مدیریت در ایران آسان ترین و بی ریسک ترین کار محسوب می شود.
به گزارش طرفداری، نه تخصص می خواهد و نه تعهد. همین که در گروه فلانی و وابسته فلانی و خویشاوند فلانی باشی کافی است تا حکم به نامت بخورد و در حفاظی فولادین قرار بگیری که هرچه هم خراب کاری کردی کسی جز به دنبال سلامتی، احوالت را نپرسد!
به همین قضیه فوتبال و حذف سرخابی ها به علاوه گل گهر از جام باشگاه های آسیا توجه کنید. به زمزمه هایی که درباره تیم ملی ما نیز به گوش می رسد، عنایت داشته باشید، در خواهید یافت گزاره نخستین این نوشته را. اگر مدیریت به تخصص نیاز داشت، اگر به تعهد احتیاج بود کدام یک از مسئولان به وجود آورنده این ماجرا از اول به ساختمان مدیریت راه می یافتند؟ اینان نه تنها تخصص نداشتند که تعهد هم نداشتند چون به گفته شهید چمران کسی که تخصص ندارد و کاری را به عهده می گیرد، تعهد هم ندارد. بدون تخصص و تعهد، چگونه به مسئولیت های بالا می رسند؟
می رسیم به رابطه که بر هر ضابطه ای مقدم شمرده می شود. از همین روست که دومین گزاره این نوشته هم سرمه چشم می شود؛ "بی ریسک ترین" کار. اگر ریسک داشت، آقایان به این راحتی، غلط ترین رفتار را نمی کردند. اگر یک درصد هم احتمال می دادند فردا از آن ها سوال خواهد شد چنین به راحتی آبروی یک ملت را به بازی نمی گرفتند. اگر به فردای پرسشگری می اندیشیدند چنین حرمت یک ملت و یک تاریخ را که بر پایه صداقت و اخلاق بنا شده است در رهگذار تاراج باد و توفان نمی گذاشتند.
اینان از امروز و فردا خاطر جمع اند که حتی عذرخواهی هم نمی کنند. حتی یک "ببخشیدِ" ظاهری هم بر زبان نمی آورند. انگار هیچ کار نادرستی نکرده اند. آن همه پولی که از بیت المال هدر داده اند و مهمتر از آن بیت المال معنوی آبروی یک ملت را نابود کرده اند و باز به روی خود نمی آورند.
اگر مدیریت حساب و کتاب داشت، مو را از ماست می کشیدند و برای دلار به دلاری که خسارت زده اند از آنان حساب می کشیدند، شاهد این همه نابسامانی نبودیم. چون کسی احوال شان را نمی پرسد هرسال بازیکن و مربی می گیرند و پولش را نمی دهند و هر روز در اف ای سی و فیفا برای ما پرونده سازی می شود. چون صداقت حرفه ای ندارند، فوتبال به محرومیت دچار و دلخوشی جوانان، نابود می شود. متاسفانه مدیریت فوتبالی در دیگر حوزه ها هم گاه به چشم می خورد. تا طرف به دلیلی دیگر یقه اش را نگیرند پرونده های مدیریتی اش روی میز قرار نمی گیرد. همین هم باعث شده است که مدیریت را با ریاست آن هم از نوع" لایسئل عنه" عوضی بگیرند و شاهد فجایعی از این دست باشیم.
نوشته از غلامرضا بنی اسدی، روزنامه نگار و فعال فرهنگی