انقلاب مرد آلمانی/تحلیل خط به خط چلسی توخل
چلسی با سوپر فرانکی به بن بست رسیده بود. تاکتیکهای لمپارد نه منتج به بازی زیبا میشد و نه کسب حداکثر امتیاز. تاکتیک ساده هجومی که خالی از خلاقیت بود و البته آنالیز و دفاع در مقابل آن کاری آسان. همچنین این وضعیت باعث در جا زدن ستارههای تازه آمده و گران قیمت چلسی و حتی افت آنان شده بود. و مالک بلند پرواز چلسی که همیشه به جامها میاندیشد با درک این شرایط فرانک لمپارد بزرگ و مرد محبوب آبیهای لندن را برکنار کرد.
اما انتخاب جانشین، باشگاه چلسی در بین گزینههای محدود خود در نیم فصل، به سراغ فردی رفت که سال گذشته تیمش را به فینال چمپیونز لیگ رسانده بود و یک کارنامه خوب در دورتموند داشت اما همچنان این انتخاب با انتقاد ها و اما و اگر ها همراه بود.
در نهایت توخل کار خود را آغاز کرد، با انرژی و انگیزه ی زیاد و در همان ابتدا گفت که چلسی باشگاهی است که باید قهرمانی بیاورد. از همان بازی اول کیفیت بازی چلسی دستخوش تغییر شد و بازی به بازی کیفیت تیمی و فردی شیر های لندن بالاتر رفت تا جایی که چلسی بعد از ۹ سال به فینال چمپیونز لیگ رسید. به فینال اف ای کاپ رسید و خود را به تاپ فور نزدیک کرد.
اما بعد از این مقدمه برویم سراغ تحلیل تاکتیکی توماس توخل و ببینیم چه شد که تیم نا امید لمپارد به تیم قدرتمند فعلی تبدیل شد:
یک /سیستم سه دفاعه:
سیستم دفاعی ای که بعضی آن را تمام شده و به گذشته نسبت میدادند اما شاید احیای آن را میتوان به نام آنتونیه کنته زد. مربی خوش فکری که با سیستم سه دفاعه مدرن خود در سری آ آقایی کرد و در فصل اول خود در جزیره به قهرمانی رسید. بعد از نمایش درخشان او بود که نگاهها به این سیستم تغییر و مربیان بی شماری در صدد استفاده از این سیستم شدند. اما به کارگیری این سیستم نیازمند قواعد و اصولی است که از هر مربی و تیمی بر نمیآید. اما مثال های موفق و اجراهای درستی داشته است که به طور مثال می توان به لایپزیک ناگلزمن اشاره داشت.
توخل نیز با استفاده از این سیستم و اجرای درست آن در اولین قدم به خط دفاعی پر حفره چلسی ثبات بی نظیری بخشید. حضور کریستینسن، سیلوا، رودیگر در مرکز دفاع و دو وینگ بک در کنار آن ها که با وجود تغییر در ترکیب بیشتر جیمز و چیلول بازی میکنند که به نقش اساسی این دو در ترکیب توخل در ادامه اشاره خواهم کرد. این سیستم و جایگیری که در موقعیت دفاع به ۵ نفره تغییر پیدا میکند به سختی نفوذ پذیر میشود. مدافعان مرکزی مایل به کنارهها در یک همکاری با وینگ بک ها هم دیگر را پوشش میدهند و عملا وینگرهای تیم حریف را از کار میاندازند و این دفاع ۵ نفره در مقابل سانتر و شوت تیم حریف باعث برتری عددی میشوند.
دو/ در فاز هجوم
دو هافبک میانی در این سیستم ۱-۲-۴-۳ که چرخشی از بین جورجینیو، کواچیچ و کانته بازی میکنند. نقشهای مخصوصی ایفا میکنند. جورجینو که بیشتر نزدیک به دفاع بازی میکند وظیفه انتقال توپ از دفاع به حمله را به دوش میکشد. البته در بازی مالکانه چلسی توخل خود مدافعین بعضا در نقش بازیساز نیز ظاهر میشوند. و هافبک دیگر معمولا کانته است که عملکرد خارق العادهای دارد. کانته در تیم توخل علاوه بر وظیفه سنگین پرسینگ، وظیفه یک هافبک دفاعی تخصصی را ایفا میکند و در خراب کردن بازیسازی حریف و حضور در توپهای دوم نقش کلیدی دارد و همزمان به رساندن توپ به مهاجمین و بازیسازی نیز کمک میکند. یک بازیکن چند کاره و پر تلاش.
اما پست مهمی که پیش تر اشاره شد؛ وینگ بک
نقش کلیدی این پست در رفت و آمد بسیار و حضور در دفاع و حمله و قدرت بدنی بالا خلاصه نمیشود. بلکه در سیستم توخل یکی از اهداف پاسهای قطری و همچنین کارهای ترکیبی کنارهها هستند و عملا یکی از موقعیت سازان اصلی این سیستم به شمار میروند.
اما کدام کارهای ترکیبی؟
دو نفر پشت مهاجم هدف که در پست ۱۰ بازی میکنند که از میان هافبک های پر شمار چلسی، توخل به صورت چرخشی در این پست از پولیسیک، مونت، زیاش و ... استفاده میکند، هر کدام متمایل به چپ یا راست منطقه دفاعی حریف هستند و با کمک هافبکهای میانی و وینگبکها و مهاجم هدف، مثلث و مربع هایی در کناره ها تشکیل میدهند و پس از باز کردن گره و بردن آن به محوطه یا پشت آن ( آندرلود) موقعیتسازی میکنند.
سه/ بازیگیری
توماس توخل بازیکنان در حاشیه رفته تیم را نجات داد. او میدانست که هر بازیکن با قابلیتهای خود در کدام پست بهتر کار میکند. بازی دادن در پست درست و البته نحوه بازی گیری و اجرای خواسته های خود باعث ظهور و پیشرفت آنان شد. مونت به یک هافبک تاثیرگذار و گازن تبدیل شد. رودیگر و کریستینسن به بالاترین فرم زمان بازیگری خود رسیدند. جورجینیو که در تیم لمپارد نیمکت نشین شده بود به موتور تیم تبدیل شد و ورنر و هاورتز خود را پیدا کردند.