یادداشت اختصاصی طرفداری | این روزها جای خالی هافبک های بازیساز بیش از هر زمان دیگری در فوتبال ایران احساس میشود. لیگ ایران دیگر بازیکنی که بتواند در یک لحظه سرنوشت بازی را با پاس های هوشمندانه و دقیقش تغییر دهد، ندارد. عدم تولید اینگونه بازیکنان، تمایل نشان ندادن مربی ها به بازیکنان خلاق و فانتزی و ترجیح دادن بازیکنان فیزیکی و درگیرشونده باعث شده تا بازی هایی یکنواخت، فاقد جذابیت و با تعداد موقعیت های گل بسیار پایین ببینیم.
اکثر تیم های لیگ در خلق موقعیت هدفمند و با برنامه، ناتوان هستند و گل های آن ها بدون کارهای تاکتیکی و با استفاده از ضربات کاشته، کرنرها یا اشتباهات حریف به ثمر می رسد. ضعف در بازیسازی و خلق موقعیت، در آمار نیز خود را نشان می دهد. در جدول زیر میانگین گل زده به ازای هر بازی را در تیم های برتر اروپایی (لیگ های داخلی) لیست کرده ایم:
میانگین 2 گل یا بیشتر به ازای هر بازی |
اینترمیلان، میلان، آتالانتا، لاتزیو
رئال مادرید
سیتی، لیورپول، چلسی
بایرن مونیخ، دورتموند، بایرلورکوزن
|
میانگین 1.5 گل تا 2 گل |
آ اس رم
بارسلونا، اتلتیکومادرید، سویا، رئال بتیس
آرسنال، منچستریونایتد
لایپزیس
|
میانگین کمتر از 1.5 گل |
یوونتوس (1.4)
تاتنهام ( 1.21 )
|
تنها دو تیم یوونتوس و تاتنهام میانگین کمتر از 1.5 گل به ازای هر بازی دارند. از یاد نبریم که تاتنهام مربی خود را به دلیل نتایج ضعیف اخراج کرده و یووه نیز نتوانسته بعد خروج رونالدو جایگزینی درخور پیدا کند.
اگر بخواهیم آمار مشابهی در بین تیم های ایرانی گردآوری کنیم:
پرسپولیس و مس رفسنجان به طور مشترک بهترین نرخ گلزنی را دارند (1.46 = 19 گل در 13 بازی). در رده بعدی استقلال قرار دارد (1.38 = 18 گل در 13 بازی) و سپاهان ( 1.30 ) و پیکان (1.15) در رده های بعدی جای می گیرند. همانطور که می بینید، این ارقام با استاندارد ها بسیار فاصله دارند.
هافبک بازیساز کیست و چه ویژگی هایی دارد؟
اولین و ساده ترین تعریفی که می توانیم از هافبک بازیساز داشته باشیم، این است: هافبکی که دید منحصر به فردی دارد و می تواند موقعیت خلق کند. اما موضوع پیچیده تر از این حرفهاست و یک هافبک بازیساز بازیکنی چندبعدی است که باید چندین ویژگی را در کنار هم داشته باشد.
جایگیری های درست برای دریافت پاس در نقاط مختلف زمین ، توانایی داشتن یک یا بیش از یک گزینه پاس قبل از دریافت توپ، ذهنی چابک که در مدت زمانی کوتاه و محدود، بهترین تصمیم ها را اتخاذ می کند، لمس توپ های کاربردی و انتقال توپ در کمترین زمان ممکن، شناخت فضاها؛ ارزیابی وضعیت و تشکیل یک تصویر ذهنی و موارد دیگری که می توان برشمرد.
هافبک های بازیساز نیز با توجه به پست بازیشان انواع مختلفی دارند که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
بازیسازی اکتسابی است یا ذاتی؟
توصیفات بالا، این برداشت را به ذهن می آورد که عملِ بازیسازی، تکنیکال و وابسته به فرد است و نمی توان این ویژگی را با تمرین و تجربه به دست آورد. درست است که بازیکن در ابتدا باید خمیرمایه مناسبی داشته باشد، اما این مربیان فوتبال هستند که استعداد های بالقوه را تبدیل به فعل می کنند و باعث رشد و پیشرفت بازیکنان زیر دست خود می شوند.
کوین دی بروین و یوسوا کیمیش، دو نمونه از بازیکنانی هستند که بازی زیر نظر پپ گواردیولا آن ها را متحول کرد. دی بروین از نظر کیفی تبدیل به بازیکن بهتری شد و آمارهای گل و پاس گل بهتری ثبت نمود. نقل قول کیمیش نیز در مورد گواردیولا قابل تامل است:« گواردیولا به من فضاهایی را در زمین فوتبال نشان داد که از وجودشان بی خبر بودم»
یا مورد آنچلوتی و پیرلو. کارلتو در میلان نقشی عمقی و نزدیک به خط مدافعان به او سپرد، در حالی که هافبک ایتالیایی در برشا بیشتر به عنوان هافبک هجومی به کار گرفته می شد.« آنچلوتی به من نقش جدیدی داد و باعث شد که رشد کنم.»
آیا آکادمی های فوتبال ما می توانند این گونه استعدادها را تشخیص دهند و با تمرینات ویژه و مناسب، باعث پیشرفت آن ها شوند؟ مربیان به اینگونه بازیکن ها بازی می دهند یا خیر؟ و این زمان بازی در چه شرایطی است؟ در سالیان اخیر بازیکنان نسبتا فانتزی و خلاقی داشته ایم که به جای بازی در خط هافبک، در کناره های زمین به کار گرفته شده اند و بازدهی شان بسیار پایین آمده است.
عوامل مختلفی باعث شده که فوتبال ایران در نسل اخیرش، نتواند حتی یک هافبک بازیساز تربیت کند.
انواع بازیسازها
1- بازیساز عقب نشین:
در مورد بازیساز عقب نشین (رجیستا) در اینجا به طور مفصل نوشته ایم.
2 - هافبک میانی بازیساز
بازیکنانی نظیر ژاوی، کروس، فابرگاس، تیاگو آلکانترا و در نمونه های داخلی از محرم نویدکیا و قاسم حدادی فر می توان نام برد. در ترکیبی که دارای دابل پیوت (محور دوگانه) مانند 442 یا 4231 باشد، این بازیکنان در کنار یک هافبک تخریبی قرار می گیرند تا یک نفر وظیفه بازیسازی و دیگری کارهای دفاعی و توپگیری را برعهده داشته باشد. در خط هافبک 3 نفره نیز یکی از دو هافبک میانی خواهند بود.
یک حالت دیگر نیز وجود دارد که کمتر به آن پرداخته شده؛ داشتن یک شماره 8 بازیساز اما تنبل که تحرک و دوندگی زیادی در زمین ندارد، و در کنار آن یک شماره 10 سخت کوش و دونده که دائما در رفت و آمد است.
هافبک میانی بازیساز در عقب زمین زاویه دید بهتری نسبت به زمین و بازیکنان دارد و از آنجا خلاقیت به خرج می دهد و وظیفه ایجاد برتری نفری چه در دفاع و چه در حمله بر عهده شماره 10 تیم است. فرناندز و پوگبا وضعیت تقریبا مشابهی داشتند.
3 - پست شماره 10
برخلاف تصور ها شماره های 10 تنوع بالایی دارند. بازیکنانی که به عنوان نفر دوم برای سرزنی به محوطه اضافه می شدند (نظیر فلایینی)، مهاجمین سایه ای که خود را با پست 10 وفق دادند (نظیر دیبالا و گریزمان)، هافبک هایی نظیر لمپارد، جرارد و یحیی توره، 10 های کلاسیک (نظیر ماتا و اوزیل و هامس)، وینگرهایی که به خاطر خلاقیتشان در پست 10 بازی کردند، هافبک های هجومی مدرن (نظیر توماس مولر) به صورت کلی همه جزو بازیکنان پست 10 طبقه بندی می شوند. تیمی که به صورت همزمان از یک رجیستا/ هافبک میانی مرکزی و یک شماره 10 استفاده می کند، دو عنصر خلاق در تیم خود دارد.
این پست دقیقا همان نقطه ای است که فوتبال ایران در سالیان اخیر از فقدان آن ضربه خورده و نتوانسته هیچ بازیکنی تولید کند. پست 10 در سالیان اخیر دچار پوست اندازی شده و بازیکنانی نظیر اوزیل، ماتا، هامس و ... را از سطح اول فوتبال اروپا حذف کرده است؛ اما باید این نکته را در نظر داشته باشیم که این گونه بازیکنان در سطح فوتبال آسیا و ایران همچنان جوابگو هستند و بودنشان از نبودنشان خیلی بهتر است!
بررسی نمونه های فوتبال داخلی
ما در فوتبالمان دو نوع اول هافبک بازیساز را نداریم. تنها نوع سوم آن یعنی پست 10 مشاهده می شود. سروش رفیعی و پاتوسی تنها بازیکنانی هستند که به عنوان پست 10 بازی می کنند و بقیه تیم ها هیچگونه هافبک تخصصی و ویژه ای برای خلق موقعیت و چرخاندن بازی ندارند.
هافبک های ایرانی از نظر آماری نیز وضعیت جالبی ندارند. طبق آماری که طرفداری در این پست ارائه داده، تعداد پاس گل مجتبی جباری 54 و ایمان مبعلی 45 پاس گل ذکر شده است. ارقامی که با هافبک هایی استاندارد، طی 4 یا 5 فصل قابل دسترسی بودند؛ اما در این قحط الرجال داشتن بازیکنی هر فصل 5 یا 6 پاس گل بدهد نیز امری عجیب به نظر می آید!
اگر نگاهی به دو تیم پرطرفدار پایتخت بیندازیم، یکی از بزرگ ترین مشکلات استقلال خروج قائدی و اسماعیلی بوده که بار خلاقیت تیم را بر دوش می کشیدند و در غیابشان بازیکنی خلاق و فانتزی وجود ندارد.
از طرفی پرسپولیس نیز تنها مهدی ترابی را به عنوان عامل پویا و خلاق در تیم خود دارد که اگر زمانی مصدوم باشد یا فرم خوبی نداشته باشد، کار برای قرمزپوشان گره می خورد. تصور کنید که یک شماره 10 استاندارد در ترکیب پرسپولیس وجود داشت. علاوه بر کنترل بیشتر در میانه زمین، تعامل با مهاجم نوک و ثبت گل و پاس گل، این هافبک می توانست آزادی عمل بیشتری برای ترابی ایجاد کند. در حال حاضر از سرعت ترابی هیچ استفاده ای نمی شود زیرا بازیکنی که بتواند به او پاسِ پشت دفاع بدهد، در پرسپولیس وجود ندارد.
آیا حضور یک بازیساز تمامی مشکلات را حل می کند؟
آیا یک بازیکن می تواند چنین تفاوتی ایجاد کند؟ پاسخ خیر است. سبک بازی تیم، برنامه تیم برای ایجاد موقعیت و رسیدن به دروازه حریف، نحوه پراکندگی و تحرک بازیکن ها، طول پاس های تیم (بلند یا کوتاه)، جنس و کیفیت فردی بازیکن ها، سبک بازیسازی تیم (طولی یا عرضی) و ... همه اینها نقش ویژه خود را دارند.
ممکن است یک تیم با وجود هافبک بازیساز نیز به مشکل بخورد یا بالعکس؛ بدون هافبک بازیساز نیز به موفقیت برسد. اما به صورت کلی، داشتن بازیکن این چنینی که از کیفیت قابل قبولی برخوردار باشد سطح تیم را بالا خواهد برد و می تواند در بازی های عصای دست مربیان باشد.
جمع بندی
اگر کشورمان را از لحاظ منابع انسانی (در فوتبال) در سطح متوسط و معمولی بدانیم؛ یعنی نه خودمان را خیلی دست بالا بگیریم و نه خیلی دست پایین؛ ما نیز به همان نسبت که دیگر کشورها می توانند نسل سازی انجام دهند و بازیکن جدید جایگزین کنند، می توانیم این کار را انجام دهیم. اما در عمل فوتبال ما نتوانسته هافبک های خلاق و تاثیرگذاری تولید کند که این امر به عدم حرفه ای گری فوتبال ما، چه در مراحل پایه و بزرگسال بر می گردد.
استعدادهایی که هیچگاه وارد میادین نشده و دیده نمی شوند، یا اگر هم کمی ذوق و انعطاف در بازیکن جوان وجود دارد؛ توسط مربیان پرورش داده نمی شود تا به نقطه مطلوبی برسد. حقیقتا نداشتن یک هافبک بازیساز ممتاز، تنها ایراد فوتبال ما نیست؛ اما یکی از مشکلاتی است که باعث بی کیفیت شدن مسابقات و پایین آمدن سطح آنها شده است. امیدواریم مربیان و تیمها در تمامی سطوح، توجه بیشتری به این مسئله نشان دهند تا در آینده ای نه چندان دور، تاثیرات مثبتی در فوتبالمان ببینیم.