رامین سریزدیاستعدادهای گمنام را جذب کردیم، پرورش و پیشرفت دادیم، آنها را به تیم ملی رساندیم، حتی پس از جدایی و لژیونر شدن همواره حمایت و پشتیبانی شان کردیم، هرجا برعلیهشان کوچکترین حرفی زده شد حتی در اشتباهتشان برایشان سینه سپر کردیم، روی دوش پرسپولیس بلند قامت آنها را به بالاترین جایگاه ممکن رساندیم؛ جایگاه اسطورههای فوتبال ایران
خب حالا نوبت ادای دین بود از آن جایگاه ویژه، زخم خوردن پرسپولیسِ تنها مانده در محاصرهی خیل دشمنان را به نظاره نشستند و لب فرو بستند تنها وقتی به خروش درآمدند که کسی به رقیب ما نازکتر از گل گفت: بالای چشمت ابروست!
ناسلامتی دیگر اسطوره ی ملی شده بودند و دفاع از رنگ و تیمی که آنها را از هیچ به همه چیز رسانده بود. نه تنها چیز بیشتری برای کندن نداشت بلکه جایگاه ملیشان! را مخدوش هم میکرد! پس به خوش خدمتی به رقیب اهتمام ورزیدند تا دلزده و آسوده خاطر از محبوبیت ماندگار اینسو محبوبیت کذایی و مشروط به خوش خدمتی! آنسو را هم داشته باشند
نه آنها تقصیری نداشتند
تقصیر از دست پرسپولیس ما بود
که در عین بزرگی و بخشندگی
هیچگاه نمک نداشت!