شب گذشته تیم های رم و یوونتوس به مصاف هم رفتند و ما در این دیدار شاهد یکی از به یاد ماندنی ترین کامبک های تاریخ سری آ بودیم.
به گزارش طرفداری، یوونتوس در این دیدار در شرایطی به پیروزی رسید که تا دقیقه 70 با نتیجه 3-1 از رقیب خود عقب بود و در پایان با نتیجه 4-3 به پیروزی رسید. یکی از نکات جالب این بازی، حضور نداشتن مکس آلگری، سرمربی تیم برنده کنار خط بود. این سرمربی به دلیل محرومیت نمی توانست تیمش را از نزدیک هدایت کند و طبق قانون باید بازی را از دور نظاره می کرد و همین قضیه هم دایره اختیارات او را بسیار محدود کرده بود و به نوعی تمامی این اختیارات به مارکو لاندوچی، دستیار اول سرمربی یووه محول شده بود. مارکو لاندوچی سال هاست به عنوان دستیار آلگری فعالیت می کند و نکته بسیار قابل توجه در کارنامه این مربی این است که فعالیتش را به عنوان مربی دروازه بان ها در تیم زیر 19 ساله های فیورنتینا آغاز کرده و در ادامه هم به عنوان مربی دروازه بان ها به همراه آلگری راهی گروستو شد.
بسیاری از هواداران یوونتوس معتقدند شاید اگر مکس آلگری کنار زمین حضور داشت با تفکرات محافظه کارانه اش و ادبیات خاصی که در استایل کوچینگ و هدایت تیمش وجود دارد نمی توانست چنین کامبک بزرگی را رقم بزند با این احتمال موافقت کنیم یا مخالفت، در هر صورت بازی شب گذشته شمای خوبی از تاثیر یک دستیار خوب در روند موفقیت تیم به ما نشان داد. در دنیای فوتبال مدرن شرح وظایف دستیار ها نسبت به حالت کلاسیک فوتبال تفاوت های بسیاری داشته و این روزها بدون در نظر گرفتن استثناها؛ پشت هر سرمربی موفقی یک دستیار خوب و موفق نهفته است. (مقصود از مطرح کردن این مطلب موفق یا ناموفق دانستن یوونتوس آلگری نیست بلکه یک نمونه شهودی برای این جمله است)
در دنیای هواداری فوتبال یک جریان فکری مبنی بر این قضیه وجود دارد که سرمربی تیم تمام آن چه که از لحاظ فنی برای یک تیم وجود دارد را مهیا می کند اما برای درک و رد این قضیه باید بگوییم؛ سبک بازی یک تیم و موفقیت آن ها در زمین مسابقه حاصل تمریناتی است که در جلسات مختلف انجام می شود و به طور معمول هدایت جلسات تمرینی و اجرای آن ها بر عهده دستیارها است. البته در این بین ما نمی توانیم یک قانون کلی برای این قضیه پیدا کنیم چرا که هر سرمربی شیوه کاری خاص خود را دارد و به یک اندازه به دستیارانش بها می دهد در این بین مربیانی هم وجود دارند که خودشان حتی اجرای تمرینات را برعهده می گیرند و دایره اختیارات دستیاران را محدودتر می کنند. اما به طور معمول سرمربی تیم نقش یک تصمیم گیرنده را دارد و مسائل فنی به کادرش ربط پیدا می کند. این مثال به خوبی اهمیت حضور یک دستیار را به ما نشان می دهد. علاوه بر این، دستیاران در حالت معمول می توانند خودشان رابط بین آنالیزور ها و سرمربی تیم هم باشند یا حتی خودشان آنالیز حریفان را بر عهده بگیرند که هر کدام از این ها مسئولیت بزرگی است.
یوونتوس شب گذشته با ترکیبی که حاصل از جلسه فنی روز گذشته با حضور آلگری بوده وارد میدان شد و خیلی زود هم یک گل دریافت کرد اما این تیم در واقع در جریان بازی توانست خودش را بر تیم حریف دیکته کند و این فرایند هم کاملا تحت تاثیر تعویض هایی بود که مارکو لاندوچی حین بازی انجام داد. هواداران یوونتوس مدت ها بود منتظر بازی دادن همزمان به آرتور و مانوئل لوکاتلی در زمین بودند که به لطف تعویض ها این اتفاق افتاد و بخش عظیمی از موقعیت های یوونتوس هم از این کانال خلق شد. در ضمن آلوارو موراتایی هم که به عنوان یار تعویضی وارد زمین شده بود توانست پاس گل دوم یوونتوس که آغاز کننده فرایند بازگشت به بازی بود را بدهد. لاندوچی شب گذشته هم به نوعی تلویحا به این نکته اشاره کرد که آلگری دخل و تصرفی در تصمیمات حین بازی نداشته است؛
تعویضها کار من بود یا الگری؟ این راز است. نمیتوانم بگویم. همه اعضای کادرفنی با هم کار میکنند
از سوی دیگر با توجه به شکل فیلمبرداری در استادیوم المپیکو رم، ما دید خوبی نسبت به مارکو لاندوچی لب خط داشتیم و شاید کمی اغراق آمیز به نظر برسد اما همان حرکات و عکس العمل های کنار زمین لاندوچی هم بسیار روی عملکرد یووه ای ها تاثیر داشت و به نظر می رسید آن محافظه کاری و ترس همیشگی از لب خط به یوونتوس تزریق نمی شود و لاندوچی با توجه به موقعیتش در کادرفنی با بی پروایی بیشتری نسبت به آلگری تیم را هدایت می کرد. یکی از بزرگترین مسئولیت های یک سرمربی بزرگ تصمیم گیری از میان چند گزینه ای است که تمام آن ها در لحظه درست به نظر می آیند.
برای مثال ممکن است شما در یک مقطع از بازی در حالی که به خوبی دفاع می کنید، دچار مشکل هجومی شوید و به گل هم نیاز دارید، توصیه های فنی و تئوری های روی کاغذ به شما می گویند که قاعدتا باید تغییری در خط حمله خود به وجود بیاورید از سوی دیگر در این بین می توانید از این زاویه به قضیه نگاه کنید که اگر شما دفاع کردنتان را ادامه بدهید می توانید روی ضدحملات و اشتباهات حریف حساب باز کنید و در این بین مدام به بازیکنان تان تذکر می دهید که از پست خود خارج نشوند و سر آن ها غر می زنید. طرز نگاه سرمربی و انتخابش از بین گزینه های این چنینی که تمام آن ها هم منطقی به نظر می رسند، ریتم بازی تیم در طول 90 دقیقه را تعیین می کند. حالا همین قضیه را با رعایت یکسری از فیلترها به شرایط شب گذشته یوونتوس تعمیم بدهید. به همین دلیل است که می گوییم با توجه به محافظه کاری ای که از آلگری سراغ داریم بعید به نظر می رسید شب گذشته در صورتی که تیمش را از لب خط هدایت می کرد، می توانست چنین جریانی را در بازی به راه بیاندازد و موجب کامبک تیمش شود.
اما حالا سوال اصلی این جا است؛ آیا هر دستیار خوبی می تواند سرمربی خوبی هم شود؟ نمی توانیم با قطعیت به این سوال جواب دهیم اما به بخشی از صحبت های شب گذشته لاندوچی توجه کنید؛
امشب به اندازه 5-6 سال پیر شدم و خوشحالم که از بازی بعدی، الگری بر میگردد
این جا است که به همان موضوع اول خود بر می گردیم. یک سرمربی خوب باید مجموعه ای از توانایی های مورد نیاز را در حد استانداردی در خود داشته است و تنها مسائل فنی و استایل لب خط نمی تواند موفقیت را تضمین کند. واکنش به انتقادات، ارتباط با رسانه ها، مقبولیت بین بازیکنان تیم و ... فاکتورهای مختلفی هستند که هر سرمربی به آن نیاز دارد و حتی گاهی اوقات بک گراند و پیش زمینه دوران بازیگری هم می تواند به کمک یک سرمربی بیاید. برای مثال در همین یوونتوس بخشی از موفقیت های ابتدایی آنتونیو کونته با سابقه بازی اش با یوونتوس رقم خورد یعنی وقتی کونته روی نیمکت تیم نشست به جای این که هواداران به این قضیه فکر کنند که او روی نیمکت تیم بزرگی ننشسته است از این زاویه به قضیه نگاه کردند که 13 سال برای باشگاه بازی کرده است و یکی از اساطیر ستاره دار یوونتوس است.
در مجموع بخش زیادی از اعتبار کامبک شب گذشته را باید به مارکو لاندوچی اختصاص بدهیم...