری حضور نادر فریاد شیران در باشگاه استقلال به عنوان مدیرعامل در سال 1364 بود، نادر فریاد شیران در سال 64 یک فوتبالیست فعال و 30 ساله بود که کارمند دفتر امور مشترک فدراسیون های ورزشی بود، فریاد شیران به توازی مدیریت در استقلال به تیم استقلال رفت و دروازه بان ذخیره این تیم هم شد، او حتی بعد از جدایی از باشگاه استقلال، به فوتبال ادامه داد و تا اواخر دهه شصت در قالب یک بازیکن، فعال بود.
وضعیت اداره پرسپولیس و استقلال را می توان در یکی از تمثیلات مربوط به دهه شصت در فوتبال ایران سراغ گرفت، آنجا که گفته می شد پرسپولیس در صندوق عقب اتومبیل علی پروین اداره می شود، این تمثیل در واقع نشانگر اوضاع خاص تیم هایی بود که اسناد اداره تیم و دفاتر دخل و خرج و حتی وسایل تمرینات تیم های اداره استقلال و پرسپولیس را همراه خود به این سوی و آن سوی می بروند و در این سطح نازل از سازمان و تشکیلات ادامه فعالیت می دادند، آنها به قدری دست بسته در امور مدیریتی بودند که گاهی به بنگاه کوچک اتومبیل علی پروین در خیابان عارف تهران در حوالی میدان خراسان، محل اداره باشگاه پرسپولیس می گفتند.
اوضاع برای پرسپولیس نزدیک بود به سامان بگذارد، بنیاد مستضعفان، مسئول اداره باشگاه پرسپولیس شد، ظاهر امر از پیدا شدن موقعیت تازه یاب از ثروت و امکانات بود، بنیاد مستضعفان در ابتدا سودای تغییر نام به زعم مدیرانش طاغوتی پرسپولیس داشت و اسم باشگاه را به آزادی تغییر داد، این تغییر نام پرسپولیس ریشه ای 5 ساله داشت و در سال 1360 هم مخالفت فوتبالیست های پرسپولیس با تغییر نامشان با شهید چمران باعث محرومیت آنها از استفاده از مکان ورزشی شهید چمران( بولینگ عبده سابق، در خیابان جاده قدیم شمیران سابق و شریعتی کنونی) شد، حالا پرونده تغییر نام بار دیگر باز شده بود، اتفاقی تاریخی رخ داد و نام پرسپولیس آزادی شد، خوردبین سرپرست پرسپولیس اعلام کرد تحت نام آزادی در مسابقات شرکت نخواهند کرد اما محمد علی دقت پور مدیر وقت پرسپولیس از سوی بنیاد مستضعفان گفت اگر شرکت نکنید بازیکنان دیگری جایگزین می شوند و هیات فوتبال تهران هم اهلام کرد تیمی به نام پرسپولیس وجود خارجی نداشته و در مسابقات تهران شرکت داده نخواهد شد، پیشنهاد نزدیکان تیم از زبان علی پروین منتقل شد، علی پروین اعلام کرد اگر نمی خواهیم نام ما پرسپولیس باشد لااقل نام دیگری را از ما بپذیرید، همان روز تیم جوانان پرسپولیس در یک بازی از باشگاه های تهران برنده شده بود، علی پروین درخواست کرد تا به برکت این برد اسم تیم پیروزی شود، پیروزی در دل تاریخ، حداقل به اندازه 17 سال اصلی ترین اسم پرسپولیس شد هر چند مردم و برخی از رسانه ها هیچ گاه با این تیم توافق نظر نداشتند و بالاخره تاریخ، شاهد برگردان نام پرسپولیس شد.
بنیاد مستضعفان حمایت قابل توجهی از پیروزی نکرد، در سال 67 شخصی به نام عباس وکیل مدیرعامل تیم بود و علی آبادی که در سالهای 1384 تا 1388 رئیس سازمان تربیت بدنی شد، عضو جوان هیات مدیره تازه بود، اختلافات از زمانی آغاز شد که علی پروین اعلام کرد بنیاد مستضعفان نه تنها برای پرسپولیس کاری نکرده که بعد از قهرمانی تیم حتی شاخه ای گل برای ما نفرستاده است، پیروزی در آن سال فاتح مسابقات فوتبال باشگاه های تهران، جام حذفی کشور و جام حذفی تهران شده و هر سه جام فعال و معتبر آن سال فوتبال ایران را فتح کرده بود، بعد از این مصاحبه علی پروین اوضاع و رابطه پرسپولیسی ها و استقلالی ها نقش بر آب شد، ناگهان در اردیبهشت ماه سال 1367 بنیاد مستعفان علی پروین را به دلیل آن چه اهمال در وظایف مربیگری می دانست از کار برکنار کرد، بعد از این اتفاق بازیکنان پرسپولیس 2 دسته شده و گروهی از نفرات قصد جدایی و رفتن به تیمی دیگر را داشتند اما قرار داد قبلی آنها را مجبور کرد که به تیم برگردند، در خرداد ماه سال 67 اتفاق عجیبی رخ داد و مردم در جریان اولین دیدار پرسپولیس در مسابقات سال 67 اقدام به حمایت شدید از علی پروین، توهین به بنیاد مشتضعفان و شعار علیه بازیکنان تیم که جرم آنها بازی بدون حضور علی پروین بود پرداختند، پرسپولیسی ها با ضعف روحی ناشی از اتفاقات رخ داده شده، با مربیگری مسعود معینی و ولی الله صالح نیا بدون حضور علی پروین به جام باشگاه های آسیا رفت و با شکست برابر تیم فوتبال محمدان بنگلادش از دور مسابقات حذف شد، بعد از بازگشت از بنگلادش، مسئولان بنیاد مستضعفان از ادامه مدیریت پرسپولیس انصراف دادند، تیم دوباره به شکل گذشته خود برگشت و مردم استقبالی رویایی از علی پروین در تیر ماه 67 در بازی با تیم پاس کردند، بازی را پرسپولیس با نتیجه 3-1 برنده شد.
اما در استقلال شرایط آرام تر از پرسپولیس سپری می شد، درسالهای دهه شصت، وضعیت استقلال در مدیریت و کلاس فنی تیم رفته رفته افت پیدا می کرد، در ابتدای انقلاب، عباس کردنوری، بعد از آن که عنایت الله آتشی امور استقلال را در سالهای اولیه به سامان رساند و از این تیم جدا شد، سرپرست و اداره کننده این تیم شد و به خاطر مسئولیتی که در بانک مرکزی و در ضرابخانه داشت، کمک حال این تیم بود اما روند انتخاب مدیران کارمند سازمان بر مسند پرسپولیس و استقلال تا سال 1367 ادامه داشت و پس از آن که عباس نیکویه آخرین مدیرعامل از این سیستم وارد کارزار شد از آن به بعد در دورانی که استقلال در مسابقات تهران هم افتی شدید داشته و طی سه سال تنها به عنوان سوم مسابقات تهران بسنده کرده بود، تمامی امکانات باشگاه تاج پس از پیروزی انقلاب به تصرف دولت درآمده و باشگاه استقلال بعد از آن روزهای سختی را پشت سر گذاشت. باشگاه استقلال در ثبت شرکت ها، موسسه فرهنگی – ورزشی استقلال تهران ثبت شده است که سرمایه اولیه آن یک میلیون ریال بود. مجمع باشگاه استقلال در هر سال چهار بار تشکیل جلسه می دهد و کار اصلی مجمع عمومی، تصویب ترازنامه،تصویب تراز مالی،سود و زیان باشگاه،مشکلات احتمالی و مهم تر از همه گزینش افراد هیات مدیره بود.اعضای مجمع عمومی باشگاه استقلال را در سال 1367 هفت نفر تشکیل دادند.
تشکیل این مجمع غالبا برای ارائه گزارش عملکرد مدیر عامل باشگاه برپا می شد. اعضای هیئت مدیره باشگاه استقلال را در سال 67، دکتر محمد جواد ایروانی، رئیس هیات مدیره، دکتر علی آقا محمدی،مهندس سید کاظم میرشاه ولد،علی فتح اله زاده، سید محمدکاظم اولیایی، دکتر مهدی آذر برزین ودکتر حسین قریب تشکیل می دادند، عملکرد استقلال با حضور مدیرانی که برخی از آنها نماینده مجلس و برخی نزدیکان وزاری وقت بودند، شکل تازه ای ساخت، در این سالها، استقلال به طور کل تحت تاثیر عملکرد این مدیران صاحب برش بود.
اولین جرقه خصوصی سازی استقلال و پرسپولیس در دهه 70 اتفاق افتاد ؛عباس انصاری فر مدیر عامل پرسپولیس بود و برای تامین هزینه های تیم سعی کرد از طریق ورود به بورس سرمایه مالی جذب کند که تلاش های او به نتیجه نرسید، در ادامه و در دهه 80 امیر عابدینی و علی فتح الله زاده مدیران استقلال و پرسپولیس سودای ورود به بورس را در سر می پروارندند و حتی کار را تا بخش قابل توجهی پیش بردند اما باز هم اقدامات این دو نا تمام ماند تا دو تیم پرطرفدار استقلال و پرسپولیس بین نهاد های دولتی نظیر سازمان تربیت بدنی و وزارت رفاه دست به دست شوند.