حالو زال خوو ايگهه بس بگرين گوش
اي مردم اسبونتونه زين كُنين (تيپم اي) خوتون يراق پوش
حالو زال خوو ايگهه مگوين و مخندين
اسبونتونه زين كنين (تيپم اي) قطار بوندين
سواري زِ دير ايا اورديس به ديندا
اي مردم دَروازنه بگشين (تيپم اي) بگوينس بفرما
اي مردم سواري ز دير ايا اُردي به دينس
(آخي) لامِردون فرش كنين (تيپم اي) سي بنشينس
(آخي) لامِردون فرش كُنين ز گُل خاشخاش
(آخي) مگويين نومدار لُره (تيپم اي) بگوينس قزل باش
اي مردم، مم حسين گُلاله سُهر بوو نديده
ديدمس به پشت پير (تيپم اي) سرس بريده
ماه پسند مينانه كَند وَندس ور مُلِ شون
مم حسين مَكُشين (تيپم اي) زينس به دُرغون
ماه پسند مينانه كَند وَندس به گــَردن
مم حسين مَكُشين (تيپم اي) زينس به پــَرده
حالو زال
حالو زال (1) خوب ميگه بهش گوش بدين
اي مردم اسبهاتون رو زين كنيد (اي تيپ و اي سواران من) خودتون يراقپوش [بشويد]
حالو زال خوب ميگه، نگوييد و نخنديد
اسبهاتون رو زين كنيد، قطار (رديف فشنگ) ببنديد
سواركاري ازِ دور مياد، اردويش (سپاهيانش) به دنبالـ[ـش]
اي مردم، دروازه رو باز كنيد بگوييدش بفرما
اي مردم، سواركاري از دور مياد اردو به دنبالش
تالار (اتاق مخصوص مهمانان) رو فرش كنيد براي نشستنشون
تالار رو فرش كنيد از قاليهايي كه طرح گلهاشون مثل گل خشخاش است
نگوييد نامدار خان لر است، بهش بگين قزلباش (2)
اي مردم، محمد حسين مو قرمز، پدر[ش رو] نديده
ديدمش به پشت پير (امامزاده)، سرش بريده (3)
ماه پسند (4) روسري رو در آورد گذاشتش روي شونهها
محمد حسين رو نكشيد، زنش (همسرش) به حجله است (5)
ماه پسند روسري رو در آورد گذاشتش روي گردن
محمد حسين رو نكشيد زنش به پرده است (5)
1- حالو زال: از شخصيتهاي محبوب و محترم بختياري.
2- منظور از اين مصرع، اشاره به قدرت نامدار خان و احترامي كه بايد بهش بزارن بود.
3- از زبان راوي: محمد حسين پدرش رو نديد اما من پدرش رو سربريده، پشت امامزاده ديدم.
4- بيبي ماهپسند: دختر محمد تقي خان چهارلنگ ايلخان كل بختياري و زن نامدارخان منجزي و مادر محمد حسين بوده است.
5- منظور آبهمن علاءالدين (مسعود بختياري) از كلمه درغون اين است كه ماهپسند ميگويد محمد حسين را نكشيد او كودك است و حتي هنوز به حجله نرفته است.