دیدار مهیج و پرحاشیه تاتنهام و لیورپول در نهایت با نتیجه مساوی 2-2 پایان یافت تا دو تیم به تقسیم امتیازات رضایت دهند. حتی ویروس کرونا و مصدومیت ها نیز نتوانست آتش این دیدار را خاموش کند تا یکشنبه شب، شاهد یکی از زیباترین بازی های فصل پریمیرلیگ باشیم.
ترکیب دو تیم
کونته وسواسی برای داشتن مالکیت توپ ندارد؛ بنابراین قابل پیش بینی بود که توپ را به لیورپول بسپارد، کمی عقب بنشیند و تیم کلوپ را در میانه زمین تحت قرار دهد. اگرچه لیورپول مالکیت توپ را به صورت کلی در اختیار داشت، اما نتوانست از مالکیت توپ برای ایجاد موقعیت خطرناک استفاده کند. پاشنه آشیل قرمزهای آنفیلد در این بازی، خط هافبک بود.
دست کلوپ در پوست گردو
در دسترس نبودنِ فابینیو، هندرسون و تیاگو آلکانترا باعث شد تا مربی آلمانی انتخاب های محدودی برای خط هافبک داشته باشد. کلوپ، تایلر مورتون 19 ساله را به عنوان هافبک دفاعی برگزید و میلنر و نبی کیتا را هافبک های میانی تیمش قرار داد. این ترکیب 3 نفره و پر از ایراد، ظاهرا بهترین چیزی بود که کلوپ توانست راهی زمین کند.
فابینیو به عنوان هافبک دفاعی تیمش، نقش مهمی در خنثی سازی ضدحملات، پوشش فضا و حفاظت از مدافعین دارد. مخصوصا زمانی که آرنولد و رابرتسون به حمله اضافه می شوند، خط دفاع شکننده و آسیب پذیر است. مورتون، هافبک جوان لیورپول به هیچ وجه نتوانست جای خالی او را پر کند و عملکرد ضعیفی داشت. بازی به عنوان پست 6 در ترکیب 433 نیازمند تجربه، ذهنیت مناسب، جایگیری و بازیخوانی قابل قبول و توانایی دفاعی بالاست که در مورتون دیده نشد.
قدِ کوتاه و فیزیک ضعیف مورتون باعث شد تا بازیکنان تاتنهام بارها توپ های هوایی خود را در حد فاصل دفاع میانی و هافبک دفاعی لیورپول ارسال کنند. در این حالت مورتون نمی توانست برنده دوئل هوایی شود، در نتیجه ماتیپ و کوناته مجبور بودند برای سرزنی از جای خود خارج شوند و فضای پشتشان مورد تهدید قرار می گرفت. در حالتی که مدافعین میانی جلو نمی آمدند، سون و هری کین دوئل ها را در میانه زمین می گرفتند و ابتکار عمل با مهاجمین تاتنهام بود.
حضور تیاگو آلکانترا می توانست بازی شاداب تری برای لیورپول ایجاد کند و گردش توپ را در 1/3 میانی زمین و 1/3 پایانی زمین بهبود ببخشد اما اینگونه نشد. علی رغم اینکه میلنر تلاش می کرد در جریان بازی قرار بگیرد و نقشی مشابه تیاگو ایفا کند، نتوانست حریف خط هافبک تاتنهام شود.
سن بالای میلنر و دوندگی نسبتا پایین کیتا در بازی بدونِ توپ لیورپول اختلال ایجاد کرد و این زوج نمی توانستند به موقع فضا را پر کنند.
عوامل بالا باعث شد تا هافبک های تیم کلوپ از بازی حذف بشوند و اکثر موقعیت های تیم کلوپ، توسط مدافعین و با ارسال های بلند ایجاد شد.
خط هافبک تاتنهام
آنتونیو کونته در غیاب هویبرگ، ترکیب 343 را تغییر داد و برای اولین بار از 352 رونمایی کرد. همانگونه که بالاتر گفتیم، خط هافبک نیمه جانِ لیورپول، حریف سرسختی نبود و 3 مرد برگزیده کونته در میانه زمین به حریف می چربیدند. در شبی که دله علی موقعیت 100 درصدی گل را خراب کرد و اندومبله بازی متوسطی داشت، عملکرد درخشان هری وینکس به چشم آمد.
او به عنوان هافبک بازیگردان در جلوی مدافعین به بازی گرفته شد و وظیفه داشت تا با دوندگی بی امان خود برای مدافعین مرکزی و بال های کناری ( وینگ بک ها) گزینه پاس ایجاد کند. حضور وینکس در بسیاری از صحنه ها باعث شد تا تاتنهام تحت پرس، مجبور به زیر توپ زدن نشود و آن ها روی زمین و به صورت پا به توپ از فشار خارج شوند. علاوه بر این، وینکس پاس های رو به جلوی خوبی ارسال نمود و در فاز دفاعی نیز مشارکت داشت.
گر چه اندومبله و دله علی انتظارات را برآورده نکردند، اما می توان به آن ها نمره قبولی داد. آن ها در دفاع پرتلاش ظاهر شدند و شب سختی برای حریف رقم زدند.
کونته انتخاب های هوشمندانه ای در خط هافبک داشت؛ دله علی و اندومبله بازیکنانی هستند که توانایی انتقال توپ در حرکت را دارند. پویایی دو هافبک میانی تاتنهام و پاس های بلند وینکس در کنار همکاری و درک متقابل کین-سون باعث شد تا تیم سفیدپوش لندنی در ضدحملات زهردار ظاهر شود.
لیورپول در حمله؛ تاتنهام در دفاع
تاتنهام زمانی که توپ را در اختیار نداشت ساختار 2-3-5 تشکیل می داد و زمانی که تیم حریف وارد زمینش میشد، به کمک هافبک ها و وینگ بک ها فشار وارد می کرد تا بازی لیورپول را تخریب کند.
لیورپول برای خلق موقعیت نمی توانست از هافبک هایش بهره بگیرد، برای همین مدافعین اقدام به ارسال های پشت دفاع می کردند. یک الگوی تکرار شونده، ارسال پاس از کانال کناری چپ یا راست به سمت مقابل و سپس ارسال یک پاس طولی بود؛ آرنولد برای رابرتسون یا بالعکس توپ را ارسال می کردند و مدافع کناری، وینگر جلوییش را راه می انداخت. ساختار تاتنهام زمانی شکسته می شد که سرعت چاشنی کار شود.
سمت چپ تاتنهام با وجود سسنیون، ضعف کمتری نشان داد. او با توجه به سرعتش پا به پای صلاح دوید و فضای زیادی به وینگر گلزن مصری نداد. در سمت مقابل اما، امرسون رویال و داوینسون سانچز آسیب پذیر نشان دادند. در بعضی صحنه ها، رابرتسون به نیم فضا متمایل می شد تا مانه را در کانال کناری زمین با امرسون رویال در موقعیت 1 برابر 1 قرار دهد.
در نهایت نیز گل اول قرمزها از همان سمت به ثمر رسید.
حملات تاتنهام
تاتنهام حملاتِ پرتعدادِ بسیاری انجام نداد و اکثر موقعیت های خطرناک آنها در ضدحملات به وجود آمد. با این حال در همان دقایق نیز، بازیسازی از عقب زمین برای جلو کشاندن حریف، عرض دادن به بازی توسط وینگ بک ها و هدف گرفتن فضای پشت مدافعین را می توان تشخیص داد. شاید بهترین صحنه برای توصیف این موضوع، موقعیتی باشد که هری کین آن را به گل تبدیل نکرد.
نمونه دیگری از ضدحمله ها:
تعویض ها
اولین تعویض کلوپ، جابجایی مورتون و فرمینیو بود. با این تعویض، ترکیب لیورپول از 433 به 4231 تغییر یافت. ژوتا وینگر راست شد، صلاح به نوک رفت و فرمینیو نیز به عنوان هافبک پست 10 بازی کرد. استفاده از دابل پیوت به این معنی بود که پوشش بهتری در جلوی محوطه ایجاد می شود و فرمینیو نیز در این ترکیب توانایی مارک کردن وینکس را دارد.
کونته نیز با حفظ 352، اندومبله را با اسکیپ تعویض کرد و بعد از اخراج رابرتسون، ترکیب تیمش را به 343 تغییر داد.
آمار و جمع بندی
در شبی که پل تیرنی قضاوت ایده آلی نداشت و خط هافبک لیورپول تضعیف شده بود، تاتنهام بازی بهتری ارائه داد و دست بالاتر را داشت. بازی با لیورپول، اولین محک جدی دون آنتونیو به عنوان مربی تاتنهام در لیگ برتر بود که از آن سربلند بیرون آمد.