مهدی پاشازاده در خصوص بردهای اخیر تیم ملی ایران صحبت کرده است.
به گزارش طرفداری، گفتگوی مهدی پاشازاده با مهر را می خوانید:
دوران پسا مایلی کهن
در آن دوران فقط من مورد لطف! قرار نگرفتم و چند چهره استقلالی دیگر هم علیرغم شایستگیهایی که داشتند در تیم ملی به طرز عجیبی نادیده گرفته میشدند. تا اینکه نتایج ضعیف تیم ملی منجر به برکناری آقای مایلی کهن شد و سرمربی جدید که یک برزیلی (والدیر وی را) بود در اولین اقدامش ما چند نفر را به تیم ملی بازگرداند.
بگذریم که بعد از آن من مهره ثابت تیم ملی شدم و به گواه تاریخ و کارشناسان بهترین بازیها را برای تیم ملی انجام دادم تا جایی که بعد از جام جهانی ۹۸ فرانسه هم در تیم منتخب جهان قرار گرفتم و هم به یکی از بهترین باشگاههای آن زمان اروپا (بایر لورکوزن) ترانسفر شدم، اما یکسری لجبازیها تنگ نظریها باعث شد چند سال از بهترین سالهای فوتبالیام را در تیم ملی از دست بدهم.
تکرار تاریخ برای استقلالیها
متأسفانه باید گفت اتفاقاتی را شاهد هستیم که من آن را تکرار تاریخ برای استقلالیها میگذارم. امروز هم دیدگاهی بر تیم ملی حاکم است که جمعی از بهترینهای فوتبال ایران که در استقلال هستند، راهی به تیم ملی نمیبرند. این جمله را یک هوادار عام نمیگوید، منِ مهدی پاشازاده ملی پوش سابق، پیشکسوت و کارشناس فوتبال میگویم؛ که حتی اگر هوادار عام هم این را بگوید کاملاً درست است.
متأسفانه امروز شاهد آن هستیم که چند فوتبالیست که بهترینهای پست خود هستند و سزاوار حضور در تیم ملی، به دلایلی نامعلوم (که البته تا حدودی برای ما مشخص است) در تیم ملی حضور ندارند و چند نفر که به مراتب از آنها ضعیفتر هستند در تیم ملی بازی میکنند.
این رفتارها شاید در کوتاه مدت با یک سری پشت پردهها جواب بدهد، اما تجربه و تاریخ نشان داده که در بلند مدت نه برای تیم ملی و کادر فنیاش خوب است و نه برای فدراسیونی که یا از این رفتارها حمایت میکند یا خودش طراح آن است.
مهدی پور در سطح اروپا
از نظر من مهدی مهدی پور بهترین بازیکن نیم فصل اول فوتبال ایران بوده و کلاس فوتبال او در سطح تیمهای خوب اروپا است؛ و این خیلی عجیب است که نام او حتی در ۴۰ نفر تیم ملی هم حضور ندارد. نمیخواهم اسم ببرم اما در همین پستی که مهدی پور بازی میکند یکی دو بازیکن هستند که در باشگاه شأن هم قاچاقی فوتبال بازی میکنند و فوتبال شأن حداقل ۱۰ کلاس از مهدی پور پایینتر است، اما در تیم ملی حضور دارند.
شما به عملکرد سید حسین حسینی نگاه کنید و خودتان قضاوت کنید. مگر میشود بهترین دروازهبان لیگ که سالهاست در سطح اول فوتبال ایران میدرخشد با این آمار و رکوردهایی که در لیگ برتر از خود به جای گذاشته نادیده گرفته شود؟ آیا عدم دعوت از حسین حسینی دلیل خاصی دارد؟
من حتی به وریا غفوری هم اشاره میکنم که باتجربه و آماده در لیگ حضور دارد و در پست دفاع و وینگر راست بهترین عملکرد را در سالهای اخیر در لیگ داشته است.
آیا میشود باور کرد عدم دعوت از غفوری، حسینی و مهدی پور فنی است؟ من نمیتوانم این را باور کنم. آن هم در شرایطی که نفراتی در پستهای آنها به تیم ملی دعوت میشوند که به مراتب از آنها ضعیفتر هستند.
سیاوش یزدانی مثل من شد
اما سیاوش یزدانی سرنوشت دیگری دارد و با او همان رفتاری میشود که قبل از جام جهانی ۹۸ با من میشد. امروز سیاوش با همه شایستگیهایی که دارد و با اینکه در اردوی تیم ملی هست، تحت هیچ شرایطی به او بازی نمیدهند.
اگر از مسائل اخلاقی و غیر فوتبالی که برای یکسری از بازیکنان تیم ملی هست بگذریم، حتی در روزی که خلیل زاده محروم میشود باز هم سیاوش را در ترکیب تیم ملی نمیگذارند و نورافکن را از دفاع چپ به قلب دفاعی میآورند.
لابد اسکوچیچ در دفاع از این عملکرد خود هم میگوید ما امارات را با همین شرایط بردیم. اما باید دید آیا اگر در یک بازی غیر تشریفاتی مقابل تیمهایی مثل کره و ژاپن هم بودیم میشد چنین ریسکی کرد؟ آقای اسکوچیچ شما که سرمربی تیم ملی یک کشور هستید باید نگاه ملی به آن تیم داشته باشید و نگاه رنگی اطرافیان شما در تصمیماتتان تأثیر گذار نباشد!
نمیخواهم کسی را متهم کنم
وحید هاشمیان و کریم باقری دوستان من هستند و آنها هم در این فوتبال صاحب کسوت میباشند. متأسفانه به درست یا غلط امروز خیلی از فوتبالیها و به خصوص هواداران استقلال این تصمیمات رنگی در تیم ملی را به پای آنها مینویسند و آن را متأثر از تمایلات رنگی آنها میدانند؛ که البته من این را تأیید نمیکنم.
اما به دوستان خودم توصیه میکنم شائبهها را از بین ببرند و اجازه ندهند چنین تصوری ولو به غلط درباره آنها پیش بیاید.
موفقیت تیم ملی را نه لوث کنیم نه بیش از حد بزرگ
صعود به جام جهانی اتفاق بزرگ و خوبی بود که برای فوتبال ما افتاد و همانطور که نباید آن را لوث کنیم، نباید این اتفاق را هم خیلی بزرگ کنیم. دست فدراسیون، کادر فنی و اعضای تیم ملی درد نکند. اما بردن سوریه، عراق، لبنان و امارات شقالقمر نیست. آن هم برای تیمی که بازیکنانی مثل سردار، طارمی، جهانبخش، عابدزاده، قلی زاده و… را دارد.
اگر اسکوچیچ توانست روزی با این تیم ملی در آسیا همین نتایج را مقابل کره جنوبی، ژاپن، عربستان و قطر تکرار کند یا در جام جهانی از گروه مقدماتی صعود کرد، آنگاه باید گفت به واقع کار بزرگی صورت گرفته است.
ویلموتس سطح توقع را پایین آورده بود
اگر کار امروز تیم ملی خیلی بزرگ به نظر میرسد، به دلیل اتفاقاتی بود که در زمان ویلموتس رقم خورد. بگذارید قدری بی پرده تر بگویم؛ در واقع زمان ویلموتس چنان فاجعهای اتفاق افتاد که امروز پیروزی یک بر صفر خانگی مقابل امارات برای ما بزرگ جلوه میکند. یا بردن عراق در ورزشگاه آزادی این قدر مهم میشود و الی آخر.
ویلموتس کاری کرد سطح توقع از تیم ملی به حدی پایین بیاید که امروز برای نتایج خیلی عادی و قابل انتظار اینطور جشن بگیریم و خوشحالی کنیم.
در چه صورت باید اسکوچیچ را تغییر داد؟
سوال بزرگ امروز فوتبال این است حالا که به جام جهانی راه یافتیم، آیا بهتر است اسکوچیچ را عوض کنیم یا با همین نفر به جام جهانی برویم.
پاسخ این سوال بستگی به هدفگذاری در جام جهانی دارد. اگر هدف ما تنها حضور در جام جهانی و انجام همان ۳ بازی مرحله گروهی است، اسکوچیچ بهترین گزینه است؛ و نباید با صرف هزینههای زیاد و استخدام مربی جدید به همان هدف کوچک فکر کنیم. اما اگر هدف آبروداری در جام جهانی و صعود به مرحله حذفی است، باید به سراغ مربی بزرگتر از اسکوچیچ رفت.
من تواناییهای اسکوچیچ را زیر سوال نمیبرم و او را مربی بزرگی میدانم، اما او را بزرگترین مربی دنیا نمیدانم و قطعاً مربیان بزرگتر و بهتر از اسکوچیچ خیلی زیاد داریم. اگر فدراسیون بودجهای برای برپایی اردوهای مناسب و زیاد، انجام بازیهای تدارکاتی مناسب و یک برنامهریزی فوقالعاده دارد، آن را با استخدام یک مربی که چند لِوِل از اسکوچیچ بزرگتر است کامل کند. اما اگر چنین بودجه و برنامهای نیست، اجازه بدهند با همین اسکوچیچ در جام جهانی حضور داشته باشیم.