اختصاصی طرفداری - چهره اش درست همانند پدرها بود _پدرهای قدیمی ... باابهت، باجذبه، سیبیلو، تا حدودی اخمو و عبوس و با سگرمه هایی در هم و البته صبور، مهربان و دلسوز! کسی که حدود نیم قرن در کنار استقلال بود! کسی که به گفته ی همسرش استقلال را از کل اعضای خانواده اش بیشتر دوست می داشت! کسی که ارثیه ی پدری اش را که مبلغ بسیار زیادی هم بود، تمام و کمال صرف استقلال کرد! کسی که با تیم ملی آماده ای که ساخته بود، شانس اصلی قهرمانی در جام ملت های آسیا بود، ولی وقتی که اوضاع و احوال نابهسامان استقلال را دید از این شانس و این جاودانگی بالقوه گذشت تا به کمک و نجات فرزندش بیاید! کسی که حتی به رغم جدال با آن بیماری مهلک و دست و پنجه نرم کردن با عفریت مرگ حتی تا لحظات پایانی عمرش کنار استقلال بود! کسی که درست همچون پدری که وجودش را وقف فرزند خود می کند، به معنای واقعی کلمه خود را وقف استقلال کرد... اسطوره ای که شاید در هنگامه ی بازیگری در زمین سبز فوتبال، اَبَرستاره ای در حد و اندازه های امثال جدیکار، قلی زاده، حجازی، مظلومی، افتخاری، قلیچ خانی، جباری، عمو نصی، فرزامی، مژدهی، عادلخانی و حسن روشن نبود، ولی سرمنشأ چنان خدمات بی بدیلی به باشگاه استقلال تهران شد که در تاریخ آبی های پایتخت شاید نام خود را جلوتر از تمامی این افسانه های بهیادماندنی ثبت کرده باشد ...
به گزارش طرفداری، قصد داریم از منصور پورحیدری صحبت کنیم، از کسی که به عنوان پدر باشگاه استقلال شناخته می شود. کسی که _اگر نگوییم پرافتخارترین، یکی از پرافتخارترین افراد تاریخ باشگاه تاج و استقلال است. دستاوردها و افتخارات وی به عنوان بازیکن و مربی نه تنها در تاریخ استقلال بلکه در فوتبال ایران جاودانه شده است ... از قهرمانی با استقلال در آسیا هم به عنوان بازیکن و هم در جایگاه مربی بگیریم تا کسب مدال طلا و قهرمانی در بازی های آسیایی با تیم ملی فوتبال ایران ... آن چه که در کارنامهٔ وی دیده می شود چیزی نیست جز افتخار و البته احترامی که همیشه برای رقبایش قائل بود.
منصور پورحیدری در یک شب سرد زمستانی در ششم بهمن ماه 1324 در خانواده ای هفت نفره و در تهران متولد شد. دوران طفولیت و کودکی اش در جنوب شرق تهران و در میدان خراسان سپری شد و منصور در همان محله به دبستان فردوسی رفت.
در حقیقت دبستان فردوسی هر صبح و عصر میزبان کودک بازیگوشی بود که از همان ابتدای کودکی، ورزش را به عنوان بهترین تفریح زندگی خود انتخاب کرده بود. کودکی منصور سرشار بود از تجربیات مختلف ورزشی _از والیبال و پینگ پنگ گرفته تا دوومیدانی و در نهایت فوتبال. شاید آن روزها خودش هم نمی دانست که سرانجام، همین فوتبال و توپ گرد دوست داشتنیِ آن، سرنوشت وی را رقم خواهد زد. چنین بود که وقتی منصور خان به سن نوجوانی رسید، فوتبال به همه ی زندگی اش تبدیل شده بود. در واقع او که به همراه خانواده در ابتدای نوجوانی به محله قلهک تهران نقل مکان کرده بودند، حالا دیگر آن قدر بزرگ شده بود که به این نتیجه برسد که باید در زمین فوتبال دبیرستان و زمین های خاکی محله جدیدش به دنبال آینده ای روشن بگردد. دبیرستان های تمدن و ایرانمهر "مأمنِ" خاطرات نوجوانی منصورخان در خشت به خشت دیوارها و البته زمین فوتبالشان بوده و زمین های خاکی الهیه و قلهک نیز "معدنِ" پیشرفت مرد محبوب و ارزشمند آبی ها بوده و هستند.
منصورخان، در دبیرستان عضو تیم مدرسه بود. مسابقات آموزشگاه های تهران در آن زمان مسابقاتی کاملاً رسمی و در عین حال سنگین بود، به گونه ای که حتی در هر تیم، چند بازیکن بعدتر ملی پوش بازی می کردند. منصور پورحیدری فوتبالش را به صورت جدی با تیم دبیرستانش شروع کرد و مسابقات آموزشگاه ها اولین مسابقات رسمی بود که منصورخان در آن حضور یافت و اتفاقاً چند مرتبه ای هم موفق شد در این مسابقات قهرمانی را تجربه کند.
مرحوم پورامیر کسی بود که استعداد شگرف منصورخان در فوتبال را کشف و به او توصیه کرد که فوتبال را بین سایر ورزش ها در اولویت قرار دهد؛ در نتیجه می توانیم فوتبال مرد محجوب و ارجمند آبی ها را مدیون معلم ورزشی دبیرستان وی بدانیم. مرحوم پورامیر پس از کشف استعداد، او را به عالیجناب غلامحسین نوریان (که عمرشان دراز باد و سایه ی شان نیز مستدام) در باشگاه دارایی تهران معرفی کرد و استاد نوریان هم در 1341 منصور نوجوان را به تیم جوانان دخانیات که از تیم های زیر مجموعه ی باشگاه دارایی بود برد تا پورحیدری برای نخستین بار وارد یک تیم باشگاهی شده و حضورش در دخانیات به عنوان اولین تیم رسمی وی ثبت شود. منصور در ابتدا در پُستِ دفاع وسط بازی می کرد، اما بعدها مربیانش به این نتیجه رسیدند که کارایی این مدافع جوان در پست دفاع راست بیشتر است و از آن پس، از او به این پُست منتقل شد و تا پایان دوران بازیگری در همین جا ماند. او یک سال برای دخانیات بازی کرد و پس از آن برای دو سال به تیم جوانان دارایی پیوست. سپس از 1344 به تیم اصلی دارایی منتقل شد و سه فصل این تیم را در مسابقات جام باشگاههای تهران همراهی کرد. دارایی در دو فصل 1344 و 1345 بعد از به ترتیب شاهین و پاس در جای دوم ایستاد و سرانجام در سال 1346 توانست قهرمان باشگاه های تهران شود _اتفاقی که البته پس از انحلال بحث برانگیز باشگاه شاهین رخ داد؛ بدین ترتیب منصور جوان نخستین عنوان قهرمانی خود را با دارایی کسب کرد. یک سال بعد و در اوائل 1347 دارایی هم منحل شد و به دنبال آن بازیکنان این تیم به تیم های دیگر فوتبال تهران پیوستند. در این بین با پیوستن ستارگانی چون پرویز قلیچ خانی، جلال طالبی، اکبر افتخاری و البته منصور پورحیدری به تاج، برگ مهمی از تاریخ فوتبال ایران ورق خورد.
این اتفاق نقطه عطفی در زندگی منصور پورحیدری بود. او در همین سال برای نخستین بار با پیراهن آبی تاج را بر تن کرد و تا آخرین روزی که فوتبال بازی کرد، حاضر نشد این پیراهن را از خود جدا کند و حتی تا بعد از آن نیز با آبی پوشان ماند! کارنامه ی او در مقام بازیکن بسیار درخشان است: 3 عنوان قهرمانی در باشگاه های تهران، دو قهرمانی در لیگ سراسری باشگاه های ایران (یک جام منطقه ای و یک جام تخت جمشید)، یک قهرمانی در جام دوستی، یک قهرمانی در جام اتحاد، سه دوره قهرمانی جام میلز هندوستان و از همه مهم تر قهرمانی جام باشگاه های آسیا 1970 (سال 1349) جملگی افتخارات وی هستند. در جریان فتح ستاره ی اول، پورحیدری از ستون های تاج بود. جدای از فیکس بودن در تمامی دیدارهای یاران رایکوف، منصور خان در جریان دیدار نهایی برابر هاپوئل اسرائیل به معنای واقع کلمه درخشید. در آن دیدار به نوعی سناریوی قهرمانی نخست تیم ملی کشورمان در جام ملت های آسیا 1968 در امجدیه تکرار شد! در شرایطی که هاپوئل با گل دقیقه 69 مهاجم اسطوره ای خود یهزکل چازوم از تاج پیش افتاده بود، رایکوف فقید طی یک ریسک اعجاب آور، یکی از بهترین تعویض های تاریخ فوتبال ایران را انجام داد. درست هفت دقیقه پس از دریافت این گل، رایکوف در اقدامی شجاعانه کاپیتان خود علی جباری که روز خوبی را سپری نکرده بود با مهدی حاج محمد تعویض کرد و حاج محمد نیز به جوکر تاج در جریان فتح ستاره ی اول بدل شد! باز هم هفت دقیقه بعد اتفاق مهمی افتاد جایی که حاج محمد در دقیقه ی 83 پشت کرنر اعلام شده برای تاج ایستاد و آن را روی دروازه ی حریف ارسال کرد تا غلام وفاخواه _ملقب به مرد جام ها_ که به عنوان یار کمکی تاج را همراهی می کرد با ضربه سر گل مساوی را به ثمر برساند. بازی به وقت های اضافه رفت و درست در همان ابتدای وقت های اضافه حاج محمد در نفوذی دیدنی از مدافعین هاپوئل خطا گرفت و تاج را صاحب یک ضربه ی ایستگاهی در پشت محوطه جریمه هاپوئل کرد. اینجا بود که منصور خان تعیین کننده ظاهر شد و به نوعی قهرمانی را برای تاج ساخت. او پشت ضربه ایستاد و به شکلی تند و تیز و غافلگیرکننده توپ را به سمت دروازه ی رقیب ارسال کرد؛ مدافعان رقیب توپ را به شکلی ناقص برگرداندند و و توپ برگشتی توسط همتای منصور خان در سمت چپ خط دفاعی تاج یعنی مسعود معینی با یک ضربه ی محکم پای چپ، وارد دروازه هاپوئل شد. بدین ترتیب نوار قهرمانی های پیاپی باشگاه های اسرائیلی در رقابت های جام باشگاه های آسیا پاره شد و تاج در هیبت یک تیم ایرانی برای اولین بار قهرمان جام باشگاه های آسیا شد.
تاج مدل 1349؛ تیمی که قهرمان آسیا شد ... منصور پورحیدری، ردیف نشسته نفر سوم از سمت چپ ...
منصور خان در فصل ماقبل پایانی حضور خود در تاج یعنی فصل 1353-1352، قهرمان دومین دوره لیگ سراسری یا همان جام تخت جمشید شد. او در این دوره از بازیها از 22 بازی تاج در جام تخت جمشید در بیست بازی در ترکیب اصلی آبی پوشان حاضر بود و نقشی عمده در کسب این عنوان قهرمانی داشت. او در این فصل پس از علی جباری و اکبر کارگرجم کاپیتان سوم تاجی ها بود.
پورحیدری در طول هشت سال حضور در تاج سه گل به ثمر رساند: دو گل در همان نخستین فصل حضورش در تاج به ثمر رساند که هر دوی این گل ها در دیدار با تیم همایون در جام حذفی تهران که با پیروزی 8–0 تاج همراه بود زده شد. گل سوم وی نیز در سال 1350 در جام باشگاههای تهران و در دیدار با افسر به ثمر رسید، جایی که او زننده ی یکی از شش گل تیم تاج را از روی نقطه پنالتی برابر این تیم بود. در حقیقت این گل، سومین و آخرین گل پورحیدری برای تاج بود.
منصور خان پورحیدری بین سالهای 1349 تا 1350 از سوی رایکوف، ایگور نتو و البته زنده یاد پرویز دهداری برای حضور درسه تورنمنت به اردوی تیم ملی دعوت شد: تورنمنت جام عمران منطقه ای، بازیهای آسیایی 1970 بانکوک و تورنمنت بین المللی جام کوروش. نخستین تجربه ملی منصور خان موفقیت آمیز بود و به کسب دومین و آخرین قهرمانی تیم ملی در تورنمنت سه جانبه جام عمران منطقه ای (پیمان سنتو) منجر شد. اما دومین تجربه ملی او اصلا این گونه نبود! تیم ملی فوتبال ایران در بازی های آسیایی 1970 بانکوک با مشکل غیرمنتظره ی مسمومیت غذایی رو به رو شد تا قادر نباشد از تمام ظرفیت های خود و بازیکنانش بهره گیرد. طبق گزارش مجله کیهان ورزشی، منصور پورحیدری یکی از همان بازیکنانی بود که دچار مسمومیت شدید شده بود، چنان که حتی برای یک روز در بهداری بستری بود! آخرین تجربه ی ملی منصور خان نیز موفقیت آمیز بود؛ او به همراه تیم منتخب تهران _که در حقیقت اعضای تیم ملی کشورمان بودند، موفق به کسب عنوان نخست تورنمنت بین المللی کوروش شد تا با خاطره ای خوش به دوران حضور خود در تیم ملی خاتمه دهد.
البته منصور خان پورحیدری، از سوی سرمربی وقت تیم ملی یعنی سر فرانک اوفارل باز هم به اردوی آمادگی تیم ملی دعوت شده بود تا شانس حضور در بازی های آسیایی تهران را داشته باشد، ولی او که در آستانه 30 سالگی بود، جای خود را به جوان ترها داد. این نکته را باید مد نظر داشت که دوران کوتاه ملی پوش بودن منصور خان ناشی از دو بدشانسی بسیار بزرگ بود! منصور خان در دوره ای فوتبال بازی می کرد که همدوره ی اعجوبه های بی تکراری همچون محراب شاهرخی و ابراهیم آشتیانی بود! عمو محراب با یک کیفیت خارق العاده در هر دو سمت خط دفاع تیم ملی، شاهین و پرسپولیس بازی می کرد و ابراهیم آشتیانی هم به سبب بازی های درخشان خود در تیم های ملی و باشگاهی به نوعی انقلابی در پست خود به پا کرده بود و لقب شاه ماهی طلایی فوتبال ایران را یدک می کشید. می توان چنین نتیجه ای گرفت که این هم زمانی ها و جبر تاریخی سبب شد که منصور پورحیدری به رغم شایستگی های انکارناپذیرش، به حق خود در تیم ملی نرسد.
بعد از اتمام دوره بازیگری منصور، زدراکو رایکوف مربی وقت تاج که هدایت تیم جوانان تاج را هم در دست داشت؛ استعداد، پشتکار و جوهره ی مربیگری را در منصور دید، پس او را به جوانان تاج برد. رایکوف که از سال 48 تا 55 مربی تاج بود، پس از 7 سال از هدایت تاج برکنار شد. او که با مدیران و بعضی از بازیکنان تاج به مشکلات جدی خورده بود، در 28 آبان ماه سال 1355 و در هفته بیست و ششم لیگ چهارم تخت جمشید، پس از شکست 0-2 تاج برابر صنعت نفت در آبادان از هدایت آبی پوشان پایتخت کنار گذاشته شد و متعاقب آن زنده یاد علی دانایی فر به عنوان مربی موقت تا پایان لیگ چهارم تخت جمشید به تاج بازگشت. دانایی فر که تنها 8 بازی تا پایان فصل سرمربی تاج بود نیز به منصور پورحیدری اعتماد کرد و وی را به عنوان کمک خود برگزید. در آغاز لیگ پنجم تخت جمشید یک مربی فوتبال آلمانی یوگوسلاویالاصل به نام ولادیمیر جکیچ به عنوان سرمربی تاج انتخاب شد. جکیچ هم منصور پورحیدری را به عنوان کمک خود انتخاب کرد و نتایج مطلوبی را با تیم بدست آورد.
در پاییز سال 1357 و با نزدیک شدن به وقایع مربوط به انقلاب اسلامی ایران، قرارداد جکیچ با تاج فسخ شد و منصور پورحیدری به همراه جکیچ برای مدتی راهی کشورهای حاشیه خلیج فارس شد. او چند ماه پس از بازگشت مربی استقلال شد. در حقیقت احیای باشگاه استقلال بعد از انقلاب 57، که با تغییر نام باشگاه تاج به استقلال صورت گرفت، از خدمات بی بدیل و جاودان منصور پورحیدری در تلاش برای منحل نشدن باشگاه بود. همین شد که او را پدر استقلال نامیدهاند، چنان چه خودش تعریف می کند:
اوایل انقلاب باشگاه تاج عملا تعطیل شده بود. از فدراسیون فوتبال من را دعوت کردند و گفتند سریع یک تیم جمع کنید برای شرکت در جام اسپندی، چون اصلا زمان نداریم.
بعد هم گفتند تا 48 ساعت باید اسم جدیدی برای تیمتان انتخاب کنید. خلاصه من و عنایت آتشی کلی با هم صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که اسم زیبای استقلال را انتخاب کنیم. اسمی که مورد توجه هواداران خوب تیم مان هم قرار گرفت.
دوران حضور او به عنوان سرمربی در استقلال نیز در تاریخ ثبت شده است، چرا که منصور پورحیدری از حیث کیفیت قهرمانیها، بزرگ ترین و پرافتخارترین سرمربی تاریخ باشگاه استقلال تهران محسوب می شود. او با پنج دوره حضور در ادوار رقابت های آسیایی به عنوان سرمربی، رکورددار تاریخ باشگاه استقلال است. وی 33 مرتبه مربیگری یک باشگاه در جام باشگاههای آسیا را به عهده داشته است که در نوع خود یک رکورد محسوب می شود. او با کسب 17 پیروزی در این 33 بازی، بیش از نیمی از تجارب سرمربیگری آسیاییاش را با پیروزی پشت سر گذاشته و با این تعداد پیروزی، برندهترین مربی آسیایی تاریخ آبی پوشان نیز به حساب میآید. استقلالی که با نسل های مختلف تحت هدایت منصور پورحیدری در آسیا بوده، 60 بار در آسیا مؤفق به گلزنی شده و این بیشترین تعداد گلی ست که یک مربی با استقلال در آسیا به آن رسیده است.
همچنین او در پنج دوره حضور خود؛ یک مقام قهرمانی، یک مقام نایب قهرمانی و یک مقام سوم جام باشگاههای آسیا و همچنین دو مقام چهارم جام برندگان جام آسیا را برای استقلال به ارمغان آورده است. پورحیدری در 309 مسابقه مربیگری تیم فوتبال استقلال تهران را بر عهده داشته و 81 بار به عنوان مربی در خدمت آبیپوشان بوده که از این حِیث در تاریخ باشگاه استقلال رکورددار است. علاوه بر همه این ها، او به عنوان مدیر فنی و سرپرست باشگاه استقلال نیز فعالیت کرده بود. او همچنین از رکوردداران مربیگری در شهرآورد تهران نیز هست. از همه ی این ها مهم تر، منصور پورحیدری دارای یک رکورد ویژه ی دیگر هم بوده زیرا تنها کسی است که هم به عنوان بازیکن و هم به عنوان مربی توانسته قهرمان آسیا شود که از این منظر، منصور خان در ایران رکورددار است. همان طور که گفته شد، وی درسال 1349 در حالی که یک بازیکن 25 ساله بود، توانست به عنوان قهرمانی آسیا برسد و یک بار هم به عنوان مربی در سال 1370 توانست قهرمان آسیا شود.
در سال 60 پورحیدری از استقلال جدا شد و به تیم الأهلی دوبی رفت، استقلالی ها مدتی کوتاه عباس رضوی، حسن عضدی و اصغر شرفی را به عنوان سرمربی خود داشتند تا این که از هفته چهارم مسابقات فوتبال باشگاه های تهران سال 61 ناصر حجازی سرمربی تیم فوتبال استقلال شد.
یک عمر با ناصر خان و منصور خان
در ابتدای سال 62 منصور پور حیدری با اتمام قرار دادش با اماراتی ها به ایران آمد و ناصر حجازی که می توانست مثل علی پروین در پرسپولیس سرمربی آبی ها بماند، خودش به منصور پورحیدری پیشنهاد کرد به استقلال بیاید و سرمربی شود؛ منصور خان هم که بسیار عاشق استقلال بود، دعوت ناصر خان را پذیرفت و به این تیم بازگشت. در آن سال منصور خان، جعفر مختاری فر را از دارایی، بیژن طاهری را از راه آهن، حمید فرزام نیا را از نیروی زمینی و سیدوحید امیری را هم از وحدت برای استقلال به خدمت گرفت. این 4 نفر در کنار بزرگانی چون حجازی، روشن، حاجیلو، نعلچگر، مراغه چیان، چنگیز، رجبی، پرویز مظلومی، برادران بیانی و زنده یاد رضا احدی یک تیم قدرتمند ساختند و با حضور این نفرات استقلال قهرمان جام باشگاه های تهران در سال 62 شد .
منصور خان دو سال بعد و در سال 1364 نیز این عنوان را تکرار کرد. همچنین در سال 1369 با غلبه در پرسپولیس به مقام قهرمانی لیگ قدس (نخستین لیگ کشوری و سراسری بعد از انقلاب) رسید و در سال 1370 سومین قهرمانی جام باشگاههای تهران را بدست آورد. دومین قهرمانی استقلال در جام باشگاههای آسیا در سال 1370 رقم خورد جایی که استقلال با یکی از بهترین تیم های تاریخ خود که ساخته و پرداخته ی سرمربی دوست داشتنی اش بود، با شکست لیائولینگ چین (مدافع عنوان قهرمانی) جام باشگاه های آسیا 1990 را فتح کرد و با ارائه ی نقشی بی بدیل ستاره ی دوم را برای آبی پوشان به ارمغان آورد. معمار آن استقلال شخص شخیصِ منصور پورحیدری بود. او که در سال 1368 به استقلال بازگشته بود، در ابتدا با شکست در دربی، جام باشگاههای تهران را به پرسپولیس و پروین واگذار کرد، منتهای مراتب با شناسایی نقاط ضعف تیمش، پدیده هایی چون عابدزاده، فنونی زاده، حسنزاده، فلاحتزاده و ... را وارد استقلال کرد و در ادامه یک مربی اهل مجارستان به نام بونژاک _که به دعوت و با هزینه ی کمیته ملی المپیک به ایران آمده بود، را به کادر فنیاش اضافه کرد. چند سال قبل ورزش سه در مقاله ای راجع به بونژاک _که هماکنون در قید حیات نیست، نقل کرد که این مربی مجار قبل از استقلال به علی پروین که هم زمان هدایت تیم ملی و باشگاه پرسپولیس را بر عهده داشت پیشنهاد شده بود؛ ولی علی پروین هدیه کمیته ملی المپیک را نپذیرفت و آن را پس فرستاد! این اتفاق به یک توفیق اجباری برای استقلال و منصور پورحیدری تبدیل شد، علی الخصوص که در آن سال ها منصور خان هیچ ابایی از بابت بهره گیری از یک مربی مسلط به علم روز و تمرین دهنده ی کاربلد خارجی نداشت.
همین اتفاق به نوعی تاریخ را در باشگاه استقلال و فوتبال ایران ورق زد، چرا که بونژاک به منصور خان پیشنهاد استفاده از سیستم سه-پنج-دو را داد، سیستمی که با آن آلمانِ تحت هدایت قیصر در جام جهانی 1990 قهرمان جهان شده بود. بدین ترتیب برای نخستین بار در فوتبال ایران، از سیستمی بر مبنای ارانژمانِ یک دفاع پوششی، دو دفاع یارگیر (یارکوب) و دو پیستون (وینگ-بک) راست و چپ استفاده شد. در آن استقلال رؤیایی، عابدزاده دروازبان بود، شاهین بیانی دفاع آخر، فرشاد فلاحت زاده و رضا حسن زاده نقش دو مدافع یارکوب را ایفا می کردند، جواد زرینچه و صادق ورمزیار به ترتیب پیستون راست و چپ بودند، هیولایی به نام مهدی فنونیزاده هافبک دفاعی بود، مجیدنامجومطلق و شاهرخ بیانی دو هافبک خلاق تیم بودند که گهگاه امیر قلعه نویی هم به جای آن ها بازی می کرد و در خط حمله نیز به فراخور بازی ها مرفاوی، سرخاب، چنگیز و هاشمی مقدم در کنار هم قرار می گرفتند. البته از این جمع زرینچه به کشاورز رفت تا افتخار قهرمانی آسیا را از دست بدهد و امیر موسوی نیا و در برخی بازیها ایمان عالمی نیز جایگزین وی شدند. هنر پورحیدری به غیر از پیاده کردن سیستمی نوین در آن زمانِ فوتبال ایران، کنترل حاشیههای تیمی بود که در آن معضل بازوبند کاپیتانی و اختلافات درونی می توانست تا در اردوی شمال قبل از مرحله نهایی جام باشگاههای آسیا در تابستان 70، تیم را دچار مشکل جدی و حتی فروپاشی کند؛ منتهای مراتب منصور خان با تدبیر و تدبر خود کاری کرد که همان تیم دو هفته بعد قهرمان آسیا شد!
منصور خان چندی بعدتر باز هم با استقلال فینالیست آسیا شد هر چند که این بار در سال 1371 با قبول شکست برابر الهلال عربستان در ضربات پنالتی نایب قهرمان آسیا شدند. آبیپوشان به همراه پورحیدری در سالهای 1375 و 1379 قهرمان جام حذفی شدند. در سال 1380 استقلالِ پورحیدری مؤفق شد مقام قهرمانی آخرین دوره ی لیگ آزادگان را یک هفته مانده به پایان آن مسابقات به دست آورد. استقلال تحت هدایت منصور خان یک سال بعد در باتلاق آزادی به مقام سومی جام باشگاههای آسیا رسید.
او در دورهای هم سرمربی تیم ملی ایران نیز بود و با آن تیم در سال 1998 قهرمان بازیهای آسیایی بانکوک شد. یکی از کارهای بزرگ منصور خان در همان اوائل دوران حضورش در تیم ملی دعوت از الماس جوان و تراش نخورده ای بود که بعدها به جادوگر و اسطوره ی یک ملت تبدیل شد: علی کریمی! جادوگر فوتبال ایران که برای اولین بار در جریان یک دیدار دوستانه برابر کویت در اوایل پاییز 1377 به تیم ملی دعوت شده بود و به رغم شکست سنگین 0-3 تیم ملی در همان بازی با حرکات تکنیکی جالب و منحصربفردش درخشیده بود، به یکی از سورپرایزهای منصور خان در اسکواد اعزامی تیم ملی فوتبال به بازی های آسیایی 1998 بانکوک تبدیل شد. کریمی که از سوی منصور خان در پست جالب پیستون چپ به کار گرفته شده و تکنیک نابش را به رخ آسیا کشیده بود، در دیدار فینال برابر همان کویت نخستین گل ملی خود را به ثمر رساند، تا پاسخ اعتماد سرمربی بزرگ خود را به بهترین شکل ممکن داده باشد. شاید اگر کریمی جوان به تیم ملی دعوت نمی شد صدای اعتراض کسی در نمی آمد، اما منصور خان به استعداد ناب جادوگر اطمینان کرد و او را به عنوان پدیده و ستاره ی جدید آسمان فوتبال ایران معرفی کرد. در واقع کشف استعدادهای خالص و اعتماد به جوانان از خصوصیات مهم منصور پورحیدری در دوران مربیگری اش بود، چنان چه پیش از حضور در تیم ملی در زمانی که منصور خان هدایت باشگاه فجرسپاسی شیراز را بر عهده داشت برای نخستین بار به جوانان بااستعدادی بازی داد که سرآمد همه ی آن ها زنده یاد علی انصاریان بود!
به اعتقاد شخصی نگارنده که از بازی های آسیایی 1990 پکن بیش از سی سال بازی های تیم ملی را به خوبی خاطر دارم، آن تیم ملی که به مدت یک سال تحت هدایت منصور خان پورحیدری بود، بهترین تیم ملی سه دهه ی اخیر فوتبال ایران است! به خوبی به یاد دارم که آن زمان انعطافی مثال زدنی داشتیم. جدای از قهرمانی در بازی های آسیاا 98 بانکوک، تیم ملی با پورحیدری دارای یک ریتم و تداوم مثال زدنی بود؛ یادم می آید با هدایت منصور خان انعطافی حیرت آور داشتیم ... به موقع حمله می کردیم، به خوبی دفاع می کردیم و در تمامی خطوط می توانستیم رقبای خود را به چالش بکشیم، چنان چه تیم ملی در جریان سه بازی دوستانه که در کشور آمریکا برگزار کرد، در تقابل با سه رقیب بین المللی درخششی کم نظیر داشت: در برابر مکزیک که آن زمان با لوئیس هرناندز و کواتیموک بلانکو یکی از قدرت های فوتبال دنیا بود با نتیجه ی خفیف 1-2 شکست خوردیم آن هم با دو ضربه ی سر از دو ارسال شروع مجدد که به دلیل قد و قواره ی کوتاه هادی طباطبایی سنگربان وقت تیم ملی به ثمر رسید. اکوادور را 1-2 بردیم و در برابر آمریکای میزبان در شرایطی که فرصت های بسیار خوبی (مانند تیرک خداداد) را از دست داده بودیم 1-1 مساوی کردیم!
حتی پیش تر از آن با هدایت منصور خان، تیم ملی در جریان دیدارهای تدارکاتی در دو کشور دانمارک و ژاپن در برابر میزبانان خود عالی کار کرده بود! در کپنهاک مقابل دانمارک و همه ی ستارگانش از جمله اشمایکل افسانه ای، توانستیم یک تساوی باارزش بگیریم؛ از آن جایی که دانمارکی ها پنج سال قبل تر قهرمان اروپا شده بودند، آن مقاومت جانانه و آن تساوی بدون گل، نسل سوم فوتبال ایران بعد از انقلاب را به خود باوری جدیدی در ابعاد بینالمللی رساند. همچنین در تقابل با چشم بادامی هایی که در سال 2000 با هدایت فلیپ تروسیه به راحتی قهرمان جام ملت های آسیا شدند، در شرایطی که یک بازی برتر را به نمایش گذاشته بودیم به تساوی 1-1 رسیدیم. پس از بازی های دوستانه ی برگزار شده در آمریکا در اوایل هزاره ی جدید (زمستان 1378)، باز هم عشق بی بدیل منصور خان به فرزندش استقلال نقشی تعیین کننده ایفا کرد. در شرایطی که استقلال با هدایت سکوموروخوف شرایطی بسیار بدی در لیگ آزادگان را سپری کرده بود، علی فتح الله زاده از منصور خان خواست که تیم ملی فوق االعاده ای که ساخته بود را رها کند و به استقلال بحران زده برگردد؛ این اتفاق افتاد ... حقیقتاً گزافه گویی نیست که بگوییم عشق پدر به فرزندش یک قهرمانی جام ملت های آسیا (2000 لبنان) را از تیم ملی گرفت چرا که خلاف تیم بابرنامه و یکدست منصور خان، جلال طالبی که جانشین وی شده بود هرگز نتوانست تیم ملی را کنترل کند و با یکی از بهترین نسل های تاریخ فوتبال ایران در مرحله ی یک چهارم نهایی برابر کره جنوبی با گل طلایی حذف شد.
پورحیدری در سال 1386 به دوران مربیگری خود پایان داد. او پس از پایان دوران مربیگری خود دیگر هیچ گاه به عنوان سرمربی در فوتبال فعالیت نکرد. وی از اواسط دهه 1380 خورشیدی تنها به حضور به عنوان سرپرست یا مدیر فنی تیمهای مختلف بسنده کرد. صنایع اراک، پاس همدان، تیم ملی (در مرحله مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰)، شن سای اراک و استقلال باشگاه هایی بودند که منصور خان به عنوان سرپرست، مدیر فنی، عضو کمیته فنی یا عضو هیئت مدیره در آن ها حضور داشت. او تا پایان عمر همواره کنار فرزند محبوبش استقلال حضور داشت. واپسین حضور منصور خان نه تنها روی نیمکت استقلال بلکه در میادین فوتبال به 21 مرداد 1395 در جریان دیدار تیم های استقلال و پیکان در چارچوب رقابتهای هفته چهارم شانزدهمین دوره از رقابت های لیگ برتر ایران برمی گردد.
منصور خان پورحیدری حتی در زندگی شخصی و خارج از میادین ورزشی هم، همواره تعصب خود را به تیم تاج نشان می داد. در واقع باید گفت همان گونه که باشگاه تاج، سرنوشت فوتبالی منصورخان را مرقوم کرده بود، دست تقدیر موجب شد تا این باشگاه، سرنوشت زندگی ایشان را نیز به گونهای دیگر رقم بزند؛ چرا که منصور خان حتی از تیم بسکتبال تاج، همسرش (دکتر فریده شجاعی، عضو سابق فدراسیون فوتبال) را انتخاب کرد. حاصل ازدواج منصور پورحیدری با فریده شجاعی یک فرزند پسر به نام علی و یک فرزند دختر به نام عسل است که متولد سال های 1362 و 1371 هستند. ضمن اینکه خواهر خانم منصور خان (الهه شجاعی) هم عضو تیم بسکتبال تاج بود. از تعصب منصور پورحیدری به فرزندش استقلال میتوان به این موضوع اشاره کرد که کنار خانم و خواهر خانمش، در مسابقات والیبال برای تشویق تیم تاج مقابل تیم پرسپولیس _که از چند بازیکن سابق تاج مانند امیر حیدری، خسرو نیاکیان و هوشنگ ملک لو تشکیل شده بود، به سالن هفت تیر فعلی می آمد و به تشویق تیم تاج می پرداخت و در طول مسابقه یک لحظه آرام نمی نشست.
او همچنین به عنوان یک رقیب همیشه شخصیتی جنتلمن، بااخلاق و محترم داشت. به عنوان مثال او با 18 مرتبه حضور در دربی ها روی نیمکت استقلال رکورددار بیشترین حضور یک مربی روی نیمکت آبی ها در دربی پایتخت است. او همچنین آمار بسیار خوب 6 برد، هشت تساوی و چهار شکست در دربی ها را به عنوان سرمربی استقلال برای خود ثبت کرده بود، اما هیچ گاه هیچ احدی ندید که منصور خان بخواهد با این دستاوردها برای رقیب خود کری بخواند. همسر ایشان در این ارتباط تعریف می کند:
خاطره ای دارم از روزهای آخری که منصور در بیمارستان به سر می برد؛ پرسپولیس با تیم ضعیفی (قشقایی شیراز) در جام حذفی بازی داشت. همه استقلالی ها در اتاق منصور در بیمارستان جمع بودند و پرسپولیس وقتی در ضربات پنالتی به آن تیم باخت همه شادی و خوشحالی کردند، منصور با آن حال بدش و ناراحتی اش همه را بیرون کرد از اتاق و گفت من متأسفم برای نسل جوان تر و پیشکسوت مان و جامعه فوتبال مان که از باخت یکی از بهترین تیم های سطح کشور یعنی پرسپولیس خوشحال می شوند!
می خواهم بگویم که همیشه برعکس هواداران که دوست دارند استقلال اول باشد و پرسپولیس آخر، منصور دوست داشت استقلال اول باشد و پرسپولیس دوم و اعتقاد داشت اگر این دو تیم در اوج باشند تیم ملی و فوتبال بهتری خواهیم داشت ...
همچنین در اوائل بهمن ماه سال 1394، وقتی خبر درگذشت همایون بهزادی (کسی که به نوعی می توان از او به عنوان پدر معنوی باشگاه پرسپولیس نام برد) به منصور پورحیدری رسید؛ او به حدی ناراحت شد که به اطرافیانش اجازه نداد برایش جشن تولد بگیرند. او که به شدت بیمار بود شاید می دانست که این جشن تولد می تواند واپسین جشن تولد زندگی اش باشد _که همین گونه هم بود، ولی سوگوار رفیق، رقیب و همدوره ی قدیمی خود شد و در شرایطی که حضورش در مراسم تشییع جنازه ی سرطلایی غیرممکن بود به هواداران استقلال پیغام داد:
درگذشت همایون بهزادی همچون رضا احدی (که چندی پیش تر به شکلی ناگهانی از دنیا رفته بود) برایم رنج آور بود و سخت است درباره کوچ آنها از این دنیا حرف بزنم. همایون از ابتدای جوانی شخصیتی مثال زدنی داشت. به عنوان یک پیشکسوت استقلالی از هواداران عزیز تیم مان خواهش می کنم حضور پررنگی در مراسم تشییع پیکر همایون بهزادی داشته باشند. در چنین مصیبت هایی رنگ ها از فوتبال جدا می شوند و همه وظیفه داریم به عنوان یک ایرانی زیر پرچم ایران برای بزرگان ورزش مان یکدل و متحد باشیم و یادشان را گرامی بداریم. خود من به دلیل شرایط ناخوشایند جسمی ام قادر نیستم در مراسم شرکت کنم و از هواداران عزیز استقلال خواهش می کنم جای خالی من و آنهایی که مثل من قادر به شرکت در این مراسم نیستند را پر کنند. اطمینان داشته باشید بهزادی و بهزادی ها تا تاریخ هست زنده هستند و یادشان از خاطرات نمی رود.
تصاویری تلخ، تکان دهنده و دردناک از مراسم باشکوه تشییع پیکر شادروان منصور پورحیدری با حضور پرتعداد مردم داغدار در استادیوم امجدیه ...
وقتی استقلال یتیم شد ...
مدتی بود که منصور حال زیاد خوشی نداشت. خیلی ضعیف شد و 25 کیلو در مدت کوتاهی وزن کم کرد. برایش وقت گرفتم که برویم پیش دکتر، نمی آمد و مشغله زیاد را بهانه می کرد. همه هوش و حواسش پیش استقلال بود ...
به هر ترفندی بود بردمش و آزمایش داد و معلوم شد که قند خونش بالاست سپس بعد از مدتی با بررسی های بیشتر بیماری او را مشکوک به سرطان ریه اعلام کردند.
این ها صحبت های تکان دهنده ی دکتر فریده شجاعی همسر مرحوم منصور پورحیدری هستند ...
گفته می شود که منصور خان پورحیدری تا چندی پیش از فوتش از نوع بیماری اش خبر نداشت. ظاهراً زمانی که خانم فریده شجاعی همسر منصور خان برای انجام مصاحبه ای از اتاق محل بستری منصور خان در بیمارستان خارج می شود، در این مدت کوتاه یکی از بیماران خانم حاضر در بیمارستان از روی نیت خیر بر بالین منصور خان حاضر شده و خطاب به وی می گوید:
آقای پورحیدری من هم همانند شما بیماری سرطان دارم اما با این بیماری مبارزه می کنم.
پس از صحبت های این خانم و پس از بازگشت همسر منصور خان به اتاق، در کمال غافلگیری منصور خان سریعاً در مورد بیماری اش از همسرش سوال می پرسد:
فریده من سرطان دارم؟
خانم شجاعی هم در پاسخ عنوان می دارد که این خانم چیزی نمی دانسته و بدون اطلاع موضوع را مطرح کرده است. اما منصور پورحیدری همان لحظه متوجه بیماری اش می شود و از این پس نه خانم شجاعی و نه منصور خان در مورد این موضوع صحبتی نمی کنند؛ هر چند فریده شجاعی احساس کرده بود که منصور خان متوجه بیماری اش شده است.
منصور خان پورحیدری پس از تحمل بیماری مهلک سرطان، سرانجام در روز 14 آبان ماه 1395 جان به جان آفرین تسلیم کرد. درگذشت منصور خان پورحیدری با واکنش جامعه ی بزرگ هنرمندان و ورزشکاران مواجه شد که بخشی از این پیام ها را مرور می کنیم:
باشگاه استقلال در بیانیه ای در سوگ پدر عنوان کرد:
امروز، جمعه، چهاردهم آبان ماه سال 1395، روزی تلخ در تاریخ باشگاه استقلال خواهد بود. چراکه در این روز باشگاه استقلال یکی از بزرگترین ستون های خود را از دست داد.
همچنین باشگاه پرسپولیس نیز تسلیت عمیق خود را بدین سان ابراز داشت:
ورزش و فوتبال ایران امروز، انسان و چهرهای ارزشمند را از دست داد که نبودنش ضایعهای جبران ناپذیر برای فوتبال ایران و به ویژه باشگاه استقلال است.
فدراسیون فوتبال:
فدراسیون فوتبال این ضایعه دردناک را به خانواده محترم پورحیدری، جامعه ورزش و فوتبال ایران به خصوص باشگاه استقلال و هوادران این تیم تسلیت عرض میکند و از خداوند متعال برای آن مرحوم علو درجات وبرای بازماندگانش صبر جزیل خواستار است.
تیم ملی ایران:
اعضای تیم ملی فوتبال ایران وظیفه خود می دانند که این ضایعه بزرگ را ابتدا به خانواده گرامی پورحیدری و سپس به خانواده بزرگ فوتبال ایران و باشگاه استقلال تسلیت گفته و برای این مرحوم از درگاه ایزدی طلب آمرزش کنند.
صفحه ی رسمی فیفا در اینستاگرام:
مدافع سابق تیم ملی ایران و سرمربی این تیم، منصور پورحیدری در سن 71 سالگی درگذشت.
علی پروین:
تسلیت به جامعه ورزش منصورخان روحت شاد ...
محمود خوردبین:
یاد ندارم که این مرد بزرگ برای پرسپولیسیها کری خوانده باشد. با آن همه افتخار همیشه متواضع بود. دل هیچکس را نشکسته بود و همه دوستش داشتند.
افشین قطبی سرمربی اسبق تیم ملی ضمن اظهار تأسفی عمیق از بابت این فقدان بزرگ، با بیان خاطرات زمان حضورش در ایران به تمجید از شخصیت پورحیدری پرداخت و آن را الگویی برای همه دانست:
این یک شوک بزرگ برای فوتبال ما بود. فوتبال ما به بزرگمردانی مثل او نیاز داشت و دارد. مسلما صفت اسطوره ی اخلاق و جوانمردی برازنده ی این مرد بزرگ است و در زمان حضورم در ایران و خصوصا زمان حضورم روی نیمکت پرافتخار تیم ملی با مدیریت بالای و قابل احترام خود پشتوانه روحی و فنی بزرگی برایم بود و لطف او را هیچ گاه فراموش نمی کنم. شخصیت این مرد بزرگ می تواند الگوی بزرگی برای همه ما باشد و فقدان او را به خانواده محترمش و همچنین جامعه ورزش ایران تسلیت می گویم.
امیر قلعهنویی:
شاید نسل جدید پورحیدری را خیلی خوب نمی شناسد اما قدیمی ها می دانند که او چه عشقی به استقلال داشت. یادم هست پورحیدری نمایشگاه اتومبیل خود را برای استقلال فروخت. جای او هیچ وقت پر نمیشود.
برانکو ایوانکوویچ سرمربی وقت پرسپولیس:
این ضایعه غیر قابل باور است. فوتبال نه و به نظر من ورزش ایران به سوگ نشست.
عقاب در مراسم تشییع جنازه استاد و مربی قدیمی اش ...
احمدرضا عابدزاده:
درگذشت مرد زحکمتش چند نسل فوتبال و پیشکسوت پرافتخار ورزش ایران شادروان منصور پورحیدری را تسلیت عرض میکنم.
علی دایی:
روحت شاد بزرگ مرد فوتبال. تسلیت به جامعه فوتبال و خانواده منصورخان.
علی کریمی:
روحت شاد مربی. تسلیت به جامعه ورزش، هواداران استقلال به خصوص خانواده محترمش.
جواد نکونام:
فراموش نمیکنم لطف بزرگى که براى من انجام دادى، اولین مربى که من را براى تیم ملى ایران انتخاب کرد.
زنده یاد علی انصاریان:
سلام...روحت شاد منصورخان مربى دوست داشتنى من، اسطوره ها نميميرند...فقط ديگه راحت ميخوابن
فرهاد مجیدی:
خداحافظ پدر استقلال، خداحافظ مربی بزرگ، خداحافظ قهرمان بیادعا.
علی فتح الله زاده:
روزی که پورحیدری سرمربی تیم ملی شد پس از گذشت چند ماه که تیم ملی را قهرمان آسیا کرد، استقلال روزهای سختی را سپری می کرد. من با او صحبت کردم و گفتم امکانش هست به استقلال بیایید. منصور خان نگاهی کرد و پس از کسری از ثانیه گفت من در خدمت استقلال هستم.
امیر عابدینی مدیر عامل اسبق پرسپولیس:
صداقت، رفاقت، سلامت نفس و مردانگی پورحیدری را فراموش نمیکنم.
کاظم اولیایی که با منصور خان قهرمان جام باشگاه های آسیا شده بود:
نه در باخت هایش آنقدر ناراحت می شد تا تیمش را تضعیف کند و نه در برد آنقدر مست برد می شد که غرق در شادی شود. ایشان برای حریفش در زمین کاملا احترام قائل بود. شما می بینید که در این تشییع جنازه به جز استقلالیها از سایر قشرها و به خصوص پرسپولیسیها حضور دارند.
امیر جعفری بازیگر طرفدار استقلال:
پدر استقلال خداحافظ ...
رضا صادقی خواننده ی پرسپولیسی:
آدمها با شرافتشون و بزرگيهـاشون و اقتدارشون ميشن برگى از تاريخ احترام يك سرزمين ... فرقى نميكنه استقلالى باشى يا پرسپوليسى ، منصورخان رو همه دوست داشتن و دارن و خواهند داشت. خدا حافظ مرد ستاره ها و افتخارات و بزرگيهـا ، تسليت به خانواده پورحيدرى و همه هواداران و تيم استقلال بزرگ و همه ايران ... منصور خان پورحيدرى ماندنى هستى و بزرگ ...
مصطفی زمانی بازیگر سینما و تلویزیون نیز با ذکر خاطره ای جالب در سوگ شادروان پورحیدری نوشت:
سالها قبل از شهرت (شايد 15سال پيش) شبي ميهمان منزلش بودم، غذا ماهي بود، من و علي (پسرشون) از بيرون اومده بوديم و گشنه، همسرشون سر به سرم گذاشت؛ گفت: تا نگي استقلالي ام شام بي شام، منصور خان ميدونست كه من نمي گم ...
گفت: اذيت نكن بچه رو، با يه شام استقلالي نميشه، مگه با يه شام پرسپوليسي شده؟
روحشون شاد و يادشون گرامي
در 16 آبان مراسم خاکسپاری منصور خان در ورزشگاه شیرودی تهران برگزار و سپس پیکر زنده یاد پورحیدری در بخش نام آوران بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. مراسم ختم ایشان نیز در مسجد جامع شهرک غرب تهران برگزار شد و در دیگر نقاط ایران و حتی در دبی و لس آنجلس نیز مراسم یادبود منصور خان برگزار گردید.
حضور پرشور مردم و چهره ها در مراسم ختم زنده یاد منصور پورحیدری
می خواهم کنار منصور باشم!
در جریان مراسم تشییع مرحوم پورحیدری در استادیوم امجدیه رقیب قدیمی وی علی پروین که رابطه ی نزدیکی با زنده یاد پورحیدری داشت، منقلب و بدحال شد و برای مدتی به بیرون از استادیوم منتقل شد، اما با همان حال به آن مراسم برگشت و به مردم و رسانه ها گفت:
میخواهم برای آخرین بار کنار منصور پورحیدری باشم.
منصور همبازی من بود. او خوشاخلاقترین و بیحاشیهترین فوتبالیست مملکت بود ... زمانی که بازی میکرد و هم زمانی که، مربی بود ...
او شخصیت بزرگی داشت، خیلی بی حاشیه بود. تنها کسی بود که در مصاحبه جواب هیچ کس را نمیداد. هر کسی هر چیزی میگفت حتی اگر علیهاش بود، اصلاً جواب نمیداد. فقط میتوانم بگویم که خدا بیامرزدش و به خانوادهاش صبر بدهد.
تمام مسابقاتی که ما درکنار ایشان بازی کردیم، سراسر خاطره بود. 15-10 سال در زمین رقیب ما بود و در بیرون از میدان رفیق و دوست خوب...
به نظر من، تیم فوتبال استقلال با درگذشت منصورخان «یتیم» شد.
سلطان ادامه داد:
نسل ما پیر شده است، این تقدیر است، نمیشود کاری کرد وقتی نسلی پیر میشود، یکی پس از دیگری از دنیا میروند. امیدوارم جایگاه همه ما بین مردم و خدا، پسندیده باشد.
ما فوتبالیستها هر چه داریم، از رسانهها است. رسانهها به ورزشکارها محبت دارند و اینها کسانی هستند که فوتبالیستها را معروف میکنند. همه باید دست به دست هم بدهیم تا این پیشکسوتان را تا موقعی که زنده هستند، قدر بدانیم نه اینکه از میان ما که رفتند، برای بدرقه به امجدیه بیایند یک دور بزنند و دنبال کار خود بروند. بیشتر این افراد تا امجدیه میآیند و بعد به خانهشان برمیگردند، فقط عده کمی به بهشت زهرا میروند؛ این حال پیشکسوتان ماست.
همچنین برانکو ایوانکوویچ سرمربی وقت پرسپولیس که در دوران حضورش روی نیمکت تیم ملی با منصور پورحیدری همکاری بسیار نزدیکی داشت و او را به عنوان یکی از حامیان مهم خود روی نیمکت تیم ملی کشورمان میدید، یکی از اولین کسانی بود که مراتب تأثر عمیق خود را بابت درگذشت این اسطوره ی بی تکرار استقلال به جامعه فوتبال اعلام کرد. سرمربی کروات سرخپوشان که تیمش را برای حضور در اردوی امارات آماده میکرد، با سپردن شرایط تمرینی تیمش به همکارانش در مراسم تشییع مرحوم پورحیدری حضور یافت و با بغض در مورد زنده یاد پورحیدری گفت:
به خانواده ی پورحیدری و باشگاه استقلال تسلیت می گویم. غم بزرگی است.
او یک جنتلمن بزرگ و انسان باشخصیت بود. واقعاً از این مسئله (درگذشت پورحیدری) ناراحت شدم و من را هم جزء خودتان بدانید چون به واقع از زمانی که پورحیدری را می شناختم هیچ گونه بدی از ایشان ندیدم ...
امروز جمعه 14 آبان ماه، پنجمین سالگرد درگذشت منصور خان پورحیدری بود ... چه جالب که پنج سال قبل منصور خان درست در یک روز جمعه از دنیا رفت و چه عجیب که امروز استقلال که بیشتر از جان برای منصور خان عزیز بود و بقول همسرش آن را حتی از اعضای خانواده نیز بیشتر دوستش می داشت، با تیمی بازی دارد که دوران بسیار خوبی و قابل احترامی تحت هدایت منصور خان پورحیدری فقید داشت، فجر سپاسی شیراز! منصور خان را جدای از افتخاراتش با آن متانت، صبر، سکوت و البته عینکی که معمولاً با یک بند روی سینه ی او آویزان بود به خاطر می آوریم ... به قول علی پروین استقلال بعد از منصور خان یتیم شد، هر چند روح و انرژی مثبت منصور خان همیشه و هنوز در کنار استقلال و هواداران آبی دلش خواهد بود ... امید به این که میراث فنی و اخلاقی منصور پورحیدری سرلوحه ی همه ی مدیران، مربیان، بازیکنان و البته هواداران فوتبال ایران قرار گیرد ...
بدرود آبی ترین ... روحت شاد پدر ...
همچنین بخوانید:
قرمزی رنگ نیَنداخته بیهوده بر دیوار، پنج سال از واپسین پرواز سرطلایی گذشت