اختصاصی طرفداری- با گذشت 11 هفته از لیگ برتر انگلیس و انجام 4 بازی در لیگ قهرمانان، به راحتی میتوان به ضعفهای تیم اوله گونار سولشر پی برد. او به یک دسته از بازیکنان بیش از حد تکیه کرده و دستهای دیگر را کنار زده است. اوله و کادرش نشان دادند که توانایی فنی لازم برای رقابت با تیمهای بزرگ لیگ را ندارند. منچستریونایتد با ورود اوله راه صعودی پیشرفت را در پی گرفت اما حالا، در فصل سوم، همه چیز برعکس شده است. با خرید سانچو و رونالدو، نه تنها اوضاع بهتر نشد بلکه زهر خط حمله تیم گرفته شده است. مدافعانی که بدون واران و تلس، در کل فصل اول 36 گل دریافت کرده بودند، تا به اینجا 17 بار دروازه خود را باز شده میبینند. اکنون منچستریونایتد در رده ششم قرار دارد و بازیکنان باور خود را برای رقابت قهرمانی از دست دادهاند.
تصمیمگیرندگان اصلی در باشگاه چه کسانی هستند؟
در بین گلیزرها، جوئل گلیزر نقش پررنگتری در اداره باشگاه دارد. او که بعد از اعراضات فراوان فصل گذشته در صدد دلجویی از هواداران برآمد، به برخی از وعدههای خود عمل کرد و این موضوع را در بازسازی ورزشگاه، ارتباط با کانون هواداران و هزینه در نقل و انتقالات نشان داد. جوئل گلیزر باید تاییده نهایی در خصوص اخراج اوله را صادر کند اما مشخصا او و سایر اعضای خانوادهاش به نظر هیات مدیره اهمیت زیادی خواهند داد.
هیات مدیره باشگاه که در راس آنها مدیر اجرایی یعنی اد وودوارد قرار دارد، از وضعیت به وجود آمده وحشت کردهاند. آنها احتمالا کسب نتایج نه چندان دلچسب را محتمل میدانستند اما هرگز فکر نمیکردند تیم تقویت شدهشان تا به این حد ضعیف ظاهر شود که بخواهند به فکر تغییر سرمربی باشند. این در حالی است که اد وودوارد هم قرار است به زودی پست خود را به ریچارد آرنولد بیتجربه تحویل دهد و این یعنی مدیریت کلان باشگاه به روز پس از خداحافظی سر الکس خواهد گشت.
بی تجربگی، معضل بزرگ باشگاه
مسئله ساختاری باشگاه، فقط به تغییر مدیر اجرایی خلاصه نمیشود. اگرچه باشگاه چندی پیش جان مورتا و درن فلچر را به عنوان مدیر ورزشی و مدیر فنی انتخاب کرد اما این افراد نیز در کار خود تازهکار هستند. بیتجربی حالا به معضل بزرگ باشگاه تبدیل شده است. کیران مککنا برای ارتباط بیشتر با جوانان تیم، به کادر فنی اضافه شد و مایکل کریک هم مطابق رسم اکثر باشگاهها، توسط مدیران کناردست سرمربی نشانده شد. اضافه شدن اریک رمزی جوان تا به اینجا مشکلات ضربات ایستگاهی را برطرف نکرده است. از طرفی مارک دمپسی که قبلا سابقه همکاری با سولشر را داشت از کادر فنی بزرگسالان جدا شد و به عنوان مربی تیم رزرو انتخاب شد. تنها شخص باتجربه اکنون مایک فیلان است که بنظر میرسد او هم به حاشیه کشیده شده و قدرت کمی در تصمیمگیریها دارد.
حالا باید گفت وقتی از بالا تا پایین هرم باشگاه از افراد بیتجربه یا غیرفوتبالی تشکیل شده است، آیا این افراد خود میتوانند در مورد دیگران تصمیمگیری کنند؟ در نظرسنجی سایت اتلتیک 69 درصد از هوادران خواهان اخراج فوری سولشر هستند. اما در سوال دیگری 94 درصد آنها اعلام کردهاند که مدیران باشگاه نمیتوانند جایگزین مناسبی برای سرمربی انتخاب کنند. این بدان معنی است که نه تنها وضعیت فعلی مورد قبول هواداران نیست بلکه آنها امید چندانی هم به بهبود اوضاع در آینده ندارند.
منچستریونایتد به یک manager نیاز دارد نه یک coach
ضعف فنی سولشر واضح است و تواناییهای فنی آنتونیو کونته بر کسی پوشیده نیست. اما آیا کونته میتوانست جانشین مناسبی باشد؟ برای پاسخ بیایید به دوران قبل از اوله نگاه کنیم. ژوزه مورینیو وودوارد را bankman خطاب کرد و علاوه بر مدیر اجرایی باشگاه، رابطه خوبی هم با برخی از بازیکنان نداشت. او در مهمانی هر ساله کارکنان باشگاه شرکت نکرد و اعتقاد زیادی به اکادمی نداشت. او در نهایت تیمی ناقص تحویل داد که تعداد قابل توجهی از بازیکنان در آستانه اتمام قرارداد خود بودند.
سولشر به تعداد زیادی از جوانان میدان داد. مکتومینای و رشفورد به ستونهای تیم تبدیل شدند و چونگ، گرینوود، گومز، توانزبه، الانگا و ویلیامز همگی فرصت اثبات خود را پیدا کردند. قرارداد بسیاری از بازیکنان تمدید شد و همیشه تلاش بر این بوده است که بازیکنان به سال آخر قرارداد خود نرسند. سولشر همواره از ایجاد حاشیه خودداری کرد و با سیاست بیشتری به سوالات خبرنگاران پاسخ میداد. او رابطه خوبش را با بازیکنان، مدیران و کارکنان باشگاه حفظ کرد و هرگز مشکلی را از پشت تریبیون بیان نمیکند. همچنین تعداد مصدومیتها با اینکه مسابقات بسیار فشردهتر شده است، کمتر از دوره مورینیو و فنخال بوده است.
اگرچه اشکالاتی هم در روش مدیریتی سولشر وجود دارد (برای مثال عدم تعیین تکلیف قرارداد پوگبا) اما او در مجموع بسیار بهتر از مورینیو و فنخال عمل کرده است و نقطه ضعف اصلی او توانایی فنی است. آنتونیو کونته مشکل سولشر را ندارد و به عنوان یک coach کاملا قابل قبول است اما با توجه به سابقه او در مدیریت حاشیه و رفتار با مدیران و بازیکنان بنظر نمیرسد که او بتواند نقشی فراتر بازی کند و توانایی یک manager را داشته باشد. انتخاب یک سرمربی بدون در نظر گرفتن تواناییهای مدیریتی یعنی تکرار اشتباهات گذشته و شروع یک دوران بینتیجه دیگر.
سخن پایانی
منچستریونایتد سه سال قبل با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم میکرد. با ورود اوله اوضاع مدیریتی یونایتد روند بهتری در پیش گرفت و یک پیشرفت نسبی هم در نتایج حاصل شد. انتظار در فصل جاری رقابت بر سر قهرمانی بود که به هیچ عنوان محقق نشد. سولشر خوب میداند که با لطف زیاد مدیریت است که هنوز در جایگاه خود باقی مانده است. با توجه به روبرو شدن با حریفان سادهتر در آینده، احتمالا آنها اندک امیدی به نتیجهگیری و قرارگیری در جمع چهار تیم برتر دارند و اگر این نتیجه حاصل نشود، انتخاب جانشین چالش بزرگی برای باشگاه خواهد بود. آنها میدانند که تغییرات همزمان در پست مدیر اجرایی و کادر فنی، کار را دشوارتر میکند. ضمن اینکه حالا منچستریونایتد بهترین ترکیب خود بعد از سرالکس را در اختیار دارد و باید از آن حداکثر استفاده را داشته باشد.
با توجه به مشکلات ساختاری باشگاه و نیاز به یک شخص همه فن حریف، باید گفت که افراد انگشتشماری میتوانند در منچستریونایتد موفق شوند. رالف رانگنیک در دسترسترین گزینه ممکن است که بنظر میرسد گلیزرها خواستار اعطای اختیار تام به او نیستند. مائوریسیو پوچتینو، برندون راجرز و اریک تنهاگ نیز بارها توسط رسانهها به یونایتد لینک شدهاند که هر سه در تیمهای فعلی خود مشغول به کار هستند. به نظر نمیرسد که باشگاه بتواند تا پایان فصل گزینه مناسبی به عنوان سرمربی خود انتخاب کند. آنها با اوله ادامه خواهند داد و اگر روند نتایج ضعیف ادامه پیدا کند احتمالا با یک سرمربی موقت فصل را به پایان خواهند برد.