سینا گیگزدر چندین جمله خیلی واضح، روشن و مفید، داستان کوتی مرور میشود...
اونایی که باید منظور رو بگیرن خیلی خوب میگیرن :
*درخشش کوتی در لیورپول
*محبوبیت عجیب در بین آنفیلدی ها
*غرور کاذب و مصاحبه ی کوتینو با چشمانی اشکبار برای پیوستن به بارسا
*داشتنِ جام در کارنامه ی شخصی از اهداف کوتی بود.
*معتقد بود در لیورپول به جامی نخواهد رسید.
*از لیورپول به بارسا رفت برای درو کردنِ جام های رنگارنگ.
* اما در بارسا تنها چیزه رنگارنگی که دید، صندلی های نیوکمپ بودن.
*لیورپول بدون کوتی به همه افتخارات ممکن رسید ، لیگ برتر انگلیس ، لیگ قهرمانان اروپا، سوپرکاپ اروپا ، جام باشگاه های جهان و ...
*لیورپول حتی خوده همون بارسلونای با کوتینیو رو در شبی فراموش نشدنی، در آنفیلد حذف کرد.
*کوتی بعد از سکو نشینی های خسته کننده، بین این باشگاه و اون باشگاه مدام در حال پاسکاری شد.
*بایرن قهرمان اروپا شد ، اما هیچ بایرنی ای اون قهرمانی رو پای حساب کوتی که یک مهره ی تعویضی و قرضی بود نذاشت و نخواهد گذاشت.
*در نهایت خبرها میرسید که بر سر نخواستنِ کوتینیو دعوا هست.
*و سرانجام از اوج آرزوهای پوچ برگشت به چندین رده پایین تر.
*ولی باز باید شاکر خدا باشه که به لیگی مثل انگلیس برگشت و به تیم ریشه داری مثل استون ویلا پیوست که افتخارات خوبی از جمله سابقه ی قهرمانی در جام باشگاه های اروپا و سوپرکاپ اروپا رو داره + 7 قهرمانی در لیگ انگلیس + 7 قهرمانی در جام حذفی انگلیس + 5 قهرمانی در لیگ کاپ انگلیس و یک قهرمانی در سوپرکاپ انگلیس و کلی هم نایب قهرمانی ...
*** پس نتیجه اینکه، هنوز هم باید شکر گزار باشه که بدتر از این بر سرش نیومد ***