به نام خالق و یکتایی که شرف آفرید
اتحادیه Stans تقدیم میکند
به قلم: Arash Stan
آیا فوتبال هنوز هم مسئله ای مهم تر از مرگ و زندگی است؟
____________________________________________
دنیله ده روسی بازیکن اسطوره ای و سابق باشگاه رم و تیم ملی ایتالیا در مورد احساسش نسبت به فوتبالیست های جوان امروزی:
وقتی می بینم بازیکنان قبل از شروع بازی ویدئوی لایو اینستاگرام پست می کنند می خواهم با چوب بیسبال دندان هایشان را خرد کنم!
به راستی که ثبت شدن پدیده ای به اسم فوتبال در برگی از صفحات بی شمار تاریخ همانند دیگر پدیده های بسیار تلخ و بسیار شیرین این کتاب، یکی از تاثیرگذار ترین کلید ها برا گشودن طیف وسیعی از سرمایه های و استعداد های انسانی بوده است.
فوتبال دقیقا یکی از پدیده هایی بود که تنوعی از سخت کوشی ها را برا جهانیان نمایان میکرد، فوتبالیست هایی که با سخت کوشی های بی نظیر از گذشته تاریک خود عبور میکردند و تبدیل به خورشید زندگی خود و کودکانی می شدند که رویاهایشان را هر روز ترسیم می کردند.
حال آن ها همه چیز داشتند:
شهرت، محبوبیت، روحیه، تفریح های متنوع و
از همه مهم تر ""اسکناس""
___________________________________________
فوتبال زیبایی داشت، علت این زیبایی عنصر هایی بودند که وجودیت فوتبال را شکل می دادند.
مسئولیت پذیری، کار تیمی، فداکاری
و
""وفاداری""
____________________________________________
هنگامی که گتوزو در یکی از بازی های میلان مرتکب خطا می شود، کارت زرد دریافت میکند و بازی بعدی تیمش را در چمپیونز لیگ از دست می دهد.
او به شدید ترین شکل ممکن دو الی سه مرتبه مشت خود را به چمن می کوبد. همه می توانند بوی عصبانیت همیشگی گتوزو رو احساس کنند. گتوزو ناامید و خشمگین است، او به راحتی از این مسئله عبور نمیکند، چون در دیدگاه و ذهن خودش احساس میکند که مسئولیت پذیر بودن خود را شکسته و امکان دارد تیمش را در دردسری تازه قرار دهد.
مسئولیت پذیر در قبال چه کسی؟
در قبال هواداران!
گتوزو سایه مسئولیت پذیری خود را فقط بر روی تیم احساس نمیکند، او می داند که میلیون ها نفری که چشم به کفش ها و کارهای او دوخته اند، امیدی در دلشان جریان دارد، او می داند از بین این میلیون ها نفر افرادی وجود دارند که دلیل ادامه بقای خود را وصل شدن امیدشان به تیم مورد علاقه شان می دانند.
افرادی که زندگی لبخند و شادی رو از آنها گرفته بود، و مجبور بودند که به فوتبال پناه آورند.
در آن شب بازیکنان از گتوزو ترس داشتند اما گتوزو
از وجدانش ترس داشت!
___________________________________________
بازیکنان تا اخرین نفسی که در وجودشان قرار داشت به دنبال توپ می دویدند، چون مسئله برای آن ها فقط یک توپ و فقط یک بازی فوتبال نبود، آن ها می دانستند قرار است کسانی باشند که به زندگی های پوچ بسیاری از افراد نشاط دوباره ای ببخشند، آن ها به دنبال توپ می دویدند چون نمی خواستند آخرین کلبه از دلخوشی هواداران کودک و خرد سال فقیر خود را بسوزانند.
آن ها وفادار بودند، مسئولیت پذیر بودند، نه فقط نسبت به پیراهنی که بر تن داشتند، نه فقط نسبت به گذشته سخت خود، نه فقط نسبت به زحمت های هم تیمی های خود
نسبت به انسان هایی که با دستان خالی امید خود را
به آن ها سپرده بودند.
و اینگونه است که میلیون ها نفر عاشق مالدینی می شوند
اینگونه است که میلیون ها نفر عاشق توتی می شوند
میلیون ها نفر عاشق ده روسی می شوند
میلیون ها نفر عاشق دی ناتاله می شوند
میلیون ها نفر عاشق روی کین فرگوسن فیلیپ لام و ...
بسیاری از بازیکنانی می شوند که اگر بازی و فینال را باختند
به رختکن نمی روند و همراه با هواداران مشغول اشک ریختن می شوند...
آن ها اگر به زمین افتادند، برای اشک هوادار بلند می شوند و به فکر جبران می افتند...
و اینگونه می شود که میلان اشک های فینال 2005 را سال 2007 بر می گرداند
منچستر یونایتد به همراهی فرگوسن بعد از آن حادثه تلخ و چند سال ناکامی
اشک های هواداران را با شروع یک دوره بی نظیر و تولدی دوباره بر می گرداند.
""مسئولیت پذیری""
""وفاداری'"
""تیم بودن""
___________________________________________
""بازیکنان امروزی فوتبال""
واضح است که قضاوت خالی از منطق همیشه باطل است، برا همین نمی توان گفت که عناصر زیبایی فوتبال در روح و وجود بازیکنان امروزی وجود ندارد
اما این هم واضح است که فوتبال به مانند قبل نیست...
جهان امروزی هر قدم که جلوتر می رود، بیشتر و بیشتر همه چیز جنبه تجارتی شدن را به خود می گیرد، زندگی بشر هر روز یک قدم دور تر از واقعی بودن می شود، انسان ها هر روز بیشتر خودشان رو گم می کنند و این واضح ترین وضعیت جهان امروز ماست...
و متاسفانه گلوله این داستان خیلی وقت است که به فوتبال هم برخورد کرده است...
____________________________________________
""بازی میلان برابر لاتزیو بسیار مهم بود، میلان بعد از مدت ها در آستانه بازگشت به لیگ قهرمانان بود و هواداران هر هفته استرس زیادی رو تحمل می کردند و به شدت نگران بودند.
به شکلی عجیب میلان برابر لاتزیو با نتیجه ای 3.0 شکست می خورد و حالا نگرانی به بالاترین حد ممکن رسیده و هوادارای میلان قرار است که یک شب دیگه رو با نگرانی سپری کنن، در حالی که میلیون ها نفر از هواداران میلان در شوک عملکرد ضعیف تیم در این بازی بودند، عکسی از دوناروما در فضای مجازی پخش شد:
""در حال قهقه زدن و خندان با پپه رینا!!!!""
هواداران میلان در حال سپری کردن اوقات سختی بودند، عکس خندان دوناروما آن ها را به مرز انفجار رساند، یک بازی ضعیف، بازگشت به لیگ قهرمانان در خطر، چهره خندان دوناروما...
___________________________________________
گرت بیل ،در بازی آلاوز برابر رئال مادرید، در حالی که هم تیمی هایش مشغول جنگ در زمین برای کسب پیروزی بودند، او در نیمکت به خواب رفته بود!
گرت بیل که با مبلغ 90 میلیون یورویی به رئال مادرید پیوسته بود و بازی های خاطره انگیز و درخشانی رو هم برای تیم انجام داده بود، مدت هاست که با نیمکت نشینی رابطه عمیقی برقرار کرده است.
به خواب رفتن گرت بیل تنها موردی نبود که باعث خشم هواداران رئال مادرید شده بود، از چهره خندان او در نیمکت گرفته تا پرچم اولویت هایش که گلف را بالاتر از مادرید قرار داده بود...
______________________________________________
انتظار درخشش از عثمان دمبله بعد از پیوستن به بارسلونا با مبلغ 150 میلیون یورویی، کم ترین چیزی بود که هواداران این تیم می توانستند از این بازیکن درخواست کنند.
اما عثمان دمبله خیلی زود به جای درخشش در زمین فوتبال و درک کردن ارزش پیراهن بارسلونا، در حواشی های متنوع و مختلف به درخشش پرداخت و ترکیب اخبار حواشی های او و مصدومیت هایش هواداران بارسلونا رو به شدت عصبانی می کرد، مصدومیت های پی در پی، دیر رسیدن او بر سر تمرین تیم، عدم رعایت اخلاق حرفه ای و توهین به دو فرد ژاپنی و ...
امیدواری هواداران بارسلونا این است که عثمان دمبله درک کند معنای مسئولیت پذیری به چه معناست
بر هیچکس پوشیده نیست که عثمان دمبله با استعداد بی نظیری که دارد قادر به انجام چه کارهایی است
اما اگر او بخواهد همچنان به جای درخشش در زمین در حواشی و اخبار روزنامه بدرخشد کارنامه کاری او خیلی زود به طور کامل غروب خواهد کرد.
______________________________________________
این موارد صرفا نمونه های کوچکی از اتفاقاتی است که امروزه در فوتبال رخ می دهد، مثال های مختلفی می توان زد اما ما به اصل موضوع کار داریم...
آیا این بازیکنان درک درستی از مسئولیت پذیری دارند؟
آیا آن ها به این موضوع آگاه هستند که بسیاری از کسانی که آن ها را دنبال می کنند، ضربان قلب آن ها وابسته به فوتبال و تیمشان است؟
البته که زندگی هر شخصی از غنی تا فقیر گرفته مرتبط به خودش هست اما وقتی این موضوع مرتبط به داخل زمین فوتبال می شود دیگر داستان فرق می کند.
بازیکنانی که هرکدام از آن ها میلیونر هستند، می توانند به هرجای دنیا که بخواهند سفر کنند، گرون قیمت ترین خودروها و جت های شخصی را خریداری کنند، در جزایری که تنها 1 درصد از انسان های دنیا می توانند به آنجا سفر کنند به تفریح بپردازند
پول و اسکناس های زیادی خرج کنند
اما آن ها باید به این موضوع آگاه باشند که
""فهم""
""شعور""
و ""مسئولیت پذیری"" را نمی توانند با پول بخرند
بله، شاید آن ها شایسته این ثروت باشند، چون سختی بسیار زیادی کشیدند تا توانستند به این جایگاه برسند
اما فوتبال بدون هوادار همان چیزیست که
معنای پوچ را می دهد!
آن ها باید به این موضوع آگاه بشن که حرفه ای گری در بیرون و درون زمین است که میلیون ها چشم رو عاشقشان می کند
اگر چشم میلیون ها نفر به دنبال تلاش کردن تو برا پیروزی تیمه، پس باید بدانی که چیزی مهم تر از اینستاگرام و فضای مجازی در انتظار توئه...
وقتی یک هوادار خردسالی که از شدت عشق به تیمش بعد از شکست شروع به اشک ریختن می کند، همزمان با این صحنه مواجه شود که دوناروما در حال قهقه زدن است، چه افکاری به سراغ او می آید ؟
وقتی یک انسان مسن که چند دهه است که در حال طرفداری کردن از تیم مورد علاقه خود است، وقتی بی مسئولیتی و صحنه چرت زدن گرت بیل را مشاهده کند چه احساسی به او دست می دهد ؟
وقتی یک خانواده فوتبالی که دنیا به آن ها رحمی نداشته، به پای تلویزیون می نشینند و با ناراحتی خنده های ادن هازارد بعد از شکست رئال مادرید مقابل چلسی و حذف از لیگ قهرمانان را تماشا می کنند، چه چیزی برا گفتن دارند...؟
بله!
انتظار همیشه بردن از تیم، غیر منطقی است
اما انتظار مسئولیت پذیر بودن، خیر...
شاید این فوتبالی که من وجودم را برای آن گذاشتم
اشکم را برای آن گذاشتم
بارها قلب شکسته و ریز ریز کرده ام را برای آن گذاشتم
شاید...
شاید آنقدر ها هم ارزش نداشته باشد...!!
شاید فوتبال دیگه فراتر از مرگ و زندگی نباشد...
شاید شاید شاید...
و هزاران شاید دیگه که از سر بی مسئولیتی و مرگ بسیاری از ارزش ها، متولد شدند و چهره واقعی فوتبال را آلوده کردند...
شاید
...
______________________________________________
پائولو مالدینی:
""می دانم در فـوتبال امروز اگـر از تعصب به پیراهن باشگاهی حرفی بزنی به تو می خندند ... ولی من حاضرم تمام دنیا به من بخندند اما هوادارانم اشک نریزند""
فرانچسکو توتی:
همسرم به من گفت به رئال مادرید برو،ولی من با قلبم در رم ماندم.""
خاویر زانتی:
""اینتر میلان، زندگی من ، خانه من، و همه چیز من است.""
فیلیپ لام:
برای من هیچ چیزی به اندازه جشن گرفتن در محیطی که به من تعلق دارد ( بایرن مونیخ) لذت بخش تر نیست.
...
پایان!
_____________________________________