نمیدونم یادتونه یا نه از 6 ماه پیش تو قالیشویی کار میکنم و این روزا خیلی سرمون شلوغه
من منشی اونجا شدم و تلفن جواب میدم و اکثرا هم خانوما زنگ میزنن
امروز یکی زنگ زد گفت 2 تا فرش 12 متری دارم راننده تون رو بفرسین بیاد ببره ،گفتم رانندمون سرش شلوغه اگه میتونین خودتون بیارین ! گفت نمیتونم سر کار میرم
گفتم بدین آقاتون بیاره ، گفت آقامون مرخص شده و هر هر خندید
گفتم خدا رحمتش کنه ...
و منم که عاشق زن های مطلقه !
سریع اون سیاست خاص خودمو شروع کردم به اجرا دربیارم
گفتم شمارم رو یادداشت کن خودم میام میبرم !
خوشحال شد و گفت بگو
من سه تا شماره وسطم یه صفر داره
گفتم نهصد و نوزده ، نهصد و ده ... تا گفتم 910 خندید و گفت خخخخخ من با صفر همیشه مشکل دارم
عجب !!! تعجب کردم یعنی چی من با صفر همیشه مشکل دارم ؟!
خلاصه یکم با هم صحبت کردیم و گفتیم و خندیدیم و گفت که تو جوراب بافی کار میکنه و مستاجره و خیلی اوضاعش خرابه ..
حالا قراره فردا برم و فرش هاش رو بیارم
تا ببینیم خدا چی میخواد