سوسیالیسم واقعی خطرناک است. مفهوم هدایت ملت با اصل برابری از نظر نظری و ایده ای بسیار جذاب است. اما در عمل، یک سیستم سوسیالیستی برای کل جامعه بد است. سوسیالیسم مانع از نوآوری و کارایی، موتورهای رشد اقتصادی، محدود کردن آزادی افراد، و وسیله ای برای فساد و حکومت ظالمانه می شود. در نهایت، سوسیالیسم پرهزینه و ناپایدار است.
سوسیالیسم یک ایدئولوژی سیاسی بسیار پیچیده است که طیف وسیعی از فلسفه های حاکم را در بر می گیرد. نمونه هایی از سوسیالیسم در تاریخ از دولت های کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی و کره شمالی تا دولت های سوسیال دموکرات نروژ و سوئد را شامل می شود. منشأ سوسیالیسم را می توان در زمان انقلاب فرانسه در نوشته های نظریه پردازان سیاسی جستجو کرد: چارلز فوریه، روبرت اوون، و حدود 60 سال بعد، کارل مارکس
تعریف فرهنگ لغت سوسیالیسم | تعریف سوسیالیسم: سوسیالیسم به عنوان «نظریه اقتصادی، سیستم یا جنبشی است که در آن تولید و توزیع کالاها توسط شهروندان یک جامعه انجام میشود، مالکیت آن و به اشتراک گذاشته میشود».
سوسیالیسم بر این فرض استوار است که انسان ها ذاتاً مولد هستند و کارگران، با دادن این فرصت، به جای خود یا خانواده هایشان، برای کل جامعه کار خواهند کرد. در یک اتوپیای سوسیالیستی کامل، تولید بر اساس نیازهای جامعه تنظیم می شود و دستمزدها به طور مساوی توزیع می شود. حاکمان جامعه واقعاً فقط مدیران هستند و بر توزیع منابع نظارت می کنند.
از هر کس به اندازه تواناییش، به هرکس بنا به نیازش» -شعار لوئی بلان (سوسیالیست قرن 19)
اکنون در یک دنیای کامل، سوسیالیسم چندان بد به نظر نمی رسد! دیگر تقسیم بندی کلاس ها وجود نخواهد داشت. هر کودکی به آموزش و فرصت های یکسانی دسترسی خواهد داشت. برابری در دسترسی به مراقبت های بهداشتی وجود خواهد داشت. بیکاری تاریخ باستانی خواهد بود و کارگران حقوق و نمایندگی بیشتری خواهند داشت. مدینه فاضله!😆
اولین و شاید بزرگترین نقص سوسیالیسم در اینجا نهفته است: ما در دنیای کاملی زندگی نمیکنیم. یکی از مهمترین اصول اقتصاد مدرن این است که مردم به انگیزه ها پاسخ می دهند. اگر کسي هر روز صبح از خواب بيدار شود که صرف نظر از کيفيت کارش همان غرامت به او داده شود، چه انگيزهاي دارد تا در حد توانش عمل کند؟ اگر ثمره کار خود را نبیند، انگیزه فرد برای نوآوری، افزایش کارایی و در انجام این کار، رشد اقتصادی کجاست؟ سوسیالیسم به دلیل نداشتن انگیزه، تنبلی و پذیرش وضع موجود را به وجود می آورد. از سوی دیگر، سرمایه داری، کارآفرینی و نوآوری را پرورش می دهد. رقابت در بازارهای آزاد، تامین کنندگان کالا را مجبور می کند تا کیفیت محصول خود را افزایش دهند و/یا قیمت را کاهش دهند تا مرتبط بهم باقی بمانند.
دومین نقص بزرگ سوسیالیسم. آیا تعیین نیازهای افراد در اختیار دولت هاست؟ این امر کیفیت زندگی افراد را به هر آنچه که دولت تعیین می کند محدود می کند. انسانها کامل نیستند و هیچ نهاد واحدی نباید تصمیم بگیرد که آیا محصولی برای جامعه لازم است یا خیر. تصمیمات باید به خواست مردم باشد. دنیایی را تصور کنید که در آن یک بوروکراسی تمامیت خواه تعیین می کند که اینترنت، اتومبیل یا برق «نیازهای» افراد را تشکیل نمی دهد. آیا نیازهای هر فردی یکسان است؟ در یک کشور بزرگ با جوامع مختلف، الزامات و مشکلاتی که هر جامعه با آن مواجه است منحصر به فرد است و باور اینکه یک بوروکراسی عظیم بتواند موقعیت های خاص همه جمعیت خود را درک کند، غیرواقعی است. وقتی زمان خوب است و وسایل ضروری مانند آب و غذا فراوان است، شاید بتوانیم به دولت سوسیالیستی اعتماد کنیم که همه را تامین کند، اما همیشه اینطور نیست. وقتی منابع برای تأمین نیازهای کل جمعیت بسیار کمیاب باشد، دولت سوسیالیستی باید انتخاب کند و انتخاب کند که کدام شهروندان را پشت سر بگذارد. سناریوهایی مانند این بدیهی است که عامل اصلی فساد است. در این دوران کمبود، دولتهای سرمایهداری تنها نیاز به تسکین دارند در حالی که مکانیسمهای بازار تعدیل میشوند.
قدرت به فساد گرایش دارد و قدرت مطلق به طور مطلق فاسد میکند.» (سر جان دالبرگ-اکتون).
سومین نقص در سوسیالیسم: یک موجودیت واحد، بدون کنترل و تعادل، کنترل هر جنبه ای از تولید و توزیع منابع یک ملت به شهروندانش قطعاً قدرت مطلق را تشکیل می دهد، و این قدرت مطلق استبداد را به وجود می آورد. بزرگترین دولت های سوسیالیستی تاریخ طعمه فساد گسترده و نقض حقوق بشر شده اند (اتحادیه شوروی در زمان استالین، چین در زمان مائوتسه تونگ، کره شمالی در زمان سلسله کیم، و غیره).
طبق تعریف مقدس ترین اصل سوسیالیسم حفظ برابریست
کنترل مطلق بوروکراسی دولت سوسیالیستی
با این حال، وسیله ای را برای احزاب ظالم برای تصاحب قدرت فراهم می کند. دولتهای جوامع سرمایهداری اغلب کوچکتر هستند و کنترل بیشتری بر قدرت خود برای محدود کردن تواناییشان برای مداخله در سرمایهگذاری آزاد دارند.
همانطور که دولت یک دولت سوسیالیستی تنها منبع اشتغال، آموزش، مراقبت های پزشکی، غذا، آب، (همه چیز) است. فرد چاره ای جز حضور در مدرسه، انجام کار، خوردن غذایی و غیره ای که دولت دارد ندارد.
چهارمین نقص سوسیالیسم: آزادی شخصی افراد را محدود می کند. اگرچه برخلاف نظام سرمایه داری، این خدمات در یک جامعه سوسیالیستی برای همه در دسترس است، اما هزینه این امر اغلب کاهش کیفیت رفاه ارائه شده و همچنین مجبور کردن افراد به مقابله با بوروکراسی ها و انتظارهای طولانی در هر زمان که خدمات دولتی مانند بهداشت و درمان است. مراقبت مورد نیاز است. بدون رقابت در بازارهای آزاد، هیچ منبع مصرف دیگری جز آنچه دولت ارائه می دهد وجود ندارد. سوسیالیسم حقوقی را از فرد و خانواده می گیرد و به دولت می دهد.
نتیجه:
حفظ یک دولت سوسیالیستی گران است. صرف نظر از نظام ایدئولوژیک سیاسی حکومت های مختلف، هر ملتی در طول عمر خود ناگزیر است دوره ای از بحران اقتصادی را تجربه کند. سرمایه داری یا سوسیالیستی، اجتناب ناپذیر است که عواملی مانند بدهی ملی، بلایای طبیعی، کسری تجاری، قحطی، جنگ، یا صرفاً سیاست بد باعث شود هر ملتی دوره ای از زمان را تجربه کند که بازارهای آزاد یا دولت سوسیالیستی قادر به تامین آن نیستند. نحوه برنامه ریزی و واکنش ملت برای این دوره های زمانی دشوار است که تعیین می کند که آیا در آزمون زمان دوام خواهد آورد یا خیر. هیچ سازمانی، چه دولتی و چه شرکتی، معصوم نیست. با این حال، می توان این بحث را مطرح کرد که یک دولت سرمایه داری برای رویارویی با زمان استرس اقتصادی بهتر از یک دولت سوسیالیستی مجهز است. علاوه بر ایرادات ذکر شده در بالا، هنگامی که با کمبود کالاهای اساسی یا بودجه برای خرید آنها در سطح جهانی مواجه میشویم، نه تنها دولت سوسیالیستی نیاز به تأمین منابع بیشتری نسبت به دولت یک جامعه سرمایهداری دارد، بلکه بازارهای آزاد برای «تعدیل » وجود ندارد. علاوه بر این، شهروندان یک جامعه سرمایه داری به جای تکیه بر کمک های دولتی، مسئولیت بیشتری در قبال رفاه خود دارند.