ای لبت از هر چه باغ سیب، شیرین بیشتر
کِی به پایت میشود افتاد از این بیشتر؟
ترس دارم عاشقانت مست و مجنونتر شوند
روبهروی خانهات بگذار پرچین، بیشتر!
ماه؛ سیری چند! هر شب با وجودت ای پری
موج دریا میرود بالا و پایین، بیشتر
وصف آسانی است... هر چه خندههایت کم شوند
شهر پیدا میکند شبگرد غمگین، بیشتر
آن بهاری که نسیمت را ندارد بهتر است
هر شبِ عیدش ببارد برف سنگین، بیشتر
خواب دیدم «نیستی»، تعبیر آمد «میرسی»
هر چه من دیوانه بودم، ابنسیرین، بیشتر!
(شاعر:علی سلیمانی)